تشدید کنترل زنان "بد حجاب"
یا کنترل سیاسی جامعه؟
هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون
جمهوری اسلامی به جوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهم ترین مسائل
اجتماعی و مشغلهﻯ فکری خلفای اسلامی تبدیل می شود. مردم ایران با چهرهﮬﺎ و
منش و رفتار کثیف این مدافعان
"عفت" عمومی آشنائی دارند. هر کس یکبار با آنهاروبرو شده و صحبت کرده
باشد از لحن و شیوهﻯ بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده، این را می فهمد
که "حزب الله" چه درقالب نیروی سیاه پوش انتظامی همراه با چهرهﻯ پوشیده
از ماسک و چه در قالب لباس شخصی پوشﮬﺎ و یا نیروی ثارالله.... چیزی جز جمع
اخلاف قداره بندانی نظیر"حسین رمضان یخی" و "شعبان بی مخ"
و"طیب خان" و انگلﮬﺎﻯ دیگری از این دست، نیست.
روزگاری آنها به اتفاق نوچهﮬﺎ و
امثال شمس قنات آبادیﮬﺎ برای کاشانی و اسلامش سینه خالکوبی شدهﻯ خودرا چاک می دادند
و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه از چنین لجنزاری را
دارند برای احمدی نژاد و اسلامش و نظام "ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه
درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان می زنند. لمپن حزب الله که این روزها
در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و با جامهﻯ سیاه
به ترکتازی مشغول است ، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه
اجتماعی در جامعهﻯ سرمایهﺪاری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایهﮬﺎﻯ
اجتماعی یعنی خرده بورژواهای ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان
مهاجر و به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع
نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام
دولت لمپن جمهوری اسلامی در آمدهﺍند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین
گروه برای جمع شدن حول کیسهﻯ پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین
جناح بورژوازی است. رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به راحتی می تواند آنها را
بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هر جا که دولت احساس خطر کند او آمادگی کامل برای دست
زدن به هر جنایتی را دارد. زمانی به دست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسهﻯ
دلارهای آمریکائی عامل "قیام ملی" علیهﻯ مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک
مردم ایران می شود و زمانی دیگر به دست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی و امروز احمدی نژاد به انتقام کشی از مردم
می پردازند. دزدها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران(نظیر ماشاالله
قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتاً می بایست
به عمر چنین مشاغل و تیپﮬﺎئی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری
بهترین زمینهﮬﺎ را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی سیاسی و
فرهنگی نه تنها پس از33 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستﮬﺎ و
عملکردهای ناگزیر نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی، زمینهﻯ
تقویت " لمپنیسم" را فراهم نمود.
سرکوب و بی حرمتی به زنان در خیابانﮬﺎ
در قالب مبارزه با "بدحجابی"
گوشهﺍﻯ از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیهﻯ مردم به ویژه زنان
است که
با
فرارسیدن فصل تابستان به منظور کنترل سیاسی جامعه، تمرین و سان دادن نیروهای سرکوب
نظام صورت می گیرد. رژیم لمپن اسلامی که ناامن ترین
و اسفناک ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحمتکش آفریده و هشتاد
درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی دفاع از"عفت و امنیت
اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همهﻯ مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این
روشن است که ریشهﻯ این پدیدهﮬﺎ بی حجابی و یا "بد حجابی" نیست. ریشهﻯ
مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری در سیستم بحران زدهﻯ سرمایهﺪاری جمهوری
اسلامی است که با شیوهﻯ مافیائی و غارت و چپاول نفت کشور، فقر عظیمی در جامعه
ایجاد کرده به طوری که از کشور"عفیف اسلامی" صدها دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر می گردد و
فحشا در چنین ابعاد گستردهﺍﻯ در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سوئی
مگر تعدد زوجات و صیغهﻯ موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای
روحانیت حاکم و آیتﺍللهﮬﺎ با شیوهﻯ تفکر اسلامی، زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی
مردان و تولید کنندهﻯ صرف فرزندان و بردهﻯ خانگی نیست. مبارزه با فحشا در حرف اما مشروعیت دادن به فحشا در قالب صیغهﻯ موقت چیزی جز
انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد در دست ملایان نیست. ملاهای ما حاضرند هر
امر "حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانهﻯ محبت آنان به
"مؤمنینی" هرزه بلکه نشانهﻯ حرص و ولع سیری ناپذیر آنها در کسب پول
بیشتر حتا از طریق انحصار قوادی است.
رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی
در انفراد کامل به سر می برد و از داخل و خارج، خود را در محاصره می بیند.
سرکوب وحشیانهﻯ کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همهﻯ محرومان جامعه ناشی از
ضعف و ناتوانی اوست و بگیر و ببندهای اخیر آماده باش مجدد به دار ودستهﻯ جنایتکارش
است که مبادا کنترل اوضاع را از دست دهند. لیکن گره رژیم با سرکوب زنان گشوده
نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان
و جوانان شعلهﻯ خشم و نفرت علیهﻯ خلفای حاکم را هنوزعمیق تر خواهد کرد.
انقلابات و قیامﮬﺎﻯ معاصر ایران نشان دادهﺍند که زنان نقش شایستهﺍﻯ در نبرد علیهﻯ ارتجاع و امپریالیسم
داشتهﺍند و این بار نیز زنان ایران سهم بزرگی در سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و
استقرار آزادی به عهده خواهند گرفت. حزب ما سرکوب خشن و فاشیستی زنان را که در قالب
مبارزه با "بد حجابی" صورت می گیرد شدیداً محکوم می کند و این
اقدامات جنون آمیز و بربرمنشانه را نشانهﺍﻯ از ضعف و درماندگی کاربدستان جمهوری
اسلامی که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند.
جمهوری اسلامی در مقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست
و جز این نیز نخواهد بود.
****
بن بست اقتصادی و
فاز دوم حذف یارانه ها و افزایش فشار به کارگران و زحمتکشان
"باید جامعه نمونهﻯ اسلامی
عاری از فقر و تبعیض در کشور ایجاد کنیم."
احمدی نژاد انتخابات 84
"بازار آزاد و نظام سرمایهﺪاری یک دروغ بزرگ به نفع
دزدها و متخلفان است... اقتصاد سرمایهﺪاری به سمت دره در حال حرکت است و
نظام سرمایهﺪاری
پایان خوشی ندارد چون ذات آن بر عدالت نیست.".
محمود احمدی نژاد در مراسم معرفی رئیس بانک مرکزی 15 مهر87
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
حافظ
خوب است حافظ شاعر گرانقدر و زجر کشیده از
واعظان و زاهدان ریائی در زمان ما حضور ندارد تا ببیند چگونه این زاهدان و واعظان
در روز روشن و در مقابل چشم مردم آن کار دیگر را می کنند.
همهﻯ جناحﮬﺎ و باندهای مافیائی غالب و مغلوب
و مغضوب در جمهوری اسلامی هر چند بر سر سهم بیشتر از غارت و چپاول مردم و یا نحوهﻯ
حفظ نظام سرمایهﺪاری اسلامی با هم اختلاف نظر دارند ولی در اجراء سیاستﮬﺎﻯ نو لیبرالیستی
دیکته شده توسط صندوق بینﺍلمللی پول و بانک جهانی با هم وحدت نظر دارند. سیاست
خصوصی سازی صنایع ملی و معادن و راهﮬﺎ و کشت و صنعتﮬﺎ و بانکﮬﺎ و آب و
برق و بهداشت و درمان و آموزش و سیستم حمل و نقل زمینی و هوائی و دریائی و غیره به
یک مشت دزد سرمایهﺪار معمم و مکلا و تغییر قانون کار در جهت منافع سرمایهﺪاران و ممانعت از
استخدام رسمی و گسترش شرکتﮬﺎﻯ پیمانکاری و رواج قراردادهای موقت و سفید امضاء، حذف تعرفهﮬﺎﻯ
گمرکی و باز کردن مرزهای کشور برای واردات همه گونه کالای مصرفی و لوکس و بنجل و
بالاخره حذف
سوبسیدها و آزاد سازی قیمتﮬﺎ اگر در جهت گسترش شکاف طبقاتی و تبعیض به نفع طبقهﻯ
سرمایهﺪار بخصوص سرمایهﺪاری تجاری و مالی و بوروکراتیک و باندهای مافیائی نظامی و امنیتی نیست، پس
چیست؟
سحام نیوز می نویسد:" با وجود
ادعای دولت در ایجاد 1/4 میلیون فرصت جدید شغلی در سالﮬﺎﻯ 89 و 90، در این
مدت از جمعیت فعال و شاغل کشور 500 هزار نفر نیز کاسته شد."
روزنامه جمهوری اسلامی از قول علیرضا محجوب
دبیر تشکیلات فرمایشی خانهﻯ کارگر نوشت: "وضعیت واحدهای تولیدی کشور بحرانی
است و طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته 100 هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد
تولیدی اخراج شدهﺍند." او اضافه می کند:"زنان در بسیاری واحدهای بزرگ و
قالی بافیﮬﺎ گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت می کنند، اما
از ترس از دست دادن شغل از شکایت صرف نظر می کنند."
خبرگزاری ایلنا از تعطیلی 325 واحد تولید
کود شیمیائی و
ورشکستگی 90 درصد واحدهای نساجی کاشان و تعطیلی 40 واحد تولید قارچ و بیکاری
کارگران خبر می دهد.
فتحﺍلله بیات رئیس اتحادیهﻯ کارگران
قراردادی به خبرگزاری ایلنا می گوید: "85 در صد جامعهﻯ کارگری کشور با
قراردادی سه ماهه در واحدهای تولیدی فعالیت می کنند."
روزنامهﻯ جام جم در گزارشی از سوء تغذیه صدها هزار کودک زیر
6 سال خبر می دهد و بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی و کمیتهﻯ
امداد می نویسد دست کم 800 هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می برند.
خبرگزاری ایسنا در گزارشی تحت عنوان 27 درصد
کودکان کشور خارج از چرخهﻯ تحصیل، می نویسد بر اساس آمارهای آخرین
سرشماری رسمی کشور بیش از 5/3 میلیون کودک خارج از چرخه تحصیل قرار دارند.
در چنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی که بخصوص بعد
از تحریمﮬﺎﻯ جنایتکارانهﻯ
اقتصادی و تحریم بانک مرکزی به وسیلهﻯ قدرتﮬﺎﻯ امپریالیستی، اقتصاد کشور به بن بست
رسیده است؛ دولت طرح فاز دوم هدفمندی یارانهﮬﺎ را با تقاضای 125 هزار
میلیارد تومان به مجلس ارائه می دهد که نهایتاً مجلس با تصویب
رقم 66 هزار میلیارد تومان با آن موافقت می کند.
در حالی که
دولت در 15 ماه نخست اجرای طرح هدفمندی 25 هزار میلیارد تومان از محل افزایش قیمت
حاملﮬﺎﻯ انرژی درآمد داشته با تصویب این طرح به وسیلهﻯ مجلس، دولت باید در ده
ماههﻯ باقی مانده از سال 91، این مبلغ را با افزایش بهای بنزین، گاز طبیعی، آب،
برق و گازوئیل و نفت کوره و نفت سفید کسب کند؛ و این به مفهوم افزایش قیمتی 70
درصدی است.
در این مرحله قرار است با حذف یارانهﻯ نقدی ده میلیون
نفر، 48000 میلیارد تومان از درآمد 66000 میلیارد تومانی به خانوادهﮬﺎ پرداخت شود.
مرادی مدیر عامل سازمان هدفمندی یارانهﮬﺎ
این طرح را بهترین شکل تقویت تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهﻯ ایرانی دانست و
احمدی نژاد در این مورد گفت: " ثروت طبقهﻯ برخوردار کشور 30 برابر مردم فقیر
است. با درآمد حاصل از طرح هدفمند کردن یارانهﮬﺎ این فاصلهﻯ طبقاتی کاهش یافته است."
دکتر مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس
مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو می گوید: " طرح هدفمندی
یارانهﮬﺎ مردم را فقیر تر می کند. در مصوبهﻯ مجلس صحبت از این نشده است
که چند درصد مزد کارگران اضافه می شود یا چند درصد به حقوق کارمندان دولت
اضافه می شود. یعنی با این مزدی که مردم می گیرند، افزایش قیمتﮬﺎ فشار
زندگی را بر دوش آنها بیشتر می کند و مردم فقیرتر می شوند. دولت اکنون
بنزین و گاز را به قیمت جهانی و بالاتر از آن به مردم می فروشد؛ در حالی که
درآمد سرانهﻯ مردم ایران با درآمد سرانهﻯ کشورهای اروپائی و آمریکا اصلاً قابل مقایسه نیست.افزایش
حقوق نیز با تورمی که اجرای فاز اول هدفمندی ایجاد کرد پائین بوده و به نوعی قلابی
است. بنابراین مردم فقیر و فقیر تر می شوند و این کار برای هیچ دولتی
هنر نیست که سیاستﮬﺎئی را به کار گیرد که مردمش روز به روز فقیر تر
شوند.اجرای فاز دوم هدفمندی، فشار بر مردم را بیشتر می کند."
خبرگزاری ایسنا در گزارشی از وضعیت مسکن و
شکاف طبقاتی در 28 اردیبهشت ماه می نویسد:" گرانی و تورم ﮬﺎﻯ امروز به
علاوه بالا رفتن نرخ مسکن امری است که بر قشر متوسط و ضعیف اثر می گذارد و آن
بالا نشینﮬﺎ هیچ فشاری از این اوضاع نا به سامان اقتصادی حس نمی کنند و
همچنان به دنبال زندگی لوکس تر هستند. اما دهکﮬﺎﻯ پائین جامعه هر روز کمر خود
را زیر بار فشار خم می کنند و از ترس و دلهرهﻯ گرانی نجومی نان و برنج و قطع
ناگهانی یارانهﮬﺎ شب را به صبح می رسانند.
نقل از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 71 خرداد ماه 1391
www.toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر