۱۳۹۴ مرداد ۲۴, شنبه


توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره 109                                                         مرداد ماه 1394 اوت  2015
 
toufan@toufan.org       www.toufan.org

 

پذیرش تسلیم نامه خفتبار دروین

و سرکوب معلمان در تهران

 

Toufan HezbeKar's photo. 

***

ابرشرکتهای بین المللی وارد ایران میشوند

سخن بر سر غارت است ونه آبادانی ایران

***

خیانت«الکسیس سیپراس» وتشدید مبارزۀ طبقاتی در یونان

image

***

بیانیه  "جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان  1955-1918"

***         

اعلامیه حزب کارایران(توفان)

ضرب و شتم و دستگیری‌ در مراسم احمد شاملورا محكوم ميكنيم

***

تسلیم خفت بار جمهوری اسلامی

درحاشیه توافق هسته ای وین

***

مصاحبه هئیت تحریریه توفان  با حزب کارترکیه پیرامون انتخابات اخیر در ترکیه

***

یادی ازرفیق شاهرخ اسفراینی زندانی دو رژیم شاه وشیخ

***

گشت وگذاری در فیسبوک (پاسخ به چند سئوال)

 

2                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

پذیرش تسلیم نامه خفتبار دروین

و سرکوب معلمان در تهران

 

همچنانکه در گذشته بارها در نشریات توفان حزب کار ایران مطرح کرده بودیم و قابل پیشبینی بود ، بالاخره نمایندگان حاکمیت جمهوری اسلامی ، با هدایت و تائید خامنه ای، با لبخند و گردن کج و کرنش و حقارت و ترس، به پای تسلیم نامه ننگین و خفتباروین درمسیرتبدیل ایران به نیمه مستعمره شدن، گام برداشته وبا پذیرش قرارداد الحاقی در مقابل زورگوئی و اجحاف امپریالیستها به خاطر " حفظ نظام " ، کرنش کرده و دستها را به علامت تسلیم بالا برد ه اند. این امری طبیعی است  وقتی رژیمی به مردم خود اتکاء ندارد و از مردم بیش از دشمن خارجی هراس دارد ، برای بقاء خود و حفظ و تداوم منافع طبقاتیش حاضر است منافع ملی را زیر پا بگذارد و حلقه نوکری را به گردن بیاندازد. همان کاری که رژیم شاه و همه نوکران امپریالیستها در منطقه و سراسر کره زمین انجام داده و میدهند.

سئوال این است که آیا منافع امپریالیستها و تامین امنیت صهیونیستها در منطقه و منافع باندهای مافیائی غارتگر حاکم می تواند در راستای منافع کارگران و زحمتکشان شهر و روستا و اساسا منافع ملی مردم ایران باشد؟

پاسخ ما یک " نه " قاطعانه است.

تشدید سیاستهای نئولیبرالیستی اقتصادی که تا به حال در جهت منافع بورژوازی کلان تجاری ، بورژوازی بروکرات و بانکداران و بورس بازان و صاحبان مستغلات و زمینخواران بوده از این به بعد در هماهنگی  و غارت مشترک با سرمایه های امپریالیستی ، زمینه های لازم را برای چپاول هر چه بیشتر ثروت و منابع ملی و تشدید استثمار نیروی کار ارزان در جهت افزایش نرخ سود سرمایه فراهم می کند."

طبق مفاد این سند، قرار شده است، ذخایر ارزی و طلای بلوکه شده ایران که مطابق سخنان اوباما 150 میلیارد دلار است، طی هفت ماه به کشور بازگردانده شود. مقامات جمهوری اسلامی که در گذشته این مبلغ بلوکه شده را بین 100 تا 130 میلیارد دلار اعلام کرده بودند، هم اکنون آنرا فقط 29 میلیارد دلار اعلام می کنند که نشاندهنده این امر است که هنوز پول مردم به کشور باز نگشته برای آن کیسه دوخته و قصد ملاخور کردنش را دارند.

بازگشت ذخائر بلوکه شده ایران و لغو تحریمها و باز شدن درهای کشور به روی انحصارات امپریالیستی ، هیچکدام باعث نخواهد شد که تغییر و تحولی مثبت چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه سیاسی و اجتماعی به نفع کارگران و معلمان و پرستاران و سایر زحمتکشان شهر و روستا ایجاد کند. قشر بالائی حاکمیت که در نقش کارگذار و سهامدار کوچک انحصارات خارجی نقش ایفاء خواهد کرد ، تلاش خواهند کرد زمینه های کسب سود حداکثری را برای انحصارات امپریالیستی فراهم کنند و این به مفهوم تغییرات ارتجاعی در قوانین در جهت ایجاد امنیت برای سرمایه، چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه های سیاسی و اجتماعی، لغو کامل خدمات دولتی و اجتماعی در همه عرصه ها ، خصوصی سازی در همه عرصه ها و ، لغو تعرفه های گمرکی و... است.

شرکتهای پیمانکار که کارگران به حق نام آنها را شرکتهای برده داری گذاشته اند و با قراردادهای سفید امضاء در حال حاضر شیره جان اکثریت کارگران ایران را می مکند؛ در آینده نزدیک در عرصه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان نیز با قراردادهائی مشابه، شیره جان معلم و پرستار را بیش از پیش خواهند مکید؛ و ضمن ایجاد پراکندگی هر چه بیشتر در صفوف آنها ، با قراردادهای دلبخواه و تحمیلی ، شرایطی به مراتب بدتری برای آنها فراهم خواهند کرد.خلاصه اینکه پی آمدهای تسلیم نامه وین برای کارگران و زحمتکشان و از جمله معلمان محصولی جز بدتر شدن وضعیت معیشتی و اجتماعی در پی نخواهد داشت.

به دنبال اعتراضات معلمان به حقوقهای زیر خط فقر و تبعیض حقوقی  با سایر کارمندان دولتی و ممانعت از فعالیت تشکلهای صنفی مستقل آنها و زندانی کردن نمایندگان و فعالین سندیکائیشان در دهم اسفند و 27 فروردین و 17 اردیبهشت که به صورت سراسری و در بیش از 180 شهر ایران برگذار شد؛ روز چهارشنبه 31 تیر به منظور پیگیری خواستهایشان و در اعتراض به زندانی شدن همکاران و فعالین سندیکائیشان ، در مقابل مجلس در تهران تجمع " سکوتی " را برگذار کردند که با یورش نیروهای سرکوبگر انتظامی و امنیتی روبرو گردیده و منجر به دستگیری و بازداشت بیش از 130 نفر از آنها شد.

محمد رضاخواه، عضو کانون صنفی معلمان ایران امروز چهارشنبه ۳۱ تیر به خبرگزاری ایلنا گفت: "از اولین ساعات برگزاری جلسه علنی مجلس، معلمان به سمت محل برگزاری تجمع آمدند که نیروی انتظامی مانع از برگزاری تجمع شد."

آقای رضاخواه با ذکر اینکه از دو هفته پیش برای برگزاری این "تجمع سکوت" برنا‌مه ریزی شده بود، افزود: "فرهنگیان در این تجمع از نقاط مختلف کشور از جمله کردستان، کرمانشاه، همدان، اصفهان، گیلان، مازندران، مشهد به تهران آمده بودند."

در بیانیه ای که توسط 31 انجمن اسلامی دانشگاههای مختلف در حمایت از خواستهای معلمان صادر شده از جمله چنین می آید:

"جناب وزیر!

آیا خبر دارید در فصل بهار به معلمان زندانی، سه تنِ دیگر افزوده شده‌است؟ این‌ها جزیی از معلمان نمونه این سرزمین هستند و تنها حقوق هم‌صنفیان خود را مطالبه کرده‌اند. آیا تا کنون برای آزادی این عزیزان اقدامی کرده‌اید؟ آیا از وضعیت زندگی خانواده‌های آن‌ها و مشکلاتشان مطلع هستید؟ و آیا از احضار پی در پی فرهنگیان شهرستان‌ها توسط نهادهای امنیتی آگاه هستید؟

 

3                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

آیا سخنان خود را در روزهای اول وزارت به خاطر دارید؟ گفتید: «فرهنگ امنیتی را به امنیت فرهنگی تبدیل می‌کنم.» آیا برای این وعده خود برنامه‌ای به کار بسته یا دست‌کم تدوین کرده‌اید یا تنها شعاری بیش نبود.

رئیس محترم جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود فرمودند که نگاه امنیتی به نهادهای مدنی و تشکل‌های غیردولتی را برمی‌دارند تا آن‌ها آزادانه فعالیت کنند؛ مصادیق فساد را نشان خواهند داد و برای رفع ایرادات، نواقص و مفاسد تلاش خواهند کرد. جنابعالی در حوزه فعالیت تشکل‌های صنفی فرهنگیان و برای ایجاد امنیت فعالان آن چه اقداماتی انجام داده‌اید.آیا تا کنون اقدامی در جهت باز نمودن فضای خفقان حاکم بر دانشگاه‌ها و تسهیل فعالیت تشکل‌های دانشجویی در پردیس‌های این دانشگاه‌ها نموده‌اید؟ "

معلمان شریف و زحمتکش ایران و به خصوص فعالین سندیکائی آنها باید به این نکته توجه داشته باشند که با تجمع " سکوت " چیزی حاصل نمیشود. در عرصه تقابلات و منازعات طبقاتی ، عامل تعیین کننده" زور" و" قدرت" است؛ قدرت شما در اتحاد و همبستگی و تشکیلات شماست و از طریق اعتصاب و کسب حمایت دانش آموزان و دانشجویان و خانواده های آنها و سایر تشکلهای صنفی کارگران و زحمتکشان، با روحیه ای رزمی  میتوانید خواستهای خود را به حاکمیت تحمیل کنید . با  تجمع " سکوت " چیزی به دست نمی آید. مبارزه با سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیستی و با خصوصی سازی آموزش و پرورش یکی از عرصه های مهم و اصلی مبارزات شماست که هم  در جهت منافع معلمان و هم کارگران و سایر زحمتکشان است.درس پایه ای شما به دانش آموزان ، ضرورت اتحاد و همبستگی و تشکیلات و مبارزه با استبداد و بی عدالتی است و شما باید در عمل الگوئی متناسب با این درس برای آنها باشید.

****

ابرشرکتهای بین المللی وارد ایران میشوند

سخن بر سر غارت است ونه آبادانی ایران

 

فورا، پس از توافقنامه وین وپذیرش قرارداد پروتکل الحاقی، دهها شرکت بزرگ امپریالیستی آلمانی، فرانسوی.... راهی ایران شده اند. رژیم ضد ملی و سرمایه داری جمهوری اسلامی بهترین قراردادهای تحمیلی و استعماری را از میان مجموعه قراردادهای استعماری انتخاب می کند.

 

 سخن بر سر غارت است و نه آبادانی ایران و آسایش مردم میهن ما. ابر شرکتها بر سر تحمیل قراردادهای استعماری و چسباندن زالوهای مکنده به بدن نحیف ایران رقابت می کنند. آنها می خواهند با رشوه و فشار،بهترین سهم غارت را ببرند. سخن بر سر تامین منافع مردم ایران نیست، سخن بر سر صنعتی کردن ایران نیست، بر سر مستعمره کردن ایران است. باید این عوامفریبی "اصلاح طلبان" و "اصولگرایان" و چپ های بی افق واپورتونیست را که این توافق تسلیم طلبانه وتحمیلی را مثبت ارزیابی میکنند افشا ساخت. خواست روحانی که درهای کشور را بگشاید، بر روی سرمایه داران آلمان نیز موثر است.طبق رسانه های آلمان ، اوایل هفته آینده دهها شرکت بزرگ چون لینده، زیمنس، مرسدس دایملر، باسف، فولکس واگن، جی آی زد (GIZ) و ...وارد تهران می شوند.

 

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین اسماعیلی، مدیرکل اروپا، آمریکا و همسایگان دریای خزر وزارت نفت با اشاره به سفر هفته آینده هیئت آلمانی به تهران با بیان این که سفراین هیئت، نخستین سفر یک هیئت بلند پایه اروپایی بعد از توافق ایران و ١+۵ به تهران است، گفت: «آلمانها به عنوان بزرگترین شرکای تجاری ایران قبل از تحریم، از توانمندی بالائی در زمینه های مختلف صنعتی برخوردار هستند.».وی با بیان این که در این سفر، ١٠ شرکت از بزرگترین شرکتهای آلمانی به همراه تعداد زیادی از شرکتهای کوچک حضور دارند، افزود: «توانمندی این شرکتها در زمینه تکنولوژی و تامین تجهیزات بسیار بالاست.»

اسماعیلی درباره برنامه این هیات در ایران هم اظهار کرد: «همزمان با سفر این هیات تجاری، سیاسی، اقتصادی هماهنگی لازم با اتاق بازرگانی ایران، بخش خصوصی، بخش دولتی برای انجام مذاکرات سازنده انجام شده است و آنها قرار است با وزیر نفت، وزیر امور خارجه، وزیر صنعت، معدن، تجارت، وزیر نیرو، اعضای اتاق بازرگانی ایران دیدار و گفتگو کنند.»

اسماعیلی درباره این که آیا در این سفر قراردادی مابین دو کشور امضاء خواهد شد، تصریح کرد: «قطعا عقد قرارداد و شروع مذاکره نیازمند زمان است اما این سفر می تواند شروع خوبی برای آغاز همکاریها و عقد قرارداد باشد.»

وی مهمترین هدف این سفر را آشنایی بخش خصوصی و دولتی دو کشور از توانمندی یکدیگر اعلام کرد و درباره درخواست دیگر کشورها برای حضور در ایران هم گفت: «هم اکنون در خواستهای زیادی از کشورهای اروپایی برای حضور در ایران وجود دارد که بعد از تایید و نهایی شدن اعلام خواهند شد.»

مدیرکل اروپا، آمریکا و همسایگان دریای خزر وزارت نفت درباره توافق نامه روزگذشته ایران و ١+۵ هم گفت: «سفر هیئت آلمانی به ایران نشان دهنده موثر بودن این توافقنامه است و این توافق نامه مسیر را برای حضور شرکتها و سرمایه گذاران به ایران هموارتر می کند.»

4                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

قابل ذکر است  که یک  هیئت ۶٠ نفره آلمانی نیز به ریاست زیگمار گابریل، قائم مقام صدراعظم آلمان که همزمان وزیر اقتصاد و انرژی این کشور نیز هست، اواسط هفته آینده برای گسترش روابط سیاسی ،تجاری و اقتصادی و به دعوت بیژن زنگنه، وزیر نفت وارد تهران می شوند.

توافقنامه خفت آور وتحمیلی وین  نه بسود مردم ایران بلکه  به منظور بقاء جمهوری اسلامی و به زیان منافع ملی ایران بسته شده است،  هیچ جای شادمانی ندارد.همانگونه که حزب ما پیش بینی می کرد، اختلافات ایران با آمریکا تنها بر سر مسئله هسته ای ایران نبود. مسئله هستی بهانه ای برای مهارایران در قالب مبارزه با "بمب موهوی اتمی" ایران بود و بعنوان عامل فشاری برای تسلیم ایران به امپریالیستها مورد سوء استفاده قرار می گرفت. بخشی از اپوزیسیون به ظاهر"انقلابی" ایران نیز در خدمت امپریالیسم به کار گرفته شده بود. نیت امپریالیسم در آن بود که جای پای محکمی در ایران مانند زمان شاه باز کند و ثروتهای ملی ایران را چپاول کند. این توافقات نواستعماری که به منظورغارت  ایران، برای دست یافتن به نیروی کارارزان ونفوذ در بازارایران ودررقابت با چین وروسیه صورت گرفته است به هیچ وجه مورد تائید و حمایت  کارگران و زحمتکشان ایران  قرار نخواهد گرفت. تصویب قرارداد پروتکل الحاقی در مجلس شورای اسلامی تائید رسمی یک قرارداد تحمیلی و یک خیانت تاریخی به مردم ایران است.

مردم ایران و همه مارکسیست لنینیستها، نیروهای انقلابی و ملی و دمکراتیک و مترقی  و آزادیخواه ایران امضای قرارداد پروتکل الحاقی وانعقاد چنین سیاست نواستعماری و ضد ملی را  محکوم میکنند  وانزجار خود را ابراز میدارند. راهی را که  نظام سرمایه داری و ضد مردمی جمهوری اسلامی بر گزیده است، راهی است که ایران را ویران تر و به زائده امپریالیسم جهانی و به کشوری تحت سلطه بدل خواهد کرد.

 

حزب کارایران(توفان) قاطعانه ازپیکارکارگران و زحمتکشان وهمه آحاد مردم ایران برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی و حقوق دمکراتیک دفاع می کند و بر پیوند این مبارزه با مبارزه همه اقشار و طبقات ضد امپریالیسم، علیه نفوذ امپریالیسم و قراردادهای استعماری پای می فشارد. اتحادعملهای متنوع نیروهای سیاسی در دفاع از دمکراسی و حقوق دمکراتیک و آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و... بدون جهت گیری روشن علیه امپریالیسم و محکومیت قراردادهای ضد ملی و ضد منافع خلقهای ایران، کژراهه رفتن و به نفع نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی و خاک در چشم مردم پاشیدن است و بس. تنها با چنین دورنمایی است که می توان همکاریهای سیاسی مشترکی را سامان داد، به نیرو تبدیل شد و در صف مقدم مبارزه ضد امپریالیستی، ضد سرمایه داری  و ضد ارتجاعی قرار گرفت.

****

 

خیانت«الکسیس سیپراس» وتشدید مبارزۀ طبقاتی در یونان

 

یکم اینکه، هنوز چند روزی از رای منفیِ قاطع مردم یونان به بسته ریاضت اقتصادی نئولیبرالیستی تروئیکا، یعنی مخالفت روشن به سیاستهای تحمیلی و ضد بشری صندوق بینﺍلمللی پول، کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپا مبنی بر ادامۀ خصوصی سازیﻫﺎ، اخراج سازیﻫﺎ و صرفه جوئیﻫﺎﯼ عریان .... نگذشته بود که نخست وزیر "چپ" یونان الکسیس سیپراس  برخلاف نظر اکثریت مردم، مردمی که به وی اعتماد کرده و امید بسته بودند که او در مقابل فشارهای اتحادیه اروپا بایستد و به زورگوئیهای ناهنجار و دیکتاتوری نئولیبرالها نه بگوید، پیشنهاد وام دهندگان تروئیکا را در ازای دریافت ۸۶ میلیارد یورو کمک مالی، پذیرفت وعملا تف به رای مردم انداخت و به ورطه خیانت درغلطید .الکسیس سیپراس  نشان داد که وی چپ رفرمیستی است که توان و خواستگاهش خارج از چهارچوب اتحادیه نئولیبرالی اروپا نیست و نمی تواند مرد روزهای  سخت طبقاتی باشد. سوسیالیسم سیپراس، سوسیالیسم نوع بی بو و خاصیتی با ماهیت سازش طبقاتی است و تسلیم وی هم  باید در همین چهارچوب مورد تبیین قرار گیرد. اینکه سیپراس نیت خیری دارد یا نه و یا سوسیالیسم اش در کهکشانها در پرواز است و برای مردمش دعای خیر می کند، ربطی به ماهیت و واقعیت جایگاه طبقاتی او ندارد. الکسیس سیپراس یک رفرمیست منشعب از اوروکمونیسم یعنی ضد کمونیسم و ضد دیکتاتوری پرولتاریا و ضد سوسیالیسم به معنای الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است. اهداف و آرمان و آرزوهای وی چیزی جز اصلاح بوژوازی نئولیبرال آنهم در چهارچوب اتحادیه پولی اروپا نیست. گناهی هم ندارد. زیرا هر کس با هر انگیزه ای با کمونیسم و دیکتاتوری پرولتاریا درافتد راهی جز پذیرش دیکتاتوری مالی امپریالیستی ندارد. به قول لنین یا ایدئولوژی پرولتاریا یا ایدئولوژی بورژوازی شق وسطی وجود ندارد. اینکه امروز حتا بخشهایی از لایه های بورژوازی با سیاستهای نئولیبرالی و افسارگسیختگی اولیگارشی مالی مخالفند و به صف مردم رانده شده اند و بنام مردم سخن می گویند غیر قابل کتمان است. واقعیتی که اکنون نه فقط در یونان بلکه در بسیاری از ممالک اروپایی و درغیاب احزاب نیرومند کمونیستی سوار بر جنبش اعتراضی ضد نئولیبرالیستی شده و در لباس "چپ نوین" بخشی از کارگران را بدنبال خود کشانده اند. 

 

5                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

دوم اینکه، اکنون در شرایطی طرح خانمان برانداز اتحادیه اروپا توسط دولت الکسیس سیپراس به اجرا در می آید که بیش از یک میلیون شغل در اثر سیاست خصوصی سازیهای شعب تولیدی و خدماتی از گردونه خارج شده و با کاهش دستمزدها بخش بزرگی از کارگران به زیر خط فقر سقوط کرده و به گرسنگی محکوم شده اند. بیش از یک سوم از اهالی جامعه فاقد بیمه اجتماعی اند و قریب به 60 در صد از جوانان کشور از بیکاری در رنجند. بیش از 40 درصد از حقوق بازنشستگی اقشار کم درآمد جامعه کاهش یافته و سالمندان یونانی فاقد حداقل حقوق بازنشستگی برای ادامه حیات خویشند. تعداد مرگ و میر در میان کودکان نیز بخاطر سوء تغذیه روبه افزایش است و بنابر آمارهای رسمی نرخ مرگ و میر کودکان در یونان به 43 درصد افزایش یافته است. خودکشی در بین مردم بویژه جوانان و بیماریهای روحی بشدت افزایش یافته است..... حال در چنین اوضاع و احوالی دولت یونان مجبور گشته است تا 50 میلیارد یورو درعرصه خصوصی سازیها از جمله به حراج گذاشتن جزایر متعدد ریز و درشت یونان، افزایش سن بازنشستگی، تغییر سامان بازنشستگی، تغییر پیمانهای دسته جمعی، افزایش مالیاتها، ممنوعیت حق اعتصاب، افزایش مالیات غیر مستقیم و......  صرفه جوئی کند و سیاست تعرضی را در پیش گیرد. بدهی دولت یونان قریب به 330 میلیارد یورو است که 78 درصد از آن بدهی به تروئیکاست. طبق گزارش گاردین از 240 میلیارد یورو کمک مالی در سالهای 2010 و 2012 میلادی به یونان بخش کوچکی  به صندوق دولت واریز شده و بخش اعظم آن به حساب بانکهای بزرگ یونان و آلمان و فرانسه ریخته شده است. این بدان معناست که وامهای پرداختی نه به حساب مردم، بلکه به حساب بانکها و سرمایه داران بانکی و مالی و دلالان بورس و بروکراتها و تکنوکراتهای بالایی واریز می شود و کارگران و زحمتکشان جامعه باید این وامهای تحمیلی را همراه با بهره بالا از طریق کاهش قدرت خرید و تشدید استثمار و گرسنگی و وخیم شدن بهداشت و درمان و آموزش ..... بپردازند. شایان توجه است که کشور یونان بخاطرعضویت در پیمان نظامی ناتو 4 میلیارد دلار در سال هزینه نظامی دارد یعنی 2.2 درصد از تولید ناخالص ملی این کشور. این درحالیست که 1.2 درصد از تولید ناخالص ملی آلمان صرف هزینه نظامی این کشورمی شود. با این قیاس ساده می توان سهلتر به علل ورشکستگی اقتصاد یونان پی برد.

 

سوم اینکه، اتحادیه اروپا برای تحمیل کردن اصلاحات ارتجاعی بر مردم یونان  از همان ابتدا به نتیجه همه پرسی دمکراتیک مردم دندان نشان داد و با سیاست مشتهای آهنین به استقبال الکسیس سیپراس رفت و کوچکترین قدمی به عقب ننشست، تا درسی باشد برای احزاب مشابه "چپ" در کشورهای اسپانیا و پرتغال.... و مردمانی که از سیاستهای نئولیبرالی به ستوه آمده و نشانه هایی از خطر شعله ورشدن اعتراضات اجتماعی و در نتیجه خروج احتمالی از حوزه پولی یورو در این کشورها به چشم می خورد. بر همین اساس اتحادیه اروپا و در راسش خانم آنجلا مرکل به مخالفت با وزیر سابق دارایی  یونان یونانیس واروفاکیس که جسورانه انتقادهایی را علیه اتحادیه اروپا طرح کرده بود پرداخت و الکسیس سیپراس را وادار نمود تا وی را برکنار و کسی را به جای او بنشاند که  مرامش با "روح دیپلماسی و فرهنگ  وسنت اتحادیه اروپا" سازگار باشد. خوب است قبل از نتیجه گیری از این مقاله و آموزش از آنچه در یونان رخ داده است به مطلبی که یونانیس واروفاکیس اخیرا در سایت خود در مورد اوضاع یونان انتشار داده و کودتای کنونی را مشابه  کودتای نظامی سرهنگان در 1967 تحلیل کرده است نظری بیافکنیم تا به عمق این فاجعه بهتر پی ببریم:

"در ساعت‌ها و روزهای آینده در مجلس خواهم بود تا قوانین جدید را که بخشی از خواست‌های اخیر نشست سران یورو در رابطه با «یونان» است، کنترل کنم. منتظرم تا شخصاً از رفیق خود آلکسیس سیپراس و اقلیدس تساکالوتوس که در روزهای اخیر فشار زیادی را تحمل کردند، بشنوم. تا آن هنگام از ابراز نظر قطعی در مورد تغییرات قانون خودداری خواهم کرد. ولی تا آن وقت بیان چند نکته در بیانیه نشست ‌سران یورو لازم به نظر می‌رسد.

شبح یک قرارداد جدید ورسای در اروپا در گذر است- من این عبارت را در بهار سال ۲۰۱۰ به کار بردم تا اولین «برنامه نجات» را که برای یونان آماده می‌شد، توصیف کنم. اگر این تشبیه در آن زمان زیاد با اوضاع انطباق نداشت، متأسفانه امروز توصیف دقیق وضعیت است.

اتحادیه اروپا تاکنون هرگز تصمیماتی اتخاذ نکرده بود که تا این حد پرنسیپ‌های اساسی روند هم‌گرایی اروپایی را مدفون کرده باشد. رهبران اروپا با رفتار خود در مقابل آلکسیس سیپراس و دولت ما ضربه قطعی به پروژه اروپایی وارد ساختند.

پروژه هم‌گرایی اروپایی در روزهای اخیر صدمه زیادی خورد و همان‌طور که پل کروگمان به درستی تأکید کرد: هر نظری هم که بخواهیم در مورد سیریسا و یا یونان داشته باشیم، این یونان و سیریسا نبودند که رؤیای یک اروپای دمکراتیک و واحد را به قتل رساندند.

در سال ۱۹۷۱ اقتصاددان کامبریج، «نیک کالدور» هشدار داد که انتخاب یک وحدت ارزی قبل از یک وحدت سیاسی احتمالاً نه تنها وحدت ارزی را به شکست خواهد کشاند، بلکه حتا تلاشی پروژه وحدت سیاسی را نیز به خاک خواهد سپرد. چندی بعد در سال ۱۹۹۹ جامعه‌شناس انگلیسی/آلمانی «رالف داهرندورف» هشدار داد که اتحادیه ارزی و سیاسی، بیش‌تر اروپا را به نفاق خواهد کشاند تا به وحدت. در طول همه این سال‌ها امید داشتم که حق با آن‌ها نباشد. اکنون نیروهای فعال در بروکسل، برلین و فرانکفورت عزم کردند تا این نظرات را به اثبات برسانند.

بیانه دیروزی همایش سران اروپایی، شبیه به سند شرایط کاپیتولاسیون یونان بود. این به معنای بیانیه‌ای است که تأیید می‌کند که یونان موافقت می‌کند، دست‌نشانده گروه یورو باشد.

 

 

6                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

بیانیه دیروز صبح نه ربطی به اقتصاد دارد و نه قرابتی با هیچ‌ نوع نگرانی در مورد نحوه و نوع رفرم‌هایی که بتواند یونان را از این ورطه بیرون آورد. این بیانیه تنها و تنها مبین سیاست تحقیر یونان است. حتا اگر کسی از دولت ما نفرت هم داشته باشد، باید بپذیرد که لیست درخواست‌های گروه یورو از حیطه ادب و منطق بسیار دور است.

بیانیه دیروز گروه اروپا مبین لغو کامل حاکمیت ملی یونان است، بدون آن‌ که یک نهاد سیاسی مافوق ملی و تمام اروپایی جایگزین آن نماید. بهتر است اروپایی‌ها، حتا آنانی که نسبت به یونان احساس مسئولیتی نمی‌کنند، محتاط باشند.

رسانه‌ها وقت و انرژی زیادی صرف این مسایل می‌کنند که آیا شرایط کاپیتولاسیون از سد پارلمان عبور خواهد کرد و آیا و به ویژه نمایندگانی مثل من در خط خواهند ماند و قوانین لازم را مورد تأیید قرار خواهند داد. فکر نمی‌کنم که این مسایل زیاد جالب باشد. مهمترین سؤال این است: آیا اقتصاد یونان قادر خواهد بود تحت این شرایط بهبود یابد؟ این‌ها مسایلی است که مرا در نشست‌های آینده پارلمانی در ساعت‌ها و روزهای آینده به خود مشغول خواهد داشت. بزرگ‌ترین نگرانی این است که یک کاپیتولاسیون کامل از طرف ما بحران بی‌پایان موجود را حتا تعمیق خواهد کرد.

جلسه اخیر سران اروپا در واقع نقطه اوج یک کودتا بود. در سال ۱۹۶۷ نیروهای خارجی برای از بین بردن دمکراسی در یونان از تانک استفاده کردند. من طی مصاحبه‌ای با فیلیپ آدامز در ABC Radio Nationals گفتم که در سال ۲۰۱۵ یک کودتای دیگر توسط قدرت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این بار نه با تانک، بلکه به کمک بانک‌های یونانی. مهم‌ترین تفاوت اقتصادی این دو کودتا این است که در سال ۱۹۶۷ ثروت‌های ملی یونان هدف قرار نگرفت. در سال ۲۰۱۵ نیروهایی که در پس این کودتا قرار دارند خواستار تحویل باقیمانده ثروت‌های کشور هستند تا صرف بازپرداخت بدهی‌های غیرقابل پرداخت و ناپایدار ما شود."

 

- مطلب فوق اززبان وزیر سابق دارایی یونان نشان می دهد که مبارزه طبقاتی در یونان تشدید یافته و دشمنان طبقاتی بیرحمانه و با توسل به تمام ابزارهایی که در دست دارند در مقابل مردم و بویژه پرولتاریا و زحمتکشان صف آرایی کرده و به احدی رحم نمی کنند. اگر کودتای سرهنگان با توسل به نیروی نظامی سرکوب می کرد و جان مردم را می گرفت کودتای اتحادیه اروپا با توسل به اهرمهای اقتصادی و گرسنگی دادن جان مردم را می گیرد.

- اوضاع بحرانی یونان نشان می دهد که اتحادیه اروپا و حوزه پولی یورو، اتحادیه شرکتهای غول پیکر و اولیگارشی مالی و در راس آن آلمان و فرانسه برای رقابت با سایر امپریالیستها بر سرغارت و استثمار کارگران و زحمتکشان است و لولای دربش بر نئولیبرالیسم می چرخد. عضویت در این اتحادیه و حوزه پولی یورو برای یونان و هر کشور مشابه به مثابه سم ماری است که بر پیکر جامعه تزریق شود.

- اوضاع بحرانی یونان نشان می دهد که مردم یونان راهی جز خروج فوری ازاین اتحادیه ندارند و نخستین گام برای رهایی ملی طرد این دستگاه عریض و طویل و اتخاذ یک سیاست ملی و دمکراتیک برای خروج ازاین بحران است.

- اوضاع بحرانی یونان نشان می دهد رفرمیستهای "چپ" حامی طبقه کارگر فاقد اراده و توان یک مبارزه جدی با بورژوازی امپریالیستی اند. این جریانات رفرمیستی و شبه سوسیالیستی یک گام به جلو بر می دارند ده گام به عقب و جنبش را به بیراهه می برند و در نیمه راه به پشت مردم خنجر می زنند. فقط حزب مارکسیست لنینیست طبقه کارگراست که رسالت رهبری و درهم شکستن ماشین سرکوب بورژوازی و تمام اهرمهای اقتصادی و نظامی او را دارد. راه حل خروج نهایی از بحران یونان،سوسیالیسم است. پرولتاریا با کسب قدرت سیاسی و ملی کردن تمام بانکها و صنایع بزرگ تولیدی و زمین و اموال عمومی و ملغا کردن وامهای اسارتبار مالی و بدهی های نواستعماری، خروج از پیمان نظامی ناتو و اتحادیه اروپا، سوسیالیسم را در یونان مستقر می گرداند. سوسیالیسم است که انسان و نه سرمایه و سود را در مرکز جهان قرارداده، برای رفاه و آینده انسان ،جامعه را ، با برنامه ریزی بنا می کند. پرولتاریا و زحمتکشان یونان راهی جز ادامۀ نبرد خیابانی و اعتصابات سراسری و تعرض به تمامی جناحﻫﺎﯼ بورژوازی ندارند.

زنده باد همبستگی با مردم یونان!زنده باد سوسیالیسم! 

****

 

بیانیه  "جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان  1955-1918"

درمورد قرارداد جدید "کمک های مالی" به یونان

 

لگد مال کردن عریان و وحشیانه  حاکمیت ملی کشور توسط امپریالیستهای اتحادیه اروپا بردگی خشونت آمیز مردم با کمک بورژوازی سرمایه داری فرمانبر یونان و احزاب سیاسی آن ( بورژوازی کلان ، رفرمیستها   و فاشیستها )

قرارداد جدید تسلیم تمام عیار به اخاذی امپریالیستی نمایندگان اتحادیه اروپا ( اساسا آلمان و اقمار آن)  است و در تضاد کامل با خواست مردم یونان که در رای منفی به عضویت زیان بار یونان در واحد پولی اروپا در همه پرسی اخیر بیان شد قرار دارد .

هیج کسی نمیتواند طرحهای اتحادیه امپریالیستی اروپا را برای تعویض حکومتی که توسط رای مردم بر سر کار آمده است با حکومت دیگری بدون انتخابات  نبیند ، همانطور که در سال 2011 حکومت بانکداری بنام پاپادیموس را بر سر کار آوردند.

 

7                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

تنها راه برای طبقه کارگر و مردم یونان  تشدید مبارزه طبقاتی برعلیه دخالتهای امپریالیستی در امور داخلی یونان  و  بر علیه اقدامات جدید خشن و وحشیاته و ضد مردمی است.  همزمان ، طرح تشکیل حکومت بدون انتخابات ، که بطور آشکار نقض فاشیستی اساسنامه کشور است ،  را باید در هم کوبید.  شعار محوری این مبارزه نمیتواند چیزی جز " خروج  فوری از اتحادیه اروپا  - اتحادیه اقتصادی و مالی اروپا – حوزه  پولی اروپا " باشد.

جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان  1955-1918

                                                                       چهارشنبه ، 15 ژوئیه 2015

                            http://anasintaxi-en.blogspot.com/2015/07/the-new-bailout-agreement.html

 

****

اعلامیه حزب کارایران(توفان)

ضرب و شتم و دستگیری‌ در مراسم احمد شاملورا محكوم ميكنيم

به گزارش شهروند خبرنگار ایران وایر،امسال هم همانند سال‌های گذشته جمعی از شاعران و نویسندگان ایرانی در امام‌زاده طاهر کرج به یاد «احمد شاملو» شاعر و پژوهشگر نامدار ایرانی حاضر شدند تا یاد او را گرامی بدارند.اما نیروی‌های لباس شخصی مرتجع و قمه كش طبق سنت همیشه گیشان مراسم خصوصی و ادبی را با ضرب و شتم و بازداشت مورد حمله قرار دادند.جمهوری اسلامي با این اقدامش یک باردیگر نشان داد که او دشمن شعر وشاعر مترقي و عدالتجوست و كوچكترين عقب نشینی را درمقابل نیروهای مترقی بر نمي تابد و آن را فروباشي نظام فاسد و مستبدش مي بيند.

رژیم جمهوری اسلامی یک باردیگر نشان داد بدون حضور شعبان بیمخهای لباس شخصی و پلیس "امنیت اسلامی" خود را در مقابل اعتراضات اجتماعی ومدنی حتا تجمعات آرام ادبی و فرهنگی ضعیف می بیند و پذیرش قرارداد خفت بار الحاقی وسیاست "نرمش قهرمانانه" ،نه تنها به فضای باز سیاسی منجر نخواهد شد ،بلکه سرکوب داخلی وخفه کردن هر ندای آزادی را تشدید خواهد کرد.

در اینجا خوب است یادی از زنده یاد غلامحسین ساعدی نیز بنمائیم که فرهنگ رژیم جمهوری اسلامی را "فرهنگ کشی" خواند و در پیکار علیه تاریک اندیشان حاکم بر اهمیت سلاح فرهنگی بسیار تاکید ورزید:

" در فرهنگ کُشی،فرهنگ کُش زنده می ماند و فرهنگ تازهﺍﯼ را برای بقای خویش پی ریزی می کند. آداب و عادات کهنهﺍﯼ را علم می کند که اگر از عهد بوق هم گرفته باشد، آخرسر کثافتی را جایگزین فرهنگ پویائی کرده است.... برای برانداختن حکومت عزرائیلی تنها با اسلحۀ جنگی نمی شود به میدان رفت. فکر نکنیم که نگهداشتن هنر ایرانی، یعنی پختن قورمه سبزی و شله زرد و یا پهن کردن بساط هفت سین... تنها با "ژ30"، "یوزی" و"تیربار" نمیشود این چنگال به جان افتاده را برانداخت و از سرش خلاص شد. همۀ اسلحهﻫﺎ را باید برداشت.تسلیح فرهنگی امر مهمی است. با همۀ سلاحﻫﺎ باید جنگید و این بختک خیالی را نه، این بختک واقعی را که جز کشتن آرمانی ندارد باید برانداخت. برای برانداختن جمهوری اسلامی،سلاح فرهنگی کاربرد فراوانی دارد،از این اسلحه نباید صرفنظر کرد"

حزب کارایران(توفان) ضمن دفاع قاطع از شعرا ونویسندگان و پژوهشگران متعهد اين عمل وحشيانه را بشدت محكوم ميكند و خواهان آزادی فوری و بی قيد وشرط همه بازداشت شدگان است.

ننگ و نفرت بر حكومت جمهوری اسلامي دشمن علم و دانش!
زنده باد آزادی وسوسیالیسم !
حزب کارایران(توفان)
شنبه سوم مرداد
۱۳۹۴

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، به دست مردم ایران

 

 

 

8                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                                 مرداد ماه 1394  

تسلیم خفت بار جمهوری اسلامی

درحاشیه توافق هسته ای وین

 

توافق امضاء شده میان ایران و کشورهای عضو گروه ١+۵، در روز سه شنبه ١۴ ژوئیه / ٢٣ تیرماه، در واقع ساختکار اجرائی توافق لوزان است که رژیم اسلامی پرچم سفید را به اهتزازدر آورده بود.چکیده توافق وین که ادامه ومکمل سند خفت بار لوزان است به قرار زیرمی باشد:

"فعالیت‌های غنی سازی

بر اساس این توافق که در روزهای آینده باید به تائید شورای امنیت سازمان ملل متحد برسد، و همچنانکه پیش از این در توافق لوزان آمده بود، ایران دو سوم سانتریفوژهای خود را جمع آوری کرده و زیر کنترل بین المللی قرار می دهد. میزان اورانیوم غنی شده ایران از ١٠٠٠٠ کیلوگرم کنونی به ٣٠٠ کیلو گرم کاهش خواهد یافت. فعالیت های غنی سازی در مراکز اتمی فردو و نطنز نمی تواند میزان اورانیوم غنی شده ایران را در ١۵ سال آینده به بیش از مقدار ذکرشده برساند. ایران همچنین به مدت ١۵ سال حق استفاده از رآکتور آب سنگین را نخواهد داشت و فعالیت‌های مرکز اراک به تولید ایزوتوپ برای مصارف پزشکی و پژوهشی محدود می شود.

کنترل فعالیت‌های هسته ای ایران

کلیۀ فعالیت‌های هسته ای ایران تحت کنترل بین المللی قرار می گیرد. بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی میتوانند همواره از تاسیسات هسته ای ایران بازدید نمایند. مراکز نظامی بصورت برنامه ریزی شده از این قاعده مستثنی نیستند. بعلاوه این آژانس می تواند تحقیقات خود را در بارۀ فعالیت‌های گذشتۀ ایران در زمینۀ هسته ای دنبال کند.

تحریم ها و مجازات‌های برقرار شده علیه ایران

مجازات ها و تحریم های بر قرار شده علیه ایران به‌مرور، تنها به‌مرور، لغو خواهند شد. برداشتن مجازات ها می تواند، همزمان با اجرای تعهدات پذیرفته شده توسط ایران، از آغاز سال آیندۀ میلادی، کمتر از ۶ ماه دیگر، شروع شود. با این حال تحریم ها در زمینۀ تسلیحاتی بمدت ۵ سال و در بارۀ موشکهای بالیستیک بمدت ٨ سال همچنان پا بر جا خواهند ماند. عدم احترام به مواد توافق نامه، برقراری مجدد مجازاتها را در پی خواهد داشت……"

رژیم جمهوری اسلامی قرار داد الحاقی منع گسترش سلاحهای هسته ای را که یک قرار داد اضافی بوده و ربطی به اصل موافقنامه "منع گسترش سلاحهای هسته ای" ندارد امضاء کرده است. این قرار داد را نه روسیه، نه چین، نه آمریکا و نه سایر ممالک دارای بمب اتمی هیچکدام امضاء نکرده اند، ولی همه آنها این قرار داد استعماری را به ایران تحمیل نموده اند. به موجب این قرار داد سازمانهای جاسوسی بیگانگان در لباس ماموران آژانس بین المللی انرژی هسته ای که نمونه آن را ما در عراق و ایران شاهد بوده ایم، می توانند هر موقع، بدون درخواست اجازه از دولت ایران، به طور سرزده وارد ایران شده و هر جائی را که خواستند، بدون محدودیت به بهانه اینکه در پی ممانعت از ساختن بمب اتمی هستند بازرسی کنند. این بازرسی شامل همه تاسیسات هسته ای و غیر هسته ای ایران اعم از صنعتی و یا نظامی ایران نیز می شود. چنین خیانتی نقض حاکمیت ملی ایران است و تسلیم خیانتکارانه ای بیش نیست. رژیم جمهوری اسلامی این امر را از مردم ایران پنهان می کند.

آنها پذیرفته اند که اگر "در جهت شفافیت و اعتماد سازی به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجراء کنند، از بارِ خفتِ تحمیل آن سند کاسته می شود. در همین عبارت کوتاه جمهوری اسلامی اعتراف کرده است که امپریالیستها قابل اعتمادند و این ایران بوده است که باید شفاف سازی کرده و اعتماد دیگران را به دست آورد. رژیم جمهوری اسلامی به تمام تبلیغات زهرآگین و دروغهای شاخدار جرج بوش و تونی بلر و نتانیاهو در همین دو سه کلمه صحه گذارده است .
.رژیم جمهوری اسلامی با سرکشیدن جام زهر نشان می دهد که از مردم ایران بیشترازامپریالیسم و صهیونیسم هراس دارد. آنها برای بقاء خود به آمریکا و اسرائیل تکیه می زنند و این تازه آغاز کار است و باید منتظر تحولات بعدی درعرصه های سیاسی درمنطقه بود. حزب کارایران(توفان) در این باره مجددا سخن خواهد گفت .

حزب کارایران(توفان)

چهارشنبه 24 تیرماه 1394


 

 

9                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                                 مرداد ماه 1394  

مصاحبه هئیت تحریریه توفان  با حزب کارترکیه پیرامون انتخابات اخیر در ترکیه

 

پرسش: دلیل اصلی اردوغان و حزب او، که موفقیت حزب دمکراتیک را نمی توانند تحمل کنند، چیست؟

 پاسخ:اردوغان و حزبش مدت زمانی است که در تکاپوی تغییر قانون اساسی برای گذار به یک نظام ریاست جمهوری تک نفره ای است که همان دیکتاتوری تک حزبی و خودکامه به حساب می آید.

به هیچ عنوان این نظام آن نظامی نیست که در مضمون کلاسیک "نظام ریاست جمهوری"  به مردم توصیه می شود. بیشتر به مثابۀ یک نظام دیکتاتوری است که ما با نمونه هایش در کشورهای امریکای لاتین آشنا هستیم.

از یک سو تحمیل نظام ریاست جمهوریی خودکامه و از سوی دیگر حمایت آشکارا ازگروه های مذهبی بنیادگرا چون داعش(دولت اسلامی) در خاورمیانه؛ و تشدید دخالت فزاینده انگیزۀ مذهبی در امور سیاست داخلی؛ موجبات اعتراض مردم را فراهم ساخته است. افزون بر آن وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی در کشور و رشوه خواری دولتی از مهم ترین دلایل کاهش ناگهانی آراء حزب عدالت و توسعه بوده اند.

همانگونه که مطلع هستید در کشور ما یک  "سدِ حد نصاب ده درصدی " وجود دارد. این حد نصاب با تغییر قانون اساسی پس از کودتای نظامی12سپتامبر سال۱۹۸۰ بوجود آمد. این سدِ "حد نصاب ده درصدی" با هدف جلوگیری ازورود احزاب کارگری، احزاب دمکراتیک کرد ها و دیگر احزاب چپ به پارلمان ایجاد شد.

شرکت این طیف در انتخابات پارلمانی تا سال 2015 به صورت حمایت از نامزدهای مستقل بوده است. به این ترتیب در انتخابات مجلس سال 2011،  36 نفر از نمایندگان مستقل به عنوان نماینده مجلس انتخاب شدند، که تا آن تاریخ بیشترین تعداد بود.

در انتخابات اخیر حزب دموکراتیک خلق ها که تعداد زیادی احزاب و گروه های کوچک چپ نیز در آن شرکت داشتند، به عنوان نمونه حزب ما ، در این انتخابات شرکت کرد. به این ترتیب از این مانع گذشتند و توانستند به 70 کرسی پارلمانی دست بیابند.

حزب ما(حزب کار) و دو گروه چپ دیگر به منزله متحدان حزب دمکراتیک خلق از آنها حمایت کردند. اگر حزب دمکراتیک خلق موفق به عبور از این سد حد نصاب ده درصدی نمی شد، تمامی کرسی های مجلس به احزاب بزرگ دیگر می رسید. شاید اگر حزب عدالت و توسعه 70 کرسی پارلمانی بیشتر بدست می آورد، بدون آنکه نیازی به یک ائتلاف داشته باشد به تنهائی قدرت حکومتی را به دست می گرفت و با تغییر در قانون اساسی به تغییر در نظام ریاست جمهوری خودکامه موفق می شد.

ولی در حال حاضر چون حزب دموکراتیک خلق از مرز 10 در صد گذشته و 80 کرسی مجلس ترکیه را در اختیار گرفته کلیه نقشه های حزب عدالت و توسعه نقش بر آب شده اند.

پس از 13 سال حزب عدالت و توسعه قادر نیست به تنهایی دولت تشکیل دهد. به این دلیل است که برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه تحمل این موفقیت انتخاباتی حزب دموکراتیک خلق سخت است.

 

پرسش: در مطبوعات خارجی، حزب دمکرات خلق نمایندۀ خلق کرد قلمداد شده، حزب کار و دیگرسازمانهای دمکراتیک ، سازمان های توده ای، اقلیت ها و روشنفکرانی که مبارزات انتخاباتی سازمان دمکراتیک خلق را پشتیبانی کردند و نامزدهای انتخاباتی معرفی کردند. می توانید دراین مورد اطلاعات بیشتری را در اختیارخوانندگان ما قرار دهید؟ آیا حزب دمکراتیک خلق یک حزب کردی است یا یک جبهه؟ حزب کار در حزب دمکراتیک خلق چه نقشی را ایفا می کند؟ حزب دمکراتیک خلق چه مطالباتی را مهم می داند و مطالبات مشترک وحدت دهنده تمامی این گروه ها چه خواسته هائی هستند؟

 

پاسخ:در حزب دمکراتیک خلق بیش از 30 حزب و سازمان، نمایندگان علوی ها، نمایندگان ملتها و خلق های تحت ستم، روشنفکران، هنرمندان، دانشگاهیان، فعالان اتحادیه های کارگری و غیره متحد شده اند.

 مطمئنا جنبش دموکرات کردستان دارای بزرگترین نیروی توده ای است و برنامه حزبش بر پایه نگرشهای ویژه و سیاست جنبش کردی تدوین شده است. پایۀ توده ای اصلی حزب دمکراتیک خلق هنوز هم خلق کرد است، اما حزب دمکراتیک خلق تلاش کرد جنبه "ترکیه ای" به آن ببخشد. این مسئله و یک سری دیدگاه های چپ لیبرالی، اتحاد نمایندگان گروه ها و محافل دمکراتیک مترقی با گرایشات مشابه را مقدور ساخت.

درمیان نمایندگان منتخب جدید حزب دمکراتیک خلق، نمایندگان همۀ این گروه ها و خلق های تحت ستم دیده می شوند. علاوه بر نمایندگان جنبش کرد، نمایندگان حزب ما، نمایندگان گروههای مختلف چپ، نمایندگان ارامنه، نمایندگان ایزدیان، آرامی ها، سِنتی و رُماها(اقلیتهای کولی-مترجم)، نمایندگان علوی ها ، دانشگاهیان، فمینیست ها و هنرمندان به پارلمان راه یافتند.

 

10                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

اینکه رأی دهندگان در خارج از مناطق کردستان رأیشان را به جبهۀ دمکراتیک داده اند، نشانۀ ارادۀ حزب است که توانست به  محدوده ای خارج ازحیطۀ هوادارانش برسد و مورد تأئید آنان واقع گردد.

 پایۀ اصلی برنامه و سیاست حزب جنبش رهایی بخش کردستان است، اما وی در اثر این نیروی توده ای و روش سیاسی خود توانست ثابت کند که تنها نمایندۀ خلق کرد نیست. نشان داد که همزمان حزبی ست که خواست طبقات "بالایی" و"پایینی" خلق کرد و نیروهای ترقیخواه، چپ، حتی عناصر محافظه کار را نیز جلوه گر می سازد. حزب کار نه تنها بعنوان جزئی از نیروهای همپیمان  است، بلکه در کار تبلیغات انتخاباتی خود، با حفظ استقلال خط سیاسی، مسیر همه پرسی را به سمت انتخاب جبهۀ دمکراتیک خلق  هدایت نمود.

حزب ما همواره حتی پیش ازانتخابات نیز از مردم کرد برای رسیدن به برابری حقوق حمایت و برای دستیابی به خواسته دمکراتیک مردم کرد همراه آنها جنگیده است.

حتی امروز هم "حزب کار" در دفاع از جبهۀ دمکراتیک جهت بسط و گسترش ائتلاف از طریق حمایت احزاب و سازمانهای مختلف دیگر برای ایجاد یک جبهۀ متحد دفاع می کند. پیش از این نیز نظریۀ "جبهه" را، حزب ما  مورد بحث و بررسی قرارداده است. به طور خلاصه، حزب ما، از ائتلاف احزاب و سازمان های مختلف، اتحادیه های کارگری، سازمان های توده ای، اقلیت های محروم و تحت ستم، روشنفکران و هنرمندان که متحداً برای یک برنامۀ حداقل  مبارزۀ دمکراتیک پیکار می کنند، دفاع می کند.

مطالبات و خواسته های ما با آنچه در بیانیه انتخاباتی حزب دموکراتیک خلق آمده است تفاوتش درچهارچوب مطالبات عام سوسیال لیبرالی است که ما در حداقل برنامۀ خود خواستار آن شده ایم. از این خواسته ها در برنامۀ مشترک با جبهۀ دمکراتیک دفاع نشده است.  

در امر پیشبرد مبارزات انتخاباتی امکان مطالبۀ خواسته های مشترکی چون متوقف کردن سیاست های متخاصمانۀ  بورژوا- بنیادگرای حزب عدالت و توسعۀ اردوغان، راه حل های دمکراتیک برای حل مشکلات شهروندان کرد، را برایمان ممکن ساخت. انگیزۀ حزب ما در حمایت از جبهۀ دمکراتیک گذشته از خواسته ها و مطالبات، تفاهم و درک مشترک در متوقف ساختن حزب عدالت و توسعه، ایجاد فرصتی برای بازکردن فضای دمکراتیک و تنفس مردم و باز گشائی راه مبارزۀ طبقاتی بود.

 

پرسش: چگونه این موفقیت و تاثیرآن را در ترکیه و در منطقه ارزیابی می کنید؟

 پاسخ: پیروزی جبهۀ دمکراتیک، متوقف ساختن حزب توسعه و عدالت امکان مبارزۀ دمکراتیک در ترکیه و منطقه را افزایش می دهد. نیروهای مبارز می توانند از این فرصت استفاده کنند، در غیر اینصورت انتخابات به خودی خود نمی توانست پیامدهای مثبت در بر داشته باشد. برای مثال حزب عدالت و توسعه نمی تواند چنین بی شرمانه داعش و نیروهای ارتجاعی دیگر را حمایت کند، از این پس به همین آسانی هم نمی توانند اعتصابات را ممنوع و با همان خودسری پیشین، آزادی  تجمعات و تظاهرات را سرکوب کنند.

 

پرسش: آیا امکان آن وجود دارد که اردوغان برگزاری انتخابات جدید را مطرح کند ا؟ اگر چنین کند، جبهۀ دمکراتیک خلق چه سیاستی را درپیش خواهد گرفت؟

پاسخ: حزب عدالت و توسعه، حزب عدالت و توسعۀ قبل نیست. مجبور به عقب نشینی شده است. روند تحلیل رفتن حزب عدالت و توسعه آغازشده است. به همین جهت، در خواست انتخابات جدید آخرین گزینۀ حزب توسعه و عدالت  خواهد بود. البته ما مسئول سیاست های جبهه نیستیم. وکالت هم نداریم که از طرف آنها اظهار نظر کنیم. در بیانیۀ پیشنهادی ما پس از انتخابات، تلاش برای  گسترش و مشارکت نیروهای جدید و اتحاد در مبارزۀ دمکراتیک با دیگر سازمان ها بود. پیروزی جبهۀ دمکراتیک خلق می تواند امکان رسیدن و جلب اعتماد نیروهای جدید در جبهه را فراهم سازد. ما به تلاشمان برای پیوستن نیروهای جدید همچنان ادامه خواهیم دارد. فراموش نباید کرد که زمان انتخابات، نیروی عظیمی از کارگران فلزکار مقاومت و اعتصاب کردند. مبارزات توده های کارگران و زحمتکشان قطعا تاثیرات مثبت در گسترش اتحاد و برجستگی ویژگی های آن خواهد داشت.

 

پرسش: اتحادیۀ اروپا و خصوصا آمریکا چه دید و مشی را در برابر انتخابات پارلمانی و اساسا پیروزی جبهۀ دمکراتیک خلق داشته اند؟

 پاسخ:اتحادیۀ اروپا و آمریکا موضع گیری نکرده اند. ولی انتخابات زمانی صورت گرفت که رابطۀ حزب عدالت و توسعه با آمریکا و امپریالیست های اروپا خیلی خوب نبود.

امپریالیستهای غرب با توجه به منافع سیاسی خود در مصر، و در سوریه، و غیره،  از پشتیبانی و حمایت  قبلی خود از حزب عدالت و توسعه که در جهت عکس سیاست آنها آغاز شده بود دست بر داشتند. و حتی گاهی نارضایتی خود را نیز نسبت به روش اردوغان آشکار ساختند. روزنامه ها و تلویزیون گروه اردوغان که "رسانه های مرکزی" در کشور را در دست داشته و نمایندگی می کنند، برخلاف انتخابات قبلی حتی به  سخنگویان حزب دموکراتیک خلق و حزب جمهوری خواه خلق ترکیه فرصت بیان دیدگاه های خود را دادند.

11                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

پرسش:چه تغییراتی در جامعه ترکیه اتفاق خواهد افتاد؟ در چه اقشار اجتماعی و تا چه حد این تغییرات تاثیرگذار خواهند بود؟

 

پاسخ:یک سیاست ناسیونالیستی می تواند از سوی حزب عدالت و توسعه و دولت  ائتلافی آتش تنش ها را افزوده و شعله ور کند. اما این فرصتی برای گسترش مبارزه برای دمکراسی  و مبارزه طبقاتی خواهد بود.

لیکن افزایش فرصت ها در مبارزه برای دموکراسی و مبارزه طبقاتی، به مبارزه انقلابی در ترکیه شتاب می دهد و آنرا تسهیل می کند.

چنانچه ما موفق به ائتلافات درستی شویم و تاکتیکهای مناسب اتخاذ کنیم می توانیم فرصتهائی برای نیل به کسب دستآوردهائی برای زحمتکشان و نیروهای دموکراتیک بشویم. فرصتی که در اختیار مبارزان و نیروهای انقلابی قرار خواهد گرفت و به مبارزۀ آنان سرعت و راحتی  بیشتری را در دسترسشان خواهد گذاشت.

اگر بتوانیم متحدین جدید به این طیف اضافه کنیم و تاکتیک های مناسب بکار ببریم، می توانیم این فرصت را برای کسب دستاوردهای جدیدی برای زحمتکشان و کارگران به ارمغان بیاوریم.

اتحاد، وحدت درست و برنامه و تاکتیک های صحیح در مسیر مبارزه ضامن پیروزی ما می باشد.

 

هئیت تحریریه توفان : با تشکر ازاین که  به پرسشهای ما پاسخ داده اید، برایتان پیروزی وموفقیت آرزومندیم

دفتر خارجی حزب کار: ما نیز برای حزبتان پیروزی آرزومیکنیم

 (EMEP)

 

****

 

سی وچهارمین سالگرد اعدام رفیق شاهرخ اسفراینی

 

 یادی ازرفیق شاهرخ اسفراینی زندانی دو رژیم شاه وشیخ و عضوشاخه کارگری حزب کارایران(توفان)

image012

 

رفیق شاهرخ اسفراینی زندگی سیاسیﺍش را از روزهای انقلاب آغاز کرد. وی یکی از رهبران دانش آموزان و از مؤسسین جامعهﯼ دانش آموزان بجنورد بود و اولین تظاهرات ضد سلطنتی دانش آموزان و دبیران بجنورد توسط او و دوستانش از دبیرستان دانش به پا خواست. رفیق روحی سازش ناپذیر داشت٬ او با تمامی مسئولین آموزش و پرورش  که سد راهش می شدند مقابله می نمود و بارها به همین دلیل از مدرسه اخراج شده بود و از همین طریق تشکیل جلسات دانش آموزی را در سالن دبیرستان خویش کسب کرده بود. او و چندین دوستش به عنوان گردانندهﯼ آکسیونﻫﺎﯼ ضد رژیم شناخته شده بودند. ساواک که فکر می کرد با دستگیری این محرکین اصلی می تواند حرکت خروشان خلق را خاموش سازد٬ حدود ١٢ تن از دانش آموزان و دانشجویان را از جمله رفیق شاهرخ را دستگیر نمود. اما همزمان آنها در آموزش و پرورش بست نشستند که منجر به آزادﯼ شاهرخ گشت و در همان تحصن بود که رفیق شاهرخ سخنرانی کرد و گفت: "ما در زندان مانند شما مبارزه می کردیم و یک آن شعار دادن از یادمان نمی رفت". روز پیروزی انقلاب٬ رفیق شاهرخ از جوانان فعالی بود که طرح حمله به شهربانی را پی ریزی کردند. با فرار شاه و رسیدن دوران حفاظت از دستاوردهای انقلاب٬ از افرادی بود که شب تا صبح به پاسداری از محلهﯼ خویش مشغول بود.

12                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

پس از افشاء شدن هر چه بیشتر ماهیت واقعی جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین خلق پیوست. اما روح رزمجو و پویای او راهی را می جست که به درستی قوانین تکامل جامعه را بیان نموده و قاطعانه طرفداری خویش را از حکومت طبقهﯼ زحمتکش اعلام دارد و این تفکر را در تشکیلات مارکسیستی ــ لنینستی حزب کار ایران یافت و از تابستان ٥٩ به فعالیت خویش در بخش کارگری حزب در بجنورد مشغول گشت.رفیق، رادمردی بود که سرسختی بی پایانی از خود نشان داده و هیچگاه تسلیم زورنمیشد. وی به خاطر برخورداری از این روحیه بارها با حزبﺍلهیﻫﺎئی که اقدام به پاک نمودن شعارهای حزب می کردند برخورد کرده بود. او در حین انجام یک کار مشترک به رفقایش گفته بود: "اگر احیاناً خطري پیش آید شما بروید من می مانم و همهﯼ تقصیرها را به گردن می گیرم". او در سندیکای صنفی ــ سیاسی نانوایان شهر عضویت داشت. این سندیکا می بایست حامی صدها کارگر خباز شهر می شد اما نفوذ حزب توده  همیشه مانع فعالیت صحیح و سالم سندیکا بود و وظیفهﯼ مبارزه با این سوسیال مزدوران همیشه به عهدهﯼ این رفیق بود. رفیق از عهدهﯼ این وظیفه چنان برآمد که در نتیجه هیچیک از کارگران به سیاست دلخوش کننده و فریبکارانهﯼ حزب توده تن نمی دادند. پس از تظاهرات سی خرداد که جو ترور و اختناق در شهر گسترده شد٬ رفیق شاهرخ مسئولیت برخی تظاهراتﻫﺎﯼ شبانهﯼ حزب را در دفاع از دمکراسی بر عهده داشت ولی هیچگاه آن چنان که دستگاهﻫﺎﯼ دروغ پردازی رژیم اعلام کردند در حین برخورد با پاسدارن دستگیر نشده و یا رابط مجاهدین نبوده است. رفیق شاهرخ در بیدادگاهﻫﺎﯼ رژیم٬ خود اعتراف نمود که هوادار حزب کار ایران(توفان) است چرا که عدهﺍﯼ او را به نام مجاهد می شناختند و سپس با تهدید به مرتجعین گفت: "روزی که من از زندان بیرون بیایم همه شماها از بین رفتهﺍید".

رفیق شاهرخ با حفظ شرف و مردانگی زیست و ایستاده مرد. زندانی رژیم شاه به دست جلادان جمهوری اسلامی در تاریخ ١٩ مرداد ٦۰ به جوخه اعدام سپرده شد.

جاویدان باد خاطرهﯼ رفیق شاهرخ اسفراینی

 

برگرفته از کتاب مرغان پرکشیده توفان، یادنامه جانباختگان توفانی چاپ دوم اردیبهشت 1393 ، چاپ اول بهار 1364 **

این یاد نامه چند روز پس از تیرباران رفیق شاهرخ اسفراینی اواخر مرداد 1360 توسط حزب کارایران(توفان) درایران منتشر شد **

****

گشت وگذاری در فیسبوک

پاسخ به چند سئوال

پرسش :آیا  حقیقتا ماهیت نظام شوروی دوران خروشچف وبرژنف سرمایه داری بود؟

پاسخ:ماهیت نظام شوروی پس از سلطه رویزیونیسم نه تنها سرمایه داری بود، بلکه  امپریالیستی بود. امپریالیسم نوخاسته  روسیه واقعیتی بوده غیرقابل انکار واین پدیده بدنبال انحطاط سوسیالیسم واحیای سرمایه داری در نخستین کشور سوسیالیستی پدید آمد.این امپریالیسم نه محصول دوره گرباچف و پوتین بل با کسب قدرت سیاسی توسط خروشچف وشرکاء پس از کنگره 20 و 22 حزب کمونیست اتحادجماهیر سوسیالیستی شوروی زاده شد. درکشوری زاده شد که درگذشته رهبرانی مانند لنین واستالین به پرولتاریای جهان اهدا کرد، درکشوری که اولین انقلاب سوسیالیستی وساختمان جامعه ای را درپیش گرفت، درکشوری که پرولتاریای جهان آن را بحق میهن سوسیالیستی خود می شمرد ودربرابر حملات دشمنان سوسیالیسم از آن دفاع میکرد، درکشوری که  خلقهای ستمدیده  جهان آن را درهمه حال یارو یاور خود میدیدند ودرمبارزات خود بخاطر آزادی واستقلال  آنرا تکیه گاه  نیرومند خود میدانستند. امپریالیسم  نوخاسته شوروی بیش ازسه دهه با نقاب سوسیالیسم خود را پیرو مارکسیسم لنینیسم مینمایاند، برای نفوذ درکشورها یا درمیان  خلقها شعارهای سوسیالیستی وانقلابی سر میداد، به سخن کوتاه  بورژوازی نوخاسته چهره امپریالیستی خود را می پوشاند وآن را از انظار پنهان میداشت. گذشته پرافتخار کشور شورا ها  ورهبران کبیر آن همراه با نقاب سوسیالیسم  سرمایه ووسیله نیرومندی بود که به کمک آن پرولتاریا وخلقها را  فریب میداد ، آنها را در دام خود گرفتار می ساخت در کسوت دوست، گرگی بود درلباس میش، ضد انقلاب رویزیونیستی وضد کمونیستی بود درلباس سوسیالیسم.  یکی از سفسطه های رویزیونیستها در رد ماهیت امپریالیستی شوروی این  بود که مارکسیست لنینیستهای راستین وحقیقت جو را به اثر داهیانه لنین  " امپریالیسم بعنوان عالی ترین مرحله سرمایه داری  رجوع میدادند. استناد انها  به این اثر ارزشمند برای تلقین این بود وهمچنان هست که گویا امپریالیسم فقط  ازبطن سرمایه داری آزاد  بیرون می اید وپایه اقتصادی آن انحصار  سرمایه داری است. بدون انحصار سرمایه داری  سخنی  هم از امپریالیسم نمی تواند به میان آید وسپس ازاین نتیجه میگرفتند وهمچنان میگیرند که امپریالیسم نتیجه تکامل سرمایه داری است وسوسیالیسم، امپریالیسم نمی زاید و"سوسیال امپریالیسم زاده مائوئیستهای منحرف است ."

 

13                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

لیکن لنین  دراثر خود  این نکته را  روشن میکند که چگونه سرمایه داری آزاد ناگزیر درتکامل خود به انحصارها وبه امپریالیسم  منتهی میشود، چگونه انحصار سپس با دولت بورژوائی درمی آمیزد ودولت بورژوائی را به تبعیت کامل از انحصارها در می آورند.یعنی چگونه  سرمایه داری  انحصاری دولتی بوجود می آید. ازکتاب  لنین کبیر  هرگز این نتیجه بی نمی آید که امپریالیسم از مبداء سوسیالیسم وازانحطاط ان نمی تواند برخیزد. برعکس لنین همواره  خطر بازگشت سوسیالیسم را به سرمایه داری گوشزد کرده وحزب ودولت شوروی را ازآن  برحذر داشته است. لنین می آموزد که دردوران انتقال  سرمایه داری به کمونیسم که دولت آن جز دیکتاتوری پرولتاریا نیست برای دشمنان  ناگزیر امید بازگشت باقی می ماند واین امید به تلاش برای بازگشت می انجامد. استالین نیز نه تنها بازگشت سرمایه داری را نفی نمیکند برعکس آن را با قوت بیشتر متذکر میشود:

"آیا درنزد ما، درکشور شورائی ما، شرایط مقدماتی که احیای سرمایه داری را ممکن گرداند وجوددارد/ آری وجود دارد ، این امر ممکن است عجیب  بنظر آید، معذالک واقعیتی است."

معنی اینها همه  آن است چنانچه راه بازگشت سرمایه داری مسدود نگردد، سوسیالیسم به قهقرا برخواهد گشت وبه استقرار نظام کهنه خواهد انجامید و در شوروی نیز چنین  رخ داد.

سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان تحت رهبری آموزگاران جسوروبزرگ کمونیستی چون رفقا احمد قاسمی ودکتر غلامحسین فروتن رهبران اسبق حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران، نخستین سازمان کمونیستی ایران بود که پرچم مبارزه علیه خروشچفیسم واحیای سرمایه داری را برافراشت وماهیت امپریالیسم نوخاسته شوروی را از جهات گوناگون اقتصادی، سیاسی، نظامی وفرهنگی واجتماعی با انتشار کتب ومقالات تحقیقی وتئوریک مورد بررسی قرارداد وفروپاشی آنراپیش بینی نمود.مقالات وکتب تحقیقی سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان برواقعیتهای کشورشوروی ورفرمهای اقتصادی واجتماعی که طی بیست سال درآنصورت گرفت با اسلوبی علمی تدوین وتالیف گردید ونسلی از جوانان ایران را درپیکار علیه رویزیونیسم برای پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم  آموزش وسازمان داد.

 

مارکس وفلسفه مرکزیت

پرسش: آیا کمون پاریس با طرح این مسئله که مجلس  ملی از نمایندگان منتخب مجلسهای ایالتی وولایتی که به نوبه خود از نمایندگان کمونها تشکیل می گردند مخالف مرکزیت وخواهان فدرالیسم بود؟

 

پاسخ: خیر، فدرالیسم محصول اصولی نظریات خرده بورژوائی آنارشیسم است. مارکس طرفدار مرکزیت است. خورد کردن ماشین دولتی ونابود کردن مرکزیت بورژوائی را نباید با فدرالیسم اشتباهی گرفت. اگر پرولتاریا قدرت دولتی را بدست گیرد ودرنهایت آزادی درکمونها متشکل شوند وفعالیت همه کمونها را  در امر وارد ساختن ضربه بر پیکر سرمایه  زد درهم شکستن مقاومت  سرمایه داران وواگذاری مالکیت خصوصی راه های آهن ، کارخانه ها، زمین وغیرو به همه ملت، به همه جامعه متحد سازند، درآنصورت آیا این مرکزیت  نخواهد بود؟ آیا این خود پیگیرترین مرکزیت دمکراتیک وآنهم مرکزیت پرولتاریای، مرکزیت آگاهانه نخواهد بود؟ مارکسیسم لنینیسم هوادار مرکزیت داوطلبانه، تجمع داوطلبانه کمون ها بصورت یک ملت واتحاد داوطلبانه کمون های پرولتری برای برانداختن سیادت بورژوازی است وماشین دولتی بورژوائی امکان پذیر است.تصور بورژوازی از مرکزیت ، مرکزیتی از بالا ووفقط صاحبمنصبان دولتی  ونظامیان می توانند آن را تحمیل وحفظ کنند.مرکزیت بورژوازی مرکزیتی غیر دمکراتیک، نظامی وبروکراتیک است.

 

 

 

 

 

 

حاکمیت رویزیونیسم، دیکتاتوری بورژوائی است و نه دیکتاتوری پرولتاریا

14                                                          توفان الکترونیکی شماره 109                                               مرداد ماه 1394  

 

توفان شمارۀ 185 مردادماه 1394

 ارگان مرکزی حزب کار ایران منتشر شد.

***

رفقا، دوستان و یاران مبارز!

برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!

 

پارهﺍﻯ از انتشارات جدید در کتابخانه اینترنتی توفان:


*"سیمای دیگری از استالین" نوشته "لودو مارتنس"

*تحریف کنندگان تاریخ ، سندى تاریخى از انتشارات دفتر اطلاعاتى شوراى وزیران اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى

*درافشای ماهيت "حزب کمونيست کارگری ايران" در دوجلد از انتشارات حزب کارایران(توفان)

* مرغان پرکشیده توفان. جانباختگان توفان. چاپ  دم اردیبهشت 1393

*

https://fbcdn-sphotos-c-a.akamaihd.net/hphotos-ak-xaf1/v/t1.0-9/10923645_988417861176296_5199549474134676802_n.jpg?oh=e9c01942236adb36b4486dcc4abb56f6&oe=55BC8006&__gda__=1437059767_2c6ee50226740fa099866b533c133551

 

آدرس سایتها و وبلاگهای مرتبط با حزب


لینک چند وبلاگ حزبی

 وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ


 کارگر آگاه وبلاگ

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


دست امپریالیستها وصهیونیستها ازایران ومنطقه کوتاه باد!

هیچ نظری موجود نیست: