حزب کارایران(توفان)
اسفند ماه هزار و سیصد و نود خورشیدی
* * * * * * *
به مناسبت سی و سومین سالگرد انقلاب شکوهمند
بهمن پنجاه و هفت
بار دیگر سالگرد انقلاب شکوهمند بهمن 57 که بساط ننگین خاندان پهلوی را درهم کوبید،فرامی رسد. سالگرد انقلابی که نه به خاطر اسلام بلکه برای آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بود. مردم ایران به صورت میلیونی به خیابانﻫﺎ ریختند تا به این آرزوهای خود تحقق بخشند. انگیزۀ جانفشانی مردم، زندگی بهتر در این دنیا و نه آسایش در بهشت دروغین روحانیت اسلامی در ایران بود. زمان لازم بود تا مضمون واقعی این انقلاب گل کند و آن چه در ریشۀ جنبش نهفته بود بیرون زند. اسلام شکست خود را درمصاف با آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی تجربه می کند. روحانیت مرتجع همراه با سلطنت طلبان طلبکار و بی شرم که مدعی بودند و هستند که در ایران هم دمکراسی و آزادی وجود داشته و هم استقلال و عدالت اجتماعی، فوراً ماهیت این انقلاب را اسلامی ارزیابی کرده و نام انقلاب اسلامی را بر آن نهادند. تا چنین جلوه دهند که مردم برای تحفهﺍﯼ نظیر اسلام، انقلاب کرده بودند. مردم می خواستند در سرنوشت خود نقش داشته باشند و نه این که شاه شاهان به عنوان یک دیکتاتور و مستبد دیوانه و نوکر امپریالیسم برای آنها طریقت زندگی تعیین کند و اگر به خواست وی مبنی بر شرکت در حزب رستاخیز تن ندادند که آنها را از خانه و کاشانۀ خود بیرون کند. انقلاب مردم ایران به این بختک آریامهری پایان داد و بر گور سلطنت و تمام اعوان و انصار خارجه نشین شادی کرد و پایکوبی نمود. مردم بهار آزادی را جشن گرفتند. اما شاهان جدید که برتخت سلطنت محمدرضا شاه نشستند نیز برای نظر مردم ارزشی قائل نبودند، برای آنها سرنوشت مردم نزد خدا رقم زده می شد و این مأموران الهی در روی زمین باید دستورات خدا را که در کتاب آسمانی به عربی نوشته شده بود اجرا می کردند. روحﺍلله به جای ظلﺍلله نشست. در حکومت مکتبی، نیز این مذهب بود که وسیلۀ سُلطۀ سیاسی ملاها قرارگرفته بود و به تدریج روشن شد که برای طبقۀ سرمایهﺪاری تجاری که بر قدرت نشسته است اساس، همان حفظ قدرت به هر قیمت است و مذهب فقط ابزاری در دست وی برای تداوم استبداد وی می باشد. جمهوریت با استبداد مذهبی از همان آغاز انقلاب در تناقض اساسی قرار داشت و اگر برملا نمی شد تضادهای طبقاتی در جامعه به رشد امروز خود نرسیده بود. جمهوریت دستآورد انقلاب مردم ایران بود و ولایت فقیه و حکومت مذهبی پیرایهﺍﯼ بود که بر تن آن کردند. رژیم جمهوری اسلامی در این کلاف سردرگم گیرکرده است و اکنون ولایت مطلقۀ سیاه فقیه و به تبع آن حکومت شمشیر و خون مذهبی است که باید جای خود را به یک حکومت دموکراتیک و جمهوری مردمی بدهد. تاریخ ایران در این جهت پیش می رود.
نقل از صفحه فیسبوک توفان
سخن هفته
22 بهمن 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر