۱۳۹۵ فروردین ۱۴, شنبه

تائید انتخابات فرمایشی و ضد دموکراتیک، پذیرش تداوم اختناق در ایران است

مارک تواین نویسنده آمریکائی گفته بود. "آنجا که آزادی نیست اگر رای دادن چیزی را تغییر می داد، اجازه نمی دادند که رای بدهید.". این گفته نغز بیان ماهیت طبقاتی دموکراسی بورژوائی است. تصور اینکه طبقه حاکمه در همه ممالک جهان سرنوشت خویش را به سرنوشت نتیجه انتخابات دموکراتیک گره زنند تصوری واهی و خود فریبی زایدالوصف است.
در میان کمونیستها همیشه این بحث میدان داشته است که باید در انتخابات مجالس شرکت کرد و یا باید آن را تحریم نمود.لنین کمونیستهای چپروی آلمان را از این رو به باد انتقاد می گرفت که شرکت در انتخابات پارلمانی را کاملا مردود می دانستند. استناد آنها به این بود که "پارلمانتاریسم "از لحاظ تاریخی کهنه شده است". این مطلب از نقطه نظر تبلیغات صحیح است. ولی همه کس می داند که از این امر تا غلبه عملی بر آن هنوز خیلی راهست. سرمایه داری را از دها سال پیش از این ممکن بود و با حق کاملی ممکن بود "از لحاظ تاریخی کهنه شده" اعلام نمود، ولی این امر بهیچوجه لزوم مبارزه بسیار طولانی و بسیار سرسخت را بر زمینه سرمایه داری منتفی نمی سازد. اینکه پارلمانتاریسم "از لحاظ تاریخی کهنه شده است" به مفهوم جهانی-تاریخی است، یعنی عصر پارلمانتاریسم بورژوائی سپری شده و عصر دیکتاتوری پرولتاریا، آغاز گردیده است. در این امر تردیدی نیست. ولی مقیاس جهانی- تاریخی دهها سال را در نظر می گیرد. ده-بیست سال زودتر یا دیرتر ازنقطه نظر مقیاس جهانی-تاریخی تفاوتی ندارد، و از نظر تاریخ جهانی موضوع ناچیزیست که حتی به طور تقریب نمی توان آنرا به حساب آورد. و بهمین جهت استناد به مقیاس جهانی-تاریخی در مورد مسئله سیاستِ عملی، فاحشترین خطای تئوریک است."(بیماری کودکی "چپروی" در کمونیسم فصل 7 اثر رفیق لنین)  
لنین سپس کمونیستها را فرا می خواند، تا زمانی که توهم معجزه پارلمانتاریسم در توده ها وجود دارد، نمی شود این سنگر مبارزه را خالی کرد و از سکوهای پرشی که در اختیار کمونیستها برای تبلیغ و ترویج سیاسی وجود دارد، منصرف شد. به همین جهت وی معتقد بود کمونیستهای وفادار می توانند و حتی بنا بر مصالح سیاسی روز باید در انتخابات پارلمانهای ارتجاعی شرکت کنند و با انتخاب شدن خود، فراکسیون کمونیستها را در پارلمان ارتجاعی بورژوائی ایجاد نموده و از این سکو برای مقاصد انقلابی استفاده کنند.
تا اینجا ما در عرصه تئوریک لنینیسم باقی می مانیم. آنچه را که لنین در 1920 بعد از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در شوروی بیان می داشت بر این مقدمات استوار بود که در ممالک سرمایه داری، بورژوازی به انجام یک انتخابات آزاد نسبی به همان مفهومی که مارک تواین گفته بود و سرانجامِ پیروزی بورژواها در آن روشن بود، تن در می داد. شرکت کمونیستها در این انتخابات گرچه که همواره با سرکوب، ترور، تخریب و تبلیغات شوم بورژوازی همراه بود، تا کمونیستها کمترین مقدار رای و نماینده را بیاورند، ولی این بخت منتفی نبود که آنها بتوانند با شرکت در پارلمان و کسب چندین کرسی به زبان رسای خواستهای طبقه کارگر که در خارج پارلمان به مبارزه انقلابی خویش ادامه می داد، در داخل پارلمان بدل شوند و از این کرسی خطابیه برای تبلیغات خویش بهره ببرند. کمونیستها در این عرصه مبارزه نیز برای ارسال پیامشان به مردم، بسیج مردم، آگاهی دادن به مردم، برای افشاء دسیسه ها و ارتشاء بورژوازی کمال استفاده را می نمودند.این تئوریها که باید از آن آموخت و مضمون آنرا هضم کرد، در مورد ممالکی صادق است که در آنها اساسا انتخابات آزادی حتی به صورت نسبی صورت می گیرد و بخت کمونیستها برای انتخاب شدن و یا امکان انتخاب شدن منتفی نیست. طبیعتا در ممالکی نظیر ایران که اساسا انتخابات آزادی در آن صورت نمی گیرد و به قول حاکمیت، همه نامزدهای انتخاباتی باید از صافیِ ضد قانونی شورای نگهبان عبور کرده و دست چین شوند، دیگر استناد به تئوریهای لنین نفهمیدن نظریات وی است. در چنین شرایطی کمونیستها باید نظر مردم را به نامشروع بودن این انتخابات و تقلبی بودن آن جلب کرده تا توهمی در مردم نسبت به این رژیم و ارگانهای عوامفریبی اش باقی نماند. همدست تبلیغاتی رژیم شدن تا یک انتخابات تقلبی و نمایشی را انتخابات مردمی و آزاد جا زنند، عملا فریب مردم است. به مردم آموزش نادرست می دهد. مردم را با روحیه نادرست تربیت می کند و این کار به مبارزه مردم در آینده صدمه می زند.
شرط هر انتخابات آزادی که حزب ما از آن حمایت کند و حتی مبلغ شرکت در آن باشد، این است که بسیاری مقدمات لازم برای انجام یک انتخابات آزاد و دموکراتیک فراهم باشد. این بدان مفهوم است که همه احزاب و سازمانهای سیاسی و حرفه ای و صنفی اقشار و طبقات اجتماعی در ایران به ویژه کارگران و زحمتکشان باید آزاد بوده و امکان فعالیت سیاسی و تبلیغاتی داشته باشند. باید از همه مطبوعات رفع سانسور شود تا منتقدان بتوانند نظریات خویش را در باره برنامه های احزاب و یا صلاحیت نامزدهای انتخاباتی آنها ابراز دارند و نامزدهای انتخاباتی خویش را معرفی و برایشان تبلیغ نمایند. باید موانع بر سر راه فعالیت احزاب و نشریات و تجمعات انتخاباتی برداشته شوند.
تمام این شرایط برشمرده در انتخابات اسلامی در ایران وجود نداشته است و لذا نمی توان از یک انتخابات آزاد و دموکراتیک در ایران نام برد. نمایندگانی که منتصب می شوند و در زیر ساطور تصمیمات شورای نگهبان به مجلس می روند، نمی توانند به صورت دموکراتیک و با اراده آزاد رای دهند و خود این نمایندگان دست نشانده بهتر از هر کسی از حدود مسئولیت و وظایف خود آگاهند. آنها  نمایندگان مردم نیستند و قدرت و نیروی توده های مردم را در پشت خود ندارند که با تکیه بر آنها بر ضد نظریات نادرست به پا خاسته و مخالفت خویش را علنا و بدون محابا ابراز دارند. این نمایندگان دست نشانده اند و فقط برای اجرای بازیگری به مجلس اعزام شده اند و می دانند که نباید دست از پا خطا کنند، زیرا همانهائیکه اینان را آورده اند، هم آنان، اینها را به موقع لازم، بر می چینند. چنین نمایندگانی دارای اقتدار نیستند و حرف هایشان پشیزی ارزش ندارد و خودشان نیز به این امر واقفند. این عروسکان در مجلس قادر نیستند از قدرتی و یا مرجعی در ایران درخواست پاسخگوئی کنند. آنها قادر نیستند بر تصمیمات بالائی ها نظارت کنند و برخلاف نظر آنها حرفی بزنند. کسانی که چنین جراتی به خود راه دهند یا در دفعه بعد انتخاب نمی شوند و یا برای آنها دسیسه چینی می کنند و مصونیت آنها را لغو نموده و یا حتی ترورشان خواهند کرد، این است که این نمایندگان سر براه می دانند که نباید دست از پا خطا کنند. چنین مجلس ضد انقلابی اساس سکوئی ندارد تا نیروهای انقلابی از پشت آن با مردم صحبت کنند و به افشاء حاکمیت بپردازند. چنین مجلس فرمایشی و دست نشانده ای را که منتخب مردم ایران نیست، باید به همین نام نیز نامید و نمی توان از مردم دعوت کرد که مشتی دست نشانده را برای تعیین سرنوشت خود انتخاب کرده و به تصمیمات آنها احترام بگذارند. این توهین روشن به مردم است. مجلس "منتخبی" که به سند خیانت "برجام" رای داده، حداقل، نظر شرکت کنندگان  در انتخابات قلابی را برآورده کرده است و لذا نمی تواند تصمیماتش مورد انتقاد موکلان آنها باشد.
البته رژیم جمهوری اسلامی نیز این امر را به خوبی می داند و در به راه انداختن تعزیه های مناسب، تجارب گرانبها دارد. آنها با ساختن لولوی محافظه کاران و پیش انداختن جناح اصلاح طلبانِ هوادارِ حاکمیت، به بازارگرمی دوران انتخابات و ایجاد دلهره و ترس از پیروزی محافظه کاران، دامن زده و مردم را تشویق به شرکت در این فریبکاری می کردند. شورای نگهبانِ رژیم، در یک مهندسی حساب شده، نمایندگان اصلاح طلبان را برای زدن مهر تائید به "استقلال" آنها، در بازی اول فله ای رد کرد، تا توی دل مردم را خالی کند و آنها را از عدم شرکت در انتخابات بترساند. و آنوقت شورای نگهبان در اثر "فشار و اعتراضات عموم" و "بسیج مردمی" که با شعار "ابتکاری" شرکت در انتخابات برای ممانعت از پیروزی محافظه کاران به میدان آمدند، تا مصباح یزدی ها دیگر انتخاب نشوند، شورای نگهبان را به "تسلیم" و "تجدید نظر در آراء اش" واداشتند. این بازی تماشائی و تعزیه خوانی شورای نگهبان "اهمیت شرکت مردم در انتخابات سرنوشت ساز را برای خود مردم روشن کرد" تا سراسیمه در آن شرکت نمایند. البته شرط شرکت در حوزه های انتخاباتی حفظ  و رعایت کامل حجاب اسلامی نیز نبود. آرایش غلیظ صورت و نمایش گیسوان آشفته و رنگ کرده، باید بهار "آزادی" و "دموکرسی" را بشارت می داد و مهر تائید به صحت برگزاری انتخابات در ایران می زد. ساده لوحی بی اندازه است اگر کسی تصور کند رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی سرنوشت خودش را به سرنوشت "انتخابات آزاد و دموکراتیک" در ایران گره زده  است. آنها اگر مطمئن باشند که تاثیرات دوران فریبکاری و بازیگریشان به پایان رسیده است از انجام همین انتخابات تقلبی علیرغم همه اختلافاتشان نیز سر باز خواهند زد. ولی در شرایط کنونی آنها، یعنی هر دو جناح به تظاهر به یک انتخابات "دموکراتیک و آزاد" برای کسب مشروعیت در ایران و جهان نیاز دارند و برای این منظور در آمار جعل کرده و تعداد واجدان و یا شرکت کنندگان در رای گیری ها را خودسرانه بدون نظارت و بررسی عمومی تعیین و عوض می کنند. مهندسان بی سواد انتخابات توجه ندارند که آمار تعداد واجدان شرکت انتخابات با توجه به ضریب رشد جمعیت در این چند ساله گذشته، باید یک رابطه منطقی با آمار دوره های قبلی یعنی دوره های هشتم و نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشد. تعداد واجدان را نمی توان کم و زیاد کرد تا در آمار دولتی، درصد شرکت کنندگان در انتخابات مطابق میل رهبری موثر افتد. آمار جعلی حکومت جمهوری اسلامی از حدود 55 میلیون واجدین شرایط انتخابات سخن می راند که گویا 62 در صد در انتخابات شرکت کرده(یعنی 34 میلیون نفر) و 21 میلیون نفر انتخابات را تحریم کرده اند. در مورد صحت و سقم این آمار کسی حق شک و تردید و اظهار نظر ندارد، زیرا مرجعی در ایران نیست تا بر انتخابات دموکراتیک و آزاد نظارت کند. در مملکتی که این همه زندانی سیاسی وجود دارد، انتخابات آزاد حرف مفت است. البته رژیم جمهوری اسلامی با نانخورهائی که دارد و آنها را از درآمد نفت سیراب می کند، طبیعتا فاقد پایگاه اجتماعی نیست. قشر بزرگی از روحانیت انگلی در ایران، بخش مهمی از نیروهای سرکوب نظیر پاسداران، بسیجی ها و مسئولان اداری و دستگاه بروکراتیک که بود و نبودشان به حاکمیت این دستگاه وابسته است، پایگاه این رژیم اند، ولی ادعای اینکه 34 میلیون با ندای رهبر و حمایت از این رژیم فاسد و ننگین به پای صندوق های رای رفته اند، سراپا کذب محض است و دروغی در خدمت منافع اسلام ناب محمدی می باشد. اینکه همین 34 میلیون ظاهری را، با چه شگردهائی به پای صندوق رای کشانده اند، خود داستانی مفصل از ایجاد فضائی از ترس و وحشت، ایراد اتهام جاسوسی برای انگلستان به مخالفان، و تعقیب قضائی و ترس از تضییقات، به دنبال دارد. آنها حتی تهدید کردند که در شبکه مجازی خدمت مبلغان تحریم انتخابات برسند و تک تک آنها را شکار کنند.تصورش را بکنید رژیمی که اجازه سندیکاهای آزاد و انتخابات آزاد به کارگران برای تشکلهای صنفی آنها را نمی دهد، چگونه می تواند شاهد و ناظرِ مورد اعتمادی برای تائید صحت انتخابات مجلس دهم و غیره باشد؟ در رژیمی که احزابِ سیاسیِ آزادی فعالیت ندارند و آزادی بیان با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ داده می شود، شرکت در انتخابات توهین به شرکت کننده در انتخابات است. این انتخابات را همیشه باید تحریم کرد و به مردم آموزش داد که مجلسی را که نمایندگان انتصابی اش بی اراده هستند، لیاقت انتخاب شدن ندارند. تنها تحریم این انتخابات کار درستی بوده و به افشاء این رژیم منجر می شود. این استدلال که نباید انتخابات را تحریم کرد و باید دید مردم چه نوع اَشکال ابتکاری مبارزاتی بر ضد رژیم می آفرینند و به حمایت از آن اَشکال برخاست، اپورتونیسم محض است.  کمونیستها همیشه باید در مبارزات توده ای و خود بخودی مردم برای کسب رهبری و طرح شعارهای درست با کادرها و امکانات تبلیغاتی خویش شرکت کنند. در این جنبشها نیروهای انقلاب مخملی و ارتجاعی نیز برای کسب رهبری شرکت می کنند و این یک مبارزه طبقاتی و اجتماعی است که اهمیت مسئولیت ما را دو چندان می کند. ولی شرکت در این مبارزات آموزش نادرست به مردم و دروغ گفتن به آنها و فریب آنها را توجیه نمی کند. اَشکال ابتکاری مبارزه مردم از قبل قابل پیشگوئی نیستند، زیرا به عوامل متعددی وابسته اند که می توانند مرتبا تغییر کنند، ولی تقلبی بودن انتخابات و نمایشی بودن آن تداوم دارد و از قبل قابل پیش بینی و پیشگوئی است.نکته جالبی که نباید فراموش کرد این است که در انتخابات کنونی سه دسته بندی شرکت کرده اند، دسته محافظه کاران(بنیادگرایان، ذوب شدگان در ولایت فقیه، همه بنیادها و اسلحه به دستها و براداران قاچاقچی و...) و دسته اصلاح طلبان(دارو دسته لیبرالها، میانه روها، ملی مذهبی ها، بنیادگرایان رنگ عوض کرده و قاچاقچی های برادر و...) که رویهمرفته با دست بردن در نتیجه انتخابات و با همه امکانات تبلیغاتی و مالی 34 میلیون رای آورده اند(همراه با آراء باطله و مخالف)  و دسته سوم که دسته تحریم کنندگان انتخابات بدون کمک مالی و بدون امکانات تبلیغاتی بوده اند 21 میلیون نفر است، یعنی مستقلا، از هر کدام از این دسته های جداگانه، بیشتر رای آورده است.  این امر نشان باخت حکومت و نه برد وی است. از نظر اقتصادی باید گفت این پیروزی مهندسی شده، پیروزی جناح نئولیبرالها و نزدیکی جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. بوی پولهای به زور مسدود شده ایران که هنوز آزاد نشده و معلوم نیست چه مقدار هستند، به مشام می رسد. لشگر نئوکانهای لیبرال برای خون آشامی با پرچم سبز روحانیت به ایران هجوم می آورد.

بر گرفته از توفان شـماره 193فروردین ماه  1395ـ آپریل سال 2016
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
..........................
 وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
 http://kanonezi.blogspot.se/
 وبلاگ کارگر آگاه
 http://www.kargareagah.blogspot.se/
  سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
 سایت آرشیو نشریات توفان
 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
 توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

هیچ نظری موجود نیست: