آمانو، عنتری که لوطیش اوباماست
محمد البرادعی وقتی در آژانس جهانی انرژی اتمی فعالیت می کرد، نخست فریب ادعاهای سازمانهای جاسوسی آمریکائی ها، در مورد وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق را خورد. بعد از تجاوز به عراق و در خواست اینکه سازمانهای جاسوسی باید اصل سند را به آژانس ارائه دهند، معلوم شد اسناد آمریکائی ها همگی ساختگی و جعلی بوده است. از آن تاریخ آژانس بین المللی انرژی هسته ای تنها به اسنادی اتکاء می کرد که اصالت آنها غیر قابل تردید باشد. به همین جهت در دوران البرادعی آمریکائی ها نتواستند با جعلیات خویش با سندهای ساختگی علیه ایران به خواستهای خویش برسند. حتی جعلیات سازمان آمریکائی مجاهدین خلق هم مشکل گشای تجاوز مجاز به ایران نبود. بهمین جهت امپریالیست آمریکا به شدت با محمد البرادعی که به نظریات آنها تمکین نمی کرد، خشمگین بودند و تلاش می کردند وی را از مقامش سرنگون نمایند.
محمد البرادعی، مدیر کل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در کتابی که بنام: "عصر نیرنگ: دیپلماسی هستهای در دوران خیانت" (The Age of Deception: Nuclear Diplomacy in Treacherous)که در آوریل 2011 مطابق فروردين ۱۳۹۰ منتشر کرده است، روایتی از مذاکرات هستهای صورت گرفته با کشورهای ایران، کره شمالی، عراق و لیبی را ارائه داده که پرونده هستهای این کشورها و رویدادهای مرتبط با آنها را به شکلی تازه به تصویر میکشد. البرادعی در این کتاب تاکید میکند که گزارشهای آژانس درباره عدم وجود تسلیحات هستهای در عراق صحت داشته است و سیاستمداران آمریکایی را به دلیل اصرار بر وجود این تسلیحات و دستاویز قرار دادن آنها برای حمله به عراق مورد انتقاد قرار می دهد. وی در اثر دیگر خود به نام: "جهان عاری از تسلیحات هستهای: خیال باطل یا محتمل"(A World Free of Nuclear Weapons: Illusion or Possibility) مورخ آبان ۱۳۸۸ مسایلی طرح کرد که آن نوشتار مشروح گفتگوهای مطرح در نشستی است که در شورای روابط خارجی آمریکا برگزار و در آن محمد البرادعی رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به بررسی مسئله هستهای ایران و مذاکرات این کشور با آژانس پرداخته است. در این سخنان البرادعی تاکید میکند که شواهدی بر تلاش ایران برای دسترسی به تسلیحات هستهای وجود ندارد. به نظر البرادعی تلاش ایران در پیگیری برنامه هستهای تلاش برای شناسایی این کشور بهعنوان قدرت منطقهای است. البرادعی در این سخنرانی همچنین درباره توافق ایران با گروه 1+5 در وین صحبت و ضمن ابراز رضایت از این توافق، مذاکره را تنها راه حل برنامه هستهای ایران اعلام مینماید.
حال گماشته ای بر راس سازمان جهانی انرژی اتمی قرار گرفته که تقیدی به واقعیت ندارد و فقط بدنبال دستآویزی می گردد تا از منافع امپریالیست آمریکا به حمایت برخیزد. این شخص حتی قبل از گزینشش به عنوان مدیرکل آژانس به اوباما گوشزد کرد که همه سیاستهای خویش در مورد ایران را با صلاح و مشورت وی انجام خواهد داد. آقای آمانو که در جلسه شورای حکام آژانس سخن میگوید گفته است نمیتوان گفت مذاکرات با ایران پیشرفت داشته و ایران باید "بدون تاخیر بیشتر" امکان بازرسی از مجموعه پارچین و سایر فعالیتهایش را که صلحآمیز بودن آنها محل تردید است به بازرسان آژانس بدهد.".
اینکه این اوامر را ایشان بر اساس کدام ماده و بند حقوق مندرج در منشور این شورا و پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی بیان می کند معلوم نیست. وی می گوید: "آژانس بینالمللی انرژی اتمی تردیدهایی در این باره دارد که در تاسیسات نظامی پارچین، در جنوب شرقی تهران، آزمایشهایی بر مواد منفجره انجام میگیرد که با ساخت تسلیحات اتمی ارتباط دارد.". ولی آقای آمانو نمی داند که چقدر نسبت به حرفهای ایشان که گماشته امپریالیست آمریکا هستند در میان میهنپرستان ایران تردید وجود دارد. مردم ایران نسبت به این فرمایشات آقای آمانو با شک و تردید می نگرند که مبادا ایشان در پی پاپوشدوزی و سند سازی به نفع نتانیاهو و اوباما باشند تا به ایران حمله کنند. آیا نفس تردید آقای اوباما و یا نتانیاهو و یا آمانو کافی است تا حق حاکمیت یک کشور را خدشه دار ساخت؟
آقای آمانو گفته: "فراهم کردن دسترسی به پارچین قدمی مثبت برای نمایش اراده ایران به تعامل با آژانس برای رفع نگرانیها است.". این ادعای آقای آمانو هم تحریک آمیز است، زیرا این آژانس است که باید بر اساس مواد قانونی گناه و تخطی ایران را ثابت کند و نه آنها ایران اسنادی ارائه دهد که دال بر بیگناهیش باشد. حال فرض کنیم ایران اسنادی مبنی بر بی گناهیش ارائه داد، اگر این اسناد مورد پذیرش آقای آمانو قرار نگرفت و یا پس فردا ایشان بدستور ارباب، با خواست دیگری به میدان آمد مبنی بر اینکه در پادگان جی و یا لویزان و یا... بوئی به مشام ایشان رسیده است که در آنجا گویا بمب اتمی می سازند، آیا باید تسلیم قوه بویائی آقای آمانو شد و به ساز ایشان رقصید؟. آیا برای رفع نگرانی ملت ایران بهتر آن نیست که آقای آمانو از پیروی از مرجع تقلیدی بنام اوباما دست بردارد و به انجام وظایفی که بعهده اش گذارده اند بپردازد؟. اگر آن حکومتهای جهان که ممالک مستقلی هستند و دست نشانده آقای آمانو نیستند به ساز این جنایتکاران برقصند این رقص تمامی ندارد و این خواستها حتی دامنگیر رژیم انقلابی آینده ایران نیز خواهد شد.
ببینید این آقای یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس در روز آغاز بکار شورای حکام گفت، که ایران فعالیت های غنی سازی اورانیوم تا حد ۲۰ درصد را سه برابر کرده است. ولی این آقای یوکیا آمانو نگفت که ایران برای تحقیقات پزشکی به میله های سوخت اورانیوم غنی شده 20 در صدی نیاز دارد و آمریکا از دادن آن برای کار برد در نیروگاه آزمایشگاهی تحقیقاتی دانشگاه تهران که صرفا مصارف پزشکی دارد خودداری کرده است. ایران حاضر شد آنرا از ممالکی که آنرا تولید می کند بخرد، ولی این ممالک، بدستور و زورگوئی آمریکا حاضر نشدند این میله های سوخت اورانیوم بیست درصدی را، که تنها مصارف پزشکی دارد به ایران بفروشند. ایران حاضر شد نه تنها بهای آن را بپردازد، بلکه آنرا با حجم معینی از اورانیوم تغلیظ شده 5/3 در صدی در ایران تعویض کند، ولی آمریکائی ها از این معامله نیز جلو گرفتند، تنها آنوقت بود که ایران تهدید کرد چنانچه حقوق قانونی ایران برسمیت شناخته نشود و مفاد قانونی قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی در مورد ایران اجرا نشود خود ایران راسا به غنی سازی اورانیوم 20 در صدی دست خواهد زد تا مصارف پزشکی خویش را تامین کند. امپریالیستها فکر نمی کردند ایران قادر باشد اورانیوم غنی شده 20 درصدی تهیه کند. حال که ایران به این هدف دست یافته است می خواهند جلوی آنرا بگیرند. آنها هر زمان که ایران خواست خود را متحقق می کند حاضرند عقب بنشینند.
آن ایرانی هایی که فکر می کنند، انعطاف در مقابل امپریالیستها و مدارا با آنها منافع ملی ما را تامین می کند یا نادان هستند و یا همدست امپریالیستها. در مقابل امپریالیستها برای تحقق حقوقی که در پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای آمده است باید ایستادگی کرد و از این حق مسلم مردم ایران دفاع کرد. این حق مربوط به جمهوری ارتجاعی و فاسد و مافیائی جمهوری اسلامی نیست این حق کشور و مردم ایران است که بعد از سرنگونی این رژیم نیز به بقاء خود ادامه می دهند. هر گونه عقب نشینی، تعلیق غنی سازی اورانیوم و یا تصویب پروتکل الحاقی توسط مجلس ایران، تسلیم خائنانه به زورگوئی امپریالیسم و نقض استقلال ایران است.
حزب کار ایران(توفان) بارها اعلام کرده است که از منافع ملی و حقوق قانونی ایران، مستقل از این که چه حکومتی بر سرکار باشد دفاع خواهد کرد، زیرا رژیمها رفتنی و ایران پاینده و ماندنی است. نقض حقوق یک کشور و یا ملتی را نمی توان به ماهیت و یا نوع رژیمی که در آن کشور بر سر کار است وابسته کرد. این سیاست، سیاست امپریالیستها و صهیونیستهاست که پاره ای ایرانیان خودفروخته از آن حمایت می کنند. آگاه باشیم که این "انقلابیون" کاذب نه میهندوست هستند و نه دموکرات.
بر گرفته ازتوفان شماره 157 فروردین ماه 1392، آپریل سال 2013، ارگان مرکزی حزب کارایران
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر