۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه


فلسطین را به رسمیت بشناسید ــ اسرائیل را تحریم کنید!



درخواست به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک دولت مستقل و نمایندۀ خلق فلسطین در سازمان ملل متحد  اقدام مثبتی بود و محمود عباس چارهﺍﯼ نداشت تا به این خواست ملت فلسطین تن در دهد و در مقابل فشار آمریکا عقب ننشیند. محمود عباس به درستی درک کرده بود که با عقب نشینی از این خواست و همراه شدن با اسرائیل و آمریکا در میان خلق فلسطین  به طور کامل طرد و منزوی خواهد شد. این که آمریکا از پیش اعلام کرده بود این خواست را وتو خواهد کرد  بر کسی  پنهان نبود. لیکن  محمود عباس به خاطر فشار مردم فلسطین و فضای عمومی جهان و تغییراتی که در منطقه به وِیژه در مصر و تونس و.. رخ داد  وی را بر آن داشت تا به ارادۀ ملت فلسطین تن دهد و به درخواست آمریکا و متحدینش، نه بگوید. طرح مسئلۀ فلسطین در سازمان ملل متحد و همزمان تظاهرات و تجمعات شکوهمند ملت فلسطین در سرزمینﻫﺎﯼ اشغالی  یک گام به جلوست و ما از این اقدام عادلانه و تعرضی جنبش فلسطین دفاع می کنیم. جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین پی. اف. ال. پ. نیز روز دوشنبه 20 سپتامبر در نوار غزه میتینگی برگذار کرد  و از درخواست به رسمیت شناختن فلسطین در سازمان ملل متحد  قاطعانه حمایت نمود.

حزب کار ایران(توفان) از مبارزات مردم فلسطین دفاع می کند. این مبارزه لیکن یک مبارزۀ موهومی نیست. رهبری این مبارزات در شرایط کنونی به طور عینی و مستقل از خواست ما در دست سازمان حماس است.

دشمنان مردم فلسطین و یاران اسرائیل می کوشند به این بهانه، مبارزۀ مردم فلسطین را تخطئه کنند. ولی حزب ما اعلام می کند که حمایت از مبارزۀ مردم فلسطین هرگز به مفهوم حمایت از ایدئولوژی ارتجاعی سازمان حماس نیست. نه تنها ایدئولوژی حماس ارتجاعی است بلکه هر ایدئولوژی دیگری نیز بغیر از سوسیالیسم یک ایدئولوژی ارتجاعی است و منوط به سازمان حماس نخواهد بود. کمونیستﻫﺎ نمی توانند به صورت غیر علمی مبنای ارزیابیﻫﺎﯼ خویش را بر ملاک ایدئولوژی استوار سازند. کمونیستﻫﺎ با تحلیل مشخص از شرایط مشخص اتخاذ سیاستﻫﺎ را مبنای تحلیل خویش قرار می دهند. آن سیاستی که در خدمت آزادی مردم فلسطین از قید اسارت امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ باشد باید مورد حمایت ما قرار گیرد. این تنها روش علمی در برخورد به واقعیت جنبش مردم فلسطین است.

حزب ما بر آن است که دفاع از جنبش مردم فلسطین نه یک دفاع ایدئولوژیک بلکه یک دفاع سیاسی است. این رهنمود است که باید مبنای تحلیل در مورد جنبشﻫﺎ قرار گیرد.

مقالۀ زیر در ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد، پرولتر انتشار یافته و ما این مقاله را به خاطر اهمیت مسئله و همبستگی بینﺍلمللی با ملت فلسطین انتشار می دهیم.

هئیت تحریریه

مهرماه 1390

....................



روز جمعه مجمع عمومى سازمان ملل متحد دربارۀ عضويت فلسطين در سازمان ملل متحد ــ اگر اين بار آمريکا موفق نشود که پرزيدنت فلسطينﻫﺎ٬ محمود عباس٬ را متقاعد نمايد که درخواست خود را قبل از آن پس بگيرد٬ رأى گيرى خواهد نمود. نتيجۀ اين درخواست از هم اکنون مشخص شده است. بخش بزرگى از کشورهاى جهان استقلال کشور فلسطين را به رسميت شناختهﺍند٬ اغلب آنها در چهارچوب مناطقى که در مرزهاى سال ١٩٦٧مشخص شده است. اما در سازمان ملل متحدى که خود را "جامعۀ جهانى" مي خواند اين رأى اکثريت نيست که اعتبار دارد. به همين دليل براى اين که تصميم مجمع عمومى معتبر اعلام بشود٬ شوراى امنيت بايد درخواست عضويت فلسطينيﻫﺎ را تائيد نمايد

با حق وتوﯼ ايالات متحده آمريکا در شوراى امنيت٬ دريافت اين چنين تائيدهﺍﯼ غير ممکن است. آمريکا خواست واقعى جامعۀ جهانى را مسدود خواهد نمود و در نتيجه فلسطين بايد تنها با تائيديهﺍﯼ بدون عضويت، خود را خشنود سازد.

آيا اين عمل عباس و مراجعۀ او به سازمان ملل٬ داراى مفهوميست. پاسخ ما مثبت است. قريب ٢۰ سال آمريکا و اسرائيل به اصطلاح پروسۀ صلح ميان اسرائيل و فلسطين را با هدف ادعائى ايجاد دو کشور مستقل رهبرى نمودهﺍند.

ابتدا ياسر عرفات و بعد محمود عباس٬ پشتيبانى نمودهﺍند٬ سازش نمودهﺍند و سر خم فرود آوردهﺍند٬ فقط براى اين که اين پروسه را به جلو ببرند٬ اما بدون اين که حتى قدمى به آن هدف ادعائى نزديک تر شده باشند. در عوض اسرائيل طى اين دوران بخشﻫﺎﯼ بزرگى از مناطقى را که قانوناً به فلسـطين تعلق داشته٬ به طريقى که بزودى ديگر منطقهﺍﯼ براى يک دولت فلسطينى باقى نمي ماند٬ به اشغال خود درآورده است. با توجه به اين شرايط اين براى فلسطينﻫﺎ شکلى از خودکشى خواهد بود٬ اگر با درخواست آمريکا مبنى بر ادامۀ پروسۀ قلابى صلح همراهى نمايند. فلسطين بايد در استراتژى خود تجديد نظر نمايد٬ بايد سياست سر فرود آوردن را جايگزين سياستى نمايد که حداقل فشارى را بر اسرائيل و سياست اشغالى غير قانونى او وارد بياورد. درخواست عضويت عباس در سازمان ملل لااقل گام کوچکيست در اين جهت٬ امرى که عکسﺍلعملﻫﺎ در واشنگتن و تل آويو نشانگر آنست.

شايد که جامعۀ جهانى در سازمان ملل متحد ناتوان باشد٬ اما افکار عمومى در جهانى مملو از تضادهاى پيچيده٬ بى اهميت نيستند. شرايط چيزى شبيه به اکنون يا هيچگاه مي باشد. يا جامعۀ جهانى اسرائيل را تحت فشار قرار مي دهد که حقوق خلق فلسطين را به رسميت بشمارد٬ باضافۀ حق استقلال دولتى در چهارچوب مناطقى که اسرائيل در سال ١٩٦٧ به اشغال خود درآورد٬ يا اين که راه حل ايجاد دو کشور مستقل نيز مانند برخورد به يک درگيرى حاد سقوط مي نمايد.

در کوتاه مدت ايجاد دو دولت مستقل مورد قبول ماست٬ نه به خاطر اين که دولت نژاد پرست و اشغالگر اسرائيل٬ که با اخراج دسته جمعى فلسطينيﻫﺎ در سال ١٩٤8، ايجاد شد٬ مورد تائيد ماست٬ بلکه به دليل اين که يک کشور مستقل٬ حداقل و تا اندازهﺍﯼ مردم فلسطين را به صورتى موقتى در مقابل سياست تروريستى اسرائيل حفاظت مي نمايد.

اما يک دولت غير مستقل و قبيلهﺍﯼ در مناطق خودشان٬ تحت کنترل اسرائيل و شهرک نشينان تصنعى اسرائيلى٬ گزينۀ خوبى نيست. اين امر حتى براى يک دولت فلسطينى که از حق مسلم مردم فلسطين جهت بازگشت به سرزمينﻫﺎﯼ متعلق به خودشان٬ حقى که در سازمان ملل متحد به تصويب رسيده است نيز گزينۀ خوبى نيست.

اين شرايط است که رأى گيرى در سازمان ملل متحد را به امرى تعيين کننده تبديل مي نمايد. به رسميت شناختن فلسطين حداقل گام کوچکيست به جلو در جهت عادى نمودن يک تضاد حاد٬ که در آن قدم بعدى٬ يک عقب نشينى کامل اسرائيلى از تمام سرزمينهايى که در سال ١٩٦٧ اشغال شد را طلب مي نمايد.

در چنين شرايطى اين مايۀ شرمساري است که کارل بيلد٬ وزير امور خارجۀ سوئد٬ بر اساس معمول از آمريکا حمايت نموده و به يک راه حل ــ ادامۀ مذاکره ــ که بدون فشار از جانب جامعۀ جهانى بر اسرائيل وجود ندارد٬ اشاره مي نمايد. در عوض درود بر همکار نروژى کارل بيلد٬ Jonas Gahr Störe که خواستار به رسميت شمردن فلسطين شد.

وزيران امور خارجۀ اروپا نيازى ندارند که مانند کارل بيلد براى آمريکا چاپلوسى کنند. ما در دراز مدت از ايجاد يک دولت٬ يک دولت فلسطينى حمايت مي کنيم ؛ يک فلسطين آزاد با حقوق آزاد براى همۀ مردم٬ بدون در نظر گرفتن مذهب و پس زمينۀ قومى آنها.اما در حال حاضر ما مدافع آوردن هر چه بيشتر فشار بر اسرائيل هستيم٬ به خاطر اين که آنان را ناگزير به ايجاد آن امنيتى بنماييم که يک دولت مستقل براى فلسطينيﻫﺎ به وجود مي آورد٬ بدون اين که اين استقلال به بهاى چشم پوشى نمودن از خواستﻫﺎﯼ برحق و قانونى آنها تمام بشود. اين فشار درخواست به رسميت شمردن فلسطين را از جانب سوئد٬ هر دو صورت٬ دو طرفه و در سازمان ملل٬ در بر مي گيرد. اما هم چنين درخواست تحريم اسرائيل تا زماني که اسرائيل٬ به همان ترتيبى که در اساسنامهﻫﺎﯼ سازمان ملل به تصويب رسيده است٬ از زمينﻫﺎﯼ اشغالى به صورتى کامل عقب نشينى نموده و حقوق مردم فلسطين را به رسميت بشمارد، مورد حمایت ماست.

فلسطين را به رسميت بشناسيد ــ اسرائيل را تحريم کنيد!

بر گرفته شده از کارگر، ارگان رسمى حزب کمونيست سوئد (م.ل.)

مترجم: رفیق پيام پرتوى٢۰ سپتامبر ٢۰١١

هیچ نظری موجود نیست: