۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه


اشغال نوبتی کشورهای " مزاحم "!

امپریالیسم آمریکا و شرکاء احتیاج به پیروزیﻫﺎﯼ ارزان در مناطق

غیر خودی دارند



لشگرکشیﻫﺎﯼ شرکت سهامی ناتو با مدیریت آقای " شورای امنیت "! اشغال نوبتی کشورهای "مزاحم"! امروز لیبی و ساحل عاج، دیروز یوگسلاوی و عراق و افغانستان و... نشان می دهد که میراث خواران استعمار کهن در گفتار بیشرم و در کردار جنایتکارند. ناتوچیﻫﺎ برای تدارک یک جنگ بزرگ امپریالیستی احتیاج به پیروزیﻫﺎﯼ ارزان در مناطق غیر خودی دارند؛ می رساند که غرب "متمدن"! اصلا پای بند موازین بینﺍلمللی نیست. وحشی و افسار گسیخته عمل می کند، چپ و راست حق حاکمیت ملی کشورها را زیر پا می گذارد. از قرار معلوم کارتلﻫﺎﯼ عظیم مالی و صنعتی و نفتی، سلاطین بورس و تسلیحات و مستغلات و... اینها هستند که در مورد مسائل کلیدی جهان، بود و نبود کشورها و خلقﻫﺎ تصمیم می گیرند. حال آن که حق حاکمیت ملی کشورها یک دستاورد تاریخی است. پیمان صلح وستفالی در سال 1648 میلادی برای دولتﻫﺎﯼ کوچک و بزرگ حق برابر قائل شد... دخالت در امور داخلی کشورها را به کلی مردود شناخت. سازمان ملل متحد نیز هرگز این قرارداد بینﺍلمللی را لغو نکرد ــ هنوز موضوع آن به قوت و اعتبار خود باقی است. پس کشور گشائیﻫﺎﯼ شرکت سهامی ناتو غیر قانونی، نقض آشکار موازین شناخته شدۀ بین المللی است ــ آقای "شورای امنیت"! تابع مطلق اراده ناتوچیﻫﺎست. از شما چه پنهان که گروهی طفیلی و بی خاصیت، نسیه خور و جنایتکار، آمریکائی و اروپائی، با سرنوشت جهانیان بازی میکنند. دربارۀ تمام مسائل اقتصادی و اجتماعی، جهت گیریﻫﺎﯼ سیاسی و نظامی و... دربارۀ چگونگی دوام زیست جمعی انسانﻫﺎ حرف آخر را میزنند. ناتوچیﻫﺎ استمرار برتری غرب در بازار بینﺍلمللی را دنبال می کنند. خواب بازگشت به دوران استعمار کهن می بینند. تردید نداریم که حتی اشغال بی سر و صدای بحرین توسط "عربستان سعودی"! در همین راستاست. چرا که عربستان سعودی، در پناه حمایت آشکار زمینی و هوائی و دریائی و فضائی ناتوچیﻫﺎ اسلام فروشی می کند. با استخراج و صدور 12 میلیون بشکه نفت خام در روز، هم تاج نفتی به سر دارد و هم یکی از سهامداران عمده در صنایع نظامی آمریکاست. همدست "افتخاری" پنتاگون و یکی از اعضای "غیر" رسمی شرکت سهامی ناتو است. یکبار جستی ملخک...

شواهدی هست مبنی بر این که آرایش کنونی نیروهای بینﺍلمللی دیگر با وزن مخصوص اقتصادی کشورهای ریز و درشت سرمایهﺪاری هماهنگ نیست. احتیاج به نوعی دستکاری و ترمیم دارد ــ مسالمت آمیز یا با ماجراجوئی و جنگ. وانگهی، مذاکرات هفت گانه و هشت گانه و بیست گانه و... برای رفع بحران "مالی"! گشایش زوری بازار به نام "آزادی"! این بازی متناقض از کجا آب می خورد؟ اشغال نوبتی کشورهای "مزاحم"! صدور مرگ به نام "بشر و بشر دوستی"! امروز مثل دیروز، بازتاب یک نظام اقتصاد و اجتماعی ورشکسته است. بیخود نیست که رقابتﻫﺎﯼ "مسالمت آمیز"! بر سر بازار وسیع تر، به خاطر گسترش نفوذ در مناطق دور دست بالا گرفته و با یک درگیری "نا" گهانی میان بزرگان فاصله زیادی ندارد. چون دعوای اصلی بر سر کنترل انحصاری تولید و بازرگانی جهان است.

بشنوید از آقای جس هُلمز، رئیس پیشین کمیسیون امور خارجی سنای آمریکا، که با صراحت می گوید: "ما محوریم و می خواهیم محور بمانیم... آمریکا باید دنیا را رهبری کند، با مشعل اخلاقی و سیاسی و نظامی و..."! به علاوه، تعریفی که آقای راجر نورمن، مدیر مرکز حقوق اقتصادی و اجتماعی آمریکا، از کابینۀ آقای جورج بوش صغیر به دست داد غلط نبود: "حکومت نفت و صنایع نظامی"! گمان نمی کنم که کابینۀ آقای اوباما تافتهﺍﯼ جدا بافته باشد. جایزۀ کمپانی مالی نوبل ریاکارانه، فقط برای فریب افکار عمومی بود. ما که مغز خر نخوردهﺍیم. چون کاخ سفید، امروز مثل دیروز، به ساز امپریالیسم آمریکا می رقصد. کاخ الیزه، در رکاب بناپارتیسم شمشیر می زند و... دولتمردان نوبتی در مسیر الزامات سرمایۀ خودی پارس می کنند.

تعابیر ضد و نقیض "اهل فن"! پیشکش هواداران. اما دنیای "آزاد"! در تنگنا، گرفتار یک بحران ساختاری است. باز جغرافیای سیاسی جهان در شرف یک تغییر خشونت بار قرار گرفته است. هشدار. تجربه نشان داده که این حالت "نه جنگ و نه صلح"! یا هم جنگ و هم "صلح"! چندان نمی پاید. ساده لوحی، اصلاً روا نیست. به نظر من، ساده لوحی بستر واخوردگی است. خیر، غرب "متمدن"! نه می خواهد و نه می تواند سروری جهان را رها کند. گو این که به دلیل برآمد نسبتاً نیرومند چین و هند و کره جنوبی و برزیل و... با کلی مشکلات اقتصادی و اجتماعی لاینحل، با نوعی بحران هویت آزار دهنده روبروست. فراموش نکنیم که این هیولای حریص و بیمار، به لحاظ فنی، هنوز آمادگی زیادی برای حماقت و دیوانگی دارد. علت اشغال نوبتی کشورهای "مزاحم"! دلیل جنگﻫﺎﯼ "احتیاطی و پیشگیرنده"! این شگرد جدید ــ یعنی هجوم نظامی شرکت سهامی ناتو با مدیریت آقای "شورای امنیت"! با ریاست آقای "اتحادیۀ بین المللی"! به قصد غارت و چپاول دارائی و اموال دیگران، کشتار وحشیانۀ مردم در مناطق دور دست به سیاق راهزنان زمینی دریائی قرون منقضی، ابتکار آدم کشان و آدم ربایان و آدم فروشان باختری است که از دو دهۀ پیش و در آستانۀ فروپاشی امپراتوری شوروی معمول شد. تغییر زوری آرایش نیروهای بینﺍلمللی در اوضاع و احوال جاری، پاکسازی آثار مشکوک و نیمه مشکوک، عوامل عینی و ذهنی دوران رقابت اردوگاهی برسر کنترل انحصاری تولید و بازرگانی جهان را دنبال می کند. برخلاف تمام موازین شناخته شدۀ بینﺍلمللی ــ به نام "آزادی و حقوق بشر"! جهانسالاری امپریالیسم آمریکا را در مد نظر دارد.   

بانی و هم مبانی پیمان ناتو. شرکت سهامی ناتو، همان "اتحادیۀ سیاسی و نظامی میراث خواران استعمار کهن"! بر اساس استراتژی امپریالیسم آمریکا در دوران پس از جنگ دوم جهانی رقم خورد ــ راهکاری است در جهت به دست آوردن کنترل انحصاری تولید و بازرگانی جهان. پیمان ناتو، این کمپانی غول پیکر تخریب و سلاخی، مجهز به انواع سلاحﻫﺎﯼ کشتار جمعی، سنتی و مدرن ــ اتمی و میکروبی و بیولوژیک و... اصلاً برای غافلگیری و هجوم ناگهانی، تعرض برق آسا، تجاوز و اشغال و ویرانگری، قتل و غارت و چپاول، برای درهم کوبیدن استقلال کشورهای "مزاحم"! برای کشتار خلقﻫﺎﯼ "یاغی"! ملتﻫﺎﯼ "خاطی"! برای یورش به شوروی سوسیالیستی، اختناق کمونیسم و درهم شکستن دیکتاتوری پرولتاریا بود که در آوریل سال 1949 میلادی به وجود آمد. پای یک سازمان تروریستی بدون مرز، ضد کمونیست تمام عیار، دشمن تعلیم یافتۀ مردم، کارگران خودی و غیر خودی در شرایط اضطراری در میان است ــ بازوی مسلح انحصارات غربی و نوع آمریکائی آن بخصوص، کارتلﻫﺎﯼ مالی و صنعتی و نفتی، سلاطین بورس و تسلیحات و مستغلات و... 

رشد موزون اقتصاد سرمایهﺪاری بی معنی، حرف مفت است. انباشت سرمایه، به عنوان کار انجام شده، کار مرده و متراکم، همان بخش پرداخت نشدۀ مزد کارگران طی نسلﻫﺎﯼ متمادی، در ورای مالکیت خصوصی و شیوۀ سرمایهﺪاری تولید، استثمار و استعمار، رقابت آشکار و نهان سرمایهﻫﺎﯼ متعدد در سطح ملی و بینﺍلمللی، نوسانات خود جوش بازار و... اصلاً قابل تصور نیست. همان طور که در ورای رژیمﻫﺎﯼ اقتصادی متداول، حقوق بشری وجود ندارد. سرمایه، به دنبال بازار فروش، مواد خام و انرژی، نیروی کار ارزان، سود و سود حداکثر در دوران معاصر، گاهی در "این" و زمانی هم در "آن" منطقۀ مساعد تمرکز می یابد. در غیر این صورت امپراتوری انگلیس هیچ وقت دچار پس رفت نمی شد، هیچ وقت سلطۀ انحصاری خویش بر تولید و بازرگانی جهان را از دست نمی داد و... مرکز توطئهﻫﺎﯼ بینﺍلمللی هرگز از اروپای غربی به آمریکای شمالی منتقل نمی شد. فراموش نکنیم که اروپا از طریق راهزنی، آدم ربائی و آدم فروشی، استثمار کارگران در سرزمین پایگاه و استعمار منابع طبیعی و انسانی در مناطق غیر خودی، تجاوز و سرکوب و جنایت، چپاول و غارت و... نام آور شد. دهﻫﺎ هزار مردم جامائیک، بیست میلیون آفریقائی، زن و مرد و بچه ها را، در خواب و بیداری شکار کرد، آنان را به غل و زنجیر کشید، به کار طاقت فرسای بردگی واداشت و... تا صنعتی شد. مارکس خیلی با فرهنگ تر از آن بود که مثل هواداران اقتصاد عامیانه در گذشته و حال حقایق تاریخی را "نا" دیده بگیرد ــ انباشت اولیۀ سرمایه در اروپا حاصل  انحصار بازار استعماری بود. چگونگی رونق صنعت و توسعۀ بازرگانی اروپا نیز کلی جای حرف دارد. بیخود نبود که عوامل امپراتوری انگلیس، به منظور رشد صنعت بافندگی در سرزمین پایگاه، انگشت بافندگان هندی را قطع می کردند. هلندیﻫﺎ، به خاطر جلوگیری از سقوط قیمت ادویه جات در بازار اروپا، نسلی از کشاورزان ذکور اندونزی را اخته کردند ــ کثافتکاریﻫﺎﯼ آلمان و اسپانیا و پرتقال و بلژیک و آدم سوزیﻫﺎﯼ مکرر امپراتوری فرانسه در شمال آفریقا و... این رشته سر دراز دارد. گواینکه ژیگولوی جُعلقی به نام سارکوزی، نوکر وارداتی بناپارتیسم و مدیر فعلی بنگاه معاملاتی الیزه، مدعی است که گویا "انسان آفریقائی هنوز وارد تاریخ نشده است"! داشت عباسقلیخان یک پسری... 

امپریالیسم و جنگ دو روی یک سکهﺍند. امپریالیسم، به نوعی سیادت و فرمانروائی مطلق اشاره دارد. به قول لنین: سیادت سرمایۀ مالی یا الیگارشی مالی است که با تمرکز تولید و انباشت سرمایه و... در بستر رقابت آزاد رقم خورد. معذالک، استخوان بندی خاصی دارد که با ساختار متعارف سرمایهﺪاری در دوران رقابت آزاد خیلی فرق می کند. پای آرایش اقتصادی و اجتماعی گروهﻫﺎﯼ طفیلی، خاصه میراث خواران استعمار کهن، آمریکا و اروپا در میان است ــ دوران معاملات فرضی و نسیه خوری، انحطاط تولید، بیکاری مزمن، فقر و تنگدستی و خانه بدوشی مستمر، بدهکاری دائم، ورشکستگی پی در پی، سقوط مداوم آموزش و فرهنگ و... امپریالیسم هرزگی و لومپنیسم را دامن می زند. رخوت ایجاد می کند، وادادگی و فحشا و قوادی را اشاعه می دهد. ستیز مذهبی، جدال قومی به راه می اندازد. بانی اضطراب و تشنج، باعث جدائی و پراکندگی خلقﻫﺎست. جلوی یکپارچگی، مبارزۀ سازمانیافتۀ حزبی کارگران برسر مدیریت جامعه را در سطح ملی و بینﺍلمللی می گیرد. دشمن زیست جمعی انسانﻫﺎ، ارتجاع محض است. از شما چه پنهان که بازآفرینی این هیولای منحط با ماجراجوئی و جنگ، اشغال نوبتی کشورها، ویرانگری و تخریب، راهزنی و تجاوز، غارت و چپاول و... گره خورده است.    

مشت نمونۀ خروار. بعد از گذشت دو دهۀ متوالی، هنوز همۀ اسرار آزاد سازی دولتشهر کویت در سال 1991 میلادی فاش نشده است. حکم تروریستی "نظم نوین جهانی"! پیامد هجوم دستجمعی میراث خواران استعمار کهن، لشگرکشی امپریالیسم آمریکا و شرکاء به کشور مستقل عراق بود. در این ماجراجوئی تهوع آور نظامی ــ بنام "سازمان ملل متحد"! ناتوچیﻫﺎ، آمریکا و اروپا، با انواع سلاحﻫﺎﯼ نیمه اتمی و "هوشمند"! هفتهﻫﺎﯼ متوالی بیشرمانه مردم عراق ــ هزاران هزار کارگر و دهقان و پیشه ور، زن و مرد، پیر و جوان، بچهﻫﺎﯼ قد و نیم قد و... را از زمین و هوا و دریا به زیر آتش گرفتند. گویا بدون آشنائی قبلی با "نظریۀ جمعیت مالتوس"! از قضا تمام تأسیسات غیر نظامی ــ از مناطق مسکونی گرفته تا  واحدهای تولیدی خرد و کلان، بنگاهﻫﺎﯼ صنعتی و کشاورزی، کارخانهﻫﺎ و کارگاهﻫﺎﯼ محصولات مصرفی، بیمارستانﻫﺎﯼ بزرگ و درمانگاهﻫﺎﯼ کوچک، مراکز آموزشی و امدادی و اداری، منابع برق و آب آشامیدنی، پلﻫﺎ و جادهﻫﺎ و... اینها همه را از راه دور، از ارتفاع چندین هزار متری بمباران کردند. دهﻫﺎ هزار را به خاک انداختند. انبوهی را زنده بگور کردند. کلی مجروح و معلول بجا گذاشتند. وسائل کار و زندگی ملتی را از میان بردند. کشوری نسبتاً پیشرفته در منطقه را بکلی ویران کردند. خلقی زنده و متفکر را به خاک و خون کشیدند... تازه این شروع جهانسالاری امپریالیسم آمریکا بود ــ می گویند اولین "جنگ خلیج"! ولی فلان فلان شدهﻫﺎ، این که جنگ نیست. یک جنایت تهوع آور، آدم کشی سازمانیافته است. ولی مثل اینکه کار بیخ پیدا کرد. اشغال کامل عراق به بعد موکول شد. ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست: