۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه


قند حلال، قند حرام

ا. م. شیری

«ایرلند می تواند مشکلات اقتصادی خود را با قدرت حل نماید و به کمک احتیاج ندارد...». «ایرلند بدون کمک اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول نمی تواند از عهده حل مشکلات اقتصادی خود بر آید...». دو جمله مذکور، مضمون وعصاره گفته آقای برایان کوئن، نخست وزیر ایرلند است که تنها در فاصله سه روز، اولی را در پاسخ مقامات اتحادیه اروپا، که گفتند: «ایرلند به کمک اقتصادی نیاز دارد...»، بر زبان راند و دومی را سه روز بعد، در ٢١ نوامبر در جواب مقامات اتحادیه اروپا، آنگاه که فرمودند: «نه خیر! ایرلند به کمک اقتصادی احتیاج دارد و اگر برای نجات بانکهای خود از صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا وام نگیرد، اقتصاد منطقه یورو در هم می ریزد...»، بیان نمود. تلاش اتحادیه اروپا برای نجات بانکهای ایرلند در حالی صورت می گیرد که تلویزیون «یورو نیوز» گزارش مفصلی را که در باره زندگی سخت و پر مشقت ٢٠٠ هزار کودک گرسنه این کشور کوچک اروپائی تهیه کرده بود، همین سه هفته پیش، دو بار پخش کرد.

و بالآخره، بطوریکه خبرگزاریها گزارش دادند، علیرغم اعتراضات عمومی و شعارهای استعفا – استعفا برعلیه جناب برایان کوئن، قرار بر این شده که ایرلند بمنظور نجات سیستم بانکی و کسری بودجه خود، ٨۵ میلیارد دلار از صندوق بین المللی پول، وام بگیرد، امتیازاتی مالیاتی را حذف و مالیاتها را افزایش دهد. هزینه های اجتماعی(سهم بودجه بهداشت و درمان و مؤسسات تحصیلی)، دستمزدها و حقوق بازنشستگان را کاهش داده، از شمار کارکنان دولتی٢٢ هزار نفر بکاهد تا بدین طریق، با پرداخت اصل وام و نزولهای هنگفت وام دریافتی خود اقتصاد منطقه یورو را نجات دهد.

راهکارهای واقعا دموکراتیک به سبک ”غربی“ و دور از خرد و عقل سلیم بورژوازی برای مقابله با بحران اقتصادی ساختاری سرمایه داری که بنا به آمارهای مختلف، سرمایه مالی بیش از سه چهارم کل اقتصادش را تشکیل می دهد، چیزی غیر از دامن زدن به فقر و بیکاری در جامعه، بریدن زورمدارانه نان شب مردم، بویژه سالمندان، سنگین تر کردن بار مالیات دهندگان خرد بخاطر نجات بانکها و بازارهای بورس و یا بعبارت درستـتر، قمارخانه های سرمایه داری نیست.

دیگران را نمی دانم ولی من، راه حل اتحادیه اروپا و جناب برایان کوئن برای مقابله با مشکل اقتصادی ایرلند و اتحادیه اروپا را بی شباهت به داستان «حلال کردن قند حرام» بوسیله ملایان در ایران تقریبا یکصد سال پیش، نیافتم.

و اما، حکایت حلال شدن قند حرام. فکر می کنم روایتهای مختلف داستان حلال شدن «قند حرام» را اغلب ایرانیان، بخصوص هموطنان سنین متوسط و بالا شنیده اند. یکی از مشهورترین روایتها که من بیاد دارم، اینگونه است که، قریب یکصد سال پیش، وقتی که قند مورد نیاز ایران از کشورهای پادشاهی بلژیک و انگلیس، و روسیه تزاری وارد می شد، تاجران قند بلژیک و انگلیس، سهم امام، خمس و زکات کالای شیرین خود را معین کرده و پس از تقدیم بحضور ملایان شیعه، از آنها می خواهند فتوا صادر نموده، قند روسیه تزاری را حرام اعلام نمایند. روحانیون شیعه نیز بنا به وظیفه شرعی و الهی خود، بالای منبر رفته، در این خصوص، فتوا صادر می کنند.

تاجران «قند حرام» روسیه تزاری که بازی را باخته می بینند، پس از شور و مشورت دموکراتیک، راه چاره را در ادای دین شرعی، یعنی تقدیم خمس و زکات و سهم امام و نایب امام می بینند. پس، گروهی از میان آنها، سهم حلال کننده کالای خود را بحضور حضرات ملایان تقدیم داشته، چاره می جویند. یک روز بعد، نماینده محترم همان ملایان در بالای منبر می فرماید: آی جماعت، می دانید که چندی پیش، ما طبق شرع مقدس اسلام، فتوا صادر نموده و اعلام کردیم که قند روسیه کافر(گوئی بلژیکیها و انگلیسیها برادران دینی ملایان بودند)، حرام است ولی، دین مبین اسلام برای هر قفل، کلیدی دارد. مثلا، برای جلوگیری از هم پاشیدن خانواده، کلید محلل را ساخته است و یا برای حلال شدن همین قند کافر، که «قند شعبه» هم می گویند، راهی به این ترتیب معین کرده است که اگر آن را قبل از گذاشتن به دهان، در استکان چای، یعنی آب کر برای قند فرو کنید، نجسی آن پاک می شود و حلال می گردد و الخ...

مسئله بسیار جالب توجه و قابل تأمل این است که همین ”غربیها“ باتکاء همان ”خردمندی“ و ”تعقلی“ که مشکل اقتصادی ایرلند را مثل مشکل اقتصادی یونان، بشیوه «دموکراتیک، انسانی و برابر حقوقی حل کرده» و در نظر دارند در آینده مشکلات مشابه پرتقال، اسپانیا، ایتالیا و احتمالا فرانسه و بطور کلی، همه جهان را «حل کنند»، هم نسخه «دموکراسی» و «حقوق بشر» برای مردم جهان می پیچند و هم می خواهند شکم بیش از یک میلیارد و دویست میلیون انسان گرسنه دنیا را سیر کنند. عجب دنیائیه دنیای ما! نگرانی از این است که اگر یک روزی روزگاری این ”رهبران“ زنده نباشد، مشکل مردم جهان را چه کسانی حل خواهند کرد؟ «دخو»، یادش بخیر! اگر زند بود، حتما بخاطر این که بالاخره این ”رهبران مدبر“ یک روزی دارفانی را وداع خواهند گفت، به حال مردم جهان واقعا گریه می کرد.

چهارم آذر ١٣٨٩

هیچ نظری موجود نیست: