نقش نوین ترکیه در منطقه
وضعیت خاور میانه تا زمانیکه روسیه و اقمارش بر سر کار بودند، در نزاع میان شرق و غرب، به تناسب قوا و توانائی های اعمال نفوذ آنها وابسته بود. در یک طرف ابر قدرت امپریالیستی روسیه و در طرف دیگر ابر قدرت امپریالیستی آمریکا، با اقمارشان قرار داشتند. بعد از فروپاشی اردوگاه روسیه و کاهش نفوذش در منطقه خاور میانه، و از جمله به علت همدستی آشکارش با امپریالیسم و صهیونیسم، جمهوری اسلامی ایران جای آنها را بتدریج در خاور میانه پر کرد. دیگر تحولی نمی تواند در منطقه صورت گیرد، که در آن نفوذ ایران به حساب نیاید. ایران از نظر خویشاوندی دینی و مذهبی و سابقه طولانی تاریخی و نزدیکی فرهنگی و قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی و بسیاری توانائی های دیگر، بیک قدرت منطقه ای بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران یکی از عوامل موثر در شکل دادن جغرافیای سیاسی منطقه و مقابله با لجام گسیختگی امپریالیستها بویژه آمریکا و صهیونیسم اسرائیل از مرزهای چین تا دریای مدیترانه و حتی شمال آفریقاست. برای بسیاری خلقهای منطقه که دورنمای سوسیالیسم، حتی سوسیالیسم تقلبی روسیه را از دست داده اند، رجوع به منشاء و اصل و اسلامگرائی، راه برون رفت از این بن بست ذهنی بود. امپریالیستها مدتها نمی دانستند، که با این نوع اسلام ایرانی چگونه باید برخورد کنند و از نفوذش، که موی دماغ آنها در منطقه است، بکاهند. سیاست تجاوزکارانه امپریالیست آمریکا در عراق و افغانستان و اسرائیل در لبنان و سرکوب دائمی خواستهای برحق ملت فلسطین که کلید مشکلات خاورمیانه است، عملا در خدمت تقویت رژیم جمهوری اسلامی و افزایش نفوذش در منطقه بود و هست و این سیاست امپریالیست آمریکا کارائی قابل انتظار را نتوانست داشته باشد. بویژه اینکه نفوذ ایران به آفریقا و آمریکای جنوبی هم رسیده و برای آمریکا درد سر ساز شده است.
امپریالیست آمریکا برای مقابله با نفوذ ایران، در کنار یک برنامه دراز مدت برای ساختن یک اپوزیسیون خود فروخته ایرانی و هوادار تجاوز آمریکا، ممالکی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی و کویت را به عنوان جبهه ای در جنوب، برای فشار بر ایران، و جبهه عربستان سعودی و پاکستان برای فشار به ایران از جانب شرق را ایجاد کرد، ولی این جبهه اسلامی سلفیستها و وهابیستها نیز نتوانسته اند، امیال امپریالیستها را آنطور که آرزو داشتند و دارند، تا کنون برآورده کند. حال ما در کنار تهدید به جنگ، محاصره اقتصادی، ایجاد اتحادهای ضد جمهوری اسلامی در اطراف ایران و از جمله در آذربایجان و گرجستان، برای قطع شاخکها و دستهای نفوذ ایران در منطقه و همراه با این اقدامات تقویت اپوزیسیون ایرانی خودفروخته آمریکائی ا زطریق رسانه ای و پول نقد بی زبان، با اقدامات جدیدی برای خنثی کردن نفوذ ایران برخورد می کنیم، که نیاز فراوان به بررسی دارد.
از چندی پیش ما با نقش نوینی در مورد دولت ترکیه روبرو هستیم. این دولت اسلامی، که تلاش می کند به اتحادیه اروپا بپیوندد، عضو پیمان تجاوزکارانه ناتو است. ترکیه به علت عوامل گوناگون، از جمله از برکت محاصره ایران و جنگ تحمیلی ایران و عراق و تجاوز آمریکا به عراق و فروپاشی روسیه، و آزاد شدن ملل ترک زبان در قفقاز و آسیای میانه، دستیابی به معادن نفت و گاز قفقاز و آسیای میانه و پیدایش ناگهانی نقش کلیدی پر اهمیت در انتقال نفت و گاز به اروپا، و نقش رابط میان آسیا و اروپا و شرق و غرب و اسلام و مسیحیت، به یک معجزه اقتصادی و سیاسی دست یافت. ترکیه نقش راهبردی در منطقه پیدا کرد. اخیرا حتی به خاطر همکاری با ناتو نقش سپر دفاعی اروپا و آمریکا را به وی داده اند و با نصب رادار سامانه ضد موشکی "ناتو"، همان وظیفه ای را به عهده ترکیه گذارده اند، که قبلا قرار بود، دول لهستان و جمهوری چک بعهده بگیرند. گرچه بعید بنظر می رسد، هدف این پایگاه نظامی در درجه اول، آنطور که ادعا می کنند، موشکهای غیر هوشمند و از نظر فنی، عقب مانده و نادقیق ایران باشند که هنوز مراحل آزمایشی را کاملا به پایان نرسانده اند، ولی این عمل ترکیه از نظر سیاسی، اعلام آشکار دشمنی با ایران و حمایت آشکار از اسرائیل است. هر کسی تا حدودی تضادهای جهان کنونی را بشناسد متوجه می شود، که امپریالیستها از موشکهای دقیق و هوشمند چین، روسه و کره شمالی بیشتر واهمه دارند تا از موشکهای ایران که واقعا هنوز نه به بار است و نه به دار. ولی آمریکا با این کارش هم ترکیه را در جبهه خویش بند می کند و هم به اسرائیل اطمینان خاطر می دهد که می توانند بر روی کمکهای فنی پیشرفته آمریکا حساب کنند. با این تعظیم ترکیه در مقابل امپریالیست آمریکا، بهر صورت ترکیه خود را برای مقابله با نفوذ سیاسی ایران داوطلب کرده و در مقابل آن خواهان ارتقاء ارزشش در منطقه است. عبداله گل رئیس جمهور ترکیه در گفتگو با شبکه تلویزیونی العربیه در پاسخ به این پرسش خبرنگار العربیه در باره اینکه ترکیه تحرکات ایران در منطقه را چگونه ارزیابی می کند و نظرتان در باره استقرار سامانه موشکی ناتو در ترکیه چیست، آیا این طرح ایران را هدف قرار داده است؟ اظهار داشت: "این موشکها ضد ایران یا کشورهای دیگر نیست.". باید پرسید، اگر واقعا این طرح پوچ و بی محتوی است آیا موشکهای آمریکائی در ترکیه را، تنها برای تزئین برافراشته اند؟ پس بهتر است، ترکیه از این طرح بی فایده که موجب کدورت با همسایگانش است صرفنظر کند.
خبرنگار که ول کن نیست می پرسد: "آیا ترکیه قدرتی در جهت ایجاد توازن در منطقه است؟ و عبداله گل که مچش گرفته شده، سری به صحرای کربلا می زند و می گوید: "خیر! ترکیه روابط مستحکمی از نظر تاریخی و دوستی با کشورهای منطقه دارد". بی ربطی این حرف از آنجا معلوم می شود، که ترکیه به نقش جدید خویش بخوبی آگاه است و آنرا در این جمله کوتاه بخوبی بیان می کند: "هیچ کشوری در منطقه به اندازه ترکیه، پیشرفته و مدرن نیست و امروز این کشور منبع الهام بخشی شده است"(تکیه همه جا از توفان است).
دولت ترکیه که مدعی است: "ترکیه روابط مستحکمی از نظر تاریخی و دوستی با کشورهای منطقه دارد"، در حمله آشکار به رژیم بشار اسد در سوریه، در همسایگی ترکیه می گوید: "ما با رژیمهای استبدادی همراه نیستیم، ما خواهان کشور و مردمی قدرتمند در همسایگی خود هستیم". این سخنان عبداله گل به در گفتن تا دیوار بشنود است. رژیم جمهوری اسلامی نیز در این جمله کوتاه مورد خطاب قرار گرفته است. وی سپس هم ایران و هم سوریه را تهدید کرده و می گوید: "دخالت آشکار در امور سوریه ممکن است زمینه برای دخالتهای بعدی را به وجود آورد.". این حرفها را رژیمی می زند که خلق کرد را در ترکیه سرکوب کرده و برای نابودی آنها بداخل خاک عراق نیز نیروی نظامی می فرستد، و به حریم ملی آن کشور تجاوز می کند. ترکیه اکنون نقش جدید خویش را ایفاء می کند.
روی کار آمدن رژیم اسلامی در ترکیه، که در شرایط اقتصادی و ورشکستگی و بحران در ترکیه به وقوع پیوست، این بخت و فرصت مناسب را به اردوغان داد و بیاریش آمد، تا اقتصاد ترکیه را شکوفان ساخته و سطح زندگی مردم را ارتقاء دهد. دولت اردوغان در عرصه سیاسی با مخالفت از استفاده از پایگاههای نظامی آمریکائی در ترکیه، برای تجاوز به عراق، که مورد مخالفت 96 در صد مردم ترکیه بود، و یا با پادرمیانی خویش، همراه با برزیل، در شورای امنیت، برای پیدا کردن راه حلی، برای غنی سازی اورانیوم در ایران، و یا حمایت جنجالی از کشتیهای آذوقه رسانی به مردم محاصره شده نوار غزه، مخالفت با آدمکشی اسرائیل در لبنان، به نفوذی معنوی و سیاسی در تمام جهان بویژه در میان ملل مسلمان دست یافت، که با نفوذ ایران برابری می کرد. رژیم ترکیه دیگر در نزد ملتهای مسلمان و تحت ستم، رژیمی دست نشانده آمریکا محسوب نمی شد، بویژه که در این اواخر اختلافات با ارتش کمالیستی نیز بیاری اش آمد. وی شبکه های پنهانی ترور و کودتا و تخریب را که از دوران جنگ سرد توسط سازمان "سیا" در ترکیه ایجاد شده بود و حال تاریخ مصرفشان بسر آمده بود، تصفیه کرد. کاری که قبلا در ایران، ایتالیا، آلمان و بسیاری ممالک متحد غرب صورت گرفته بود. این شبکه در بسیاری از این کشورها حتی سرخود عمل می کرد و به صورت ابزار یک مافیای اقتصادی و قاچاق در آمده بود. بتدریج رژیم اسلامگرای ترکیه که به مصداق ضرب المثل معروف "هم از توبره می خورد و هم از آخور"، هم اسلامی برای همکاری با اسلامیستهاست و هم توریستی با سواحل ویژه لختیها برای توریستهاست، به درآمدی از این بابت دست یافت، که با درآمد نفت ایران مقابله می کند. ترکیه در این زمان در عرصه اقتصادی رشد کرد و در عرصه سیاسی از احترام و نفوذ معنوی در منطقه برخوردار شد.
اکنون معجزه اقتصادی ترکیه با معجزه سیاسی آن کامل می شود. با رشد انقلابات در ممالک شمال آفریقا که به علل گوناگون متاسفانه به آتش بس بدل شد، و درجای خود درجا می زنند و به پیش نمی روند، بحث دورنمای حکومتهای آتی این ممالک طرح شد. ترس از کسب قدرت توسط سلفیستهایِ عامل عربستان سعودی و یا القاعده و یا اخوان المسلمین بنیادگرا و... در همه جا به چشم می خورد. البته سیاست اسلامی رژیم جمهوری اسلامی بمراتب غیر افراطی تر از گرایشات بر شمرده است، ولی تبلیغات جهانی بیکباره از نمونه ورشکسته ایران در مقابل نمونه موفق و الهامبخش ترکیه به عنوان حکومتهای مناسب و متناسب برای کشورهای اسلامی، سخن به میان آورد. اکنون یک مبارزه نظری در میان سازمانهای سیاسی و اندیشمندان امپریالیستها و عمالشان در گرفته است و می خواهند آنرا بخورد مردم دهند. آن حلقه گمشده، برای تبلیغات و برونرفت از بحران کنونی در خاور میانه، گوئیا پیدا شد. از آن تاریخ نقشی را که به ترکیه واگذار کرده بودند و شاید از گذشته واگذار کرده بودند و حال زمینه اعلام مناسبش را می دیدند، رسمیت بخشیدند و قبای جدیدی برای اندام ترکیه دوختند. در زمان تجاوز به لیبی ترکیه به عنوان عضو پیمان ناتو، به عنوان کشور مسلمان مخالفت خویش را در بدو امر ابراز داشت و در طی زمان بیکباره مدعی شد، که حاضر است به عنوان میانجی میان دولت قذافی حاکم لیبی و تجاوزکاران ناتو که کارشان به بن بست رسیده بود، وارد میدان شود.
ترکیه که یک سیاست جدید خارجی اتخاذ کرده بود و مبنی بر آن، سعی داشت اختلافاتش را با همسایگانش از جمله ایران و ارمنستان و بلغارستان و یونان و آذربایجان و عراق و سوریه و قبرس حل کند و به این وضعیت "نه جنگ و نه صلح" موجود از همان بدو پیدایشش در آسیای میانه خاتمه دهد، در این عرصه موفقیتهای چشمگیری کسب کرد و به آرامش منطقه کمک فراوانی نمود. وی با آغاز درگیریهای اپوزیسیون مخالف بشار اسد در سوریه، مرزهای خویش را برای این اپوزیسیون باز کرد و دستش را برای تبلیغات در ترکیه آزاد گذاشت و بتدریج به دخالت آشکار و تهاجمی در امور داخلی سوریه پرداخت و سیاستش را در این زمینه با امپریالیستها و صهیونیستها هماهنگ و متناسب ساخت. این سیاست در خدمت تضعیف دولت سوریه بحد اکثر، و تضعیف دولت جمهوری اسلامی در تحلیل نهائی بود.
تر کیه وظیفه ای هم در آفریقا بعهده گرفته است. دولت سومالی، دولت دست نشانده امپریالیست آمریکاست، که پس از شکست ماموریت سربازان آمریکائی و سازمان ملل در سومالی، که به مردم عادی تجاوز می کردند و اسرای سیاهپوست و معترض را بر روی آتش کباب می نمودند، بر سر کار آمد. ولی این کسب قدرت ناشی از خواست مردم که از جمهوری اسلامی سومالی دفاع می کردند، نبود، بلکه با یاری تجاوز قوای خارجی و ارتش دولت اتیوپی و آنهم با اشاره آمریکا، بر سر کار آمد. از آن تاریخ موج ناامنی و دزدی و راهزنی سراسر سومالی را فراگرفته است. همه آدمکشان و دزدها بدور این دولت دست نشانده هوادار آمریکا جمع شده اند، که چند ساعت هم نمی تواند بر روی پای خود، بدون دخالت خارجی بایستد. جرج بوش با سیاست اسلام ستیزی و از ترس اینکه مبادا، باب المندب در دهانه دریای سرخ بدست اسلامیستها بیفتد، می خواست اوضاع سومالی را بزیر کنترل خود در آورد و در این راه از کمک دولت اتیوپی برخوردار شد. با تجاوز اتیوپی به سومالی و تاراندن حکومت اسلامی، آنهم حکومتی که توانسته بود امنیت را در میان باندهای دزد و راهزن در سومالی با قلع و آنها ایجاد کند، اوضاع نابسامان و متشنجی در سومالی بوجود آمده است. شکست سیاست جرج بوش و اتیوپی عامل امپریالیستها، در سومالی بکلی مشهود است، و مردم سومالی از سیاست جنگ صلیبی جرج بوش بشدت نفرت دارند. کاری را که اتیوپی غیر مسلمان نتوانست انجام دهد، حال باید ترکیه مسلمان به انتها برساند. اخیرا اردوغان همراه با اعضای فامیل و بخش بزرگی از اعضاء کابینه دولت ترکیه، وارد سومالی شده است. آنها قصد دارند از فرودگاه تا پایتخت سومالی یعنی موگادیشو یک بزرگراه بسازند، بیمارستان بنا کنند، به دولت سومالی کمکهای مالی و فنی بنمایند. وزیر امور خارجه ترکیه به استانبول برگشت تا در کنفرانس ممالک اسلامی که در آنجا برگزار می شد، شرکت کند و برای سومالی کمک مالی جمع آوری نماید. در این کنفرانس وی موفق شد وعده کمکهائی به مبلغ 254 میلیون یورو را دریافت کند، که گرچه نقد نیست، ولی از نظر تبلیغاتی به نفع دولت ترکیه است، و تائید نامه ای از جانب ممالک اسلامی است، که این نقش را به دولت ترکیه برای نفوذ در آفریقا و سخنگوی دول اسلامی داده اند. اردوغان وعده داد که سفارت ترکیه در موگادیشو را مجدد باز کند. البته دولت ترکیه 6 سال است که تلاش می کند در آفریقا نفوذ کرده و تا کنون تعداد سفارتخانه های خویش را از 12عدد به 22عدد رسانده است. رئیس جمهور ترکیه آقای عبداله گُل اعلام کرد که ترکیه بزرگترین کارفرمای آفریقاست. البته گرچه این ادعا گزافه گوئی بنظر می رسد، ولی از انگیزه های توسعه طلبانه دولت ترکیه مسلمان در آفریقای مسلمان پرده بر می دارد. وی همچنین اضافه کرد: "ما در گذشته فقط مشغول همسایگان خود بودیم، این دوران بسر رسیده است". فعالیتهای دولت ترکیه در آفریقا و در ممالک اسلامی و نقشی که بوی واگذار شده نشان می دهد که ترکیه باید به عنوان قدرت منطقه در خاورمیانه رشد کند و در مقابل ایران قرار گیرد. ترکیه باید در آفریقا نیز در مقابل نفوذ جمهوری اسلامی ایران قد علم کند. نمونه ترکیه باید گزینشی در تحولات آتی منطقه در مقابل نمونه ایران باشد. از یک طرف سلفیستها، وهابیستهای عربستان سعودی و القاعده باید با اسلام بنیادگرا، جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارند و از جانب دیگر ترکیه با مدرنیسم اسلامی خویش.
البته افزایش نقش ترکیه در آفریقا وظایف جدیدی را نیز بعهده این کشور می گذارد. امپریالیستها می توانند از این ببعد در پوشش یک کشور اسلامی به نفت سودان و یا نیجریه و سایر مناطق دست پیدا کنند. ترکیه باید در سرکوب نیروهای شبه نظامی اسلامی الشباب در سومالی و سرکوب "راهزنان دریائی" و تقویت یک دولت مرکزی در سومالی با امکان اعمال زور دولتی شرکت کند. هیچ سلامی بی طمع نیست.
ایران که ادعای قدرت منطقه را حتی از زمان رژیم گذشته داشت، دارای این ظرفیت و توانائی چه از نظر سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، تاریخی و علمی و ... می باشد، تا موجبات نگرانی همسایگان حامی آمریکا و اسرائیل را بر آورد. تلاشهای جهانی برای مهار کردن ایران تا بحال به جائی نرسیده است و لذا کارت ترکیه یکی از کارتهائی است، که امپریالیسم برای مقابله و انفراد ایران با آن بازی می کند.
امپریالیستها در تلاشند از دولت ترکیه مسلمان، یک قدرت منطقه ای برای دخالت در مناقشات منطقه و در افریقا ایجاد کنند و از نقش ایران در عمل بکاهند و کنترل بیشتری بر روی سیاستهای ایران اعمال کرده و جمهوری اسلامی را به انزوای کامل بکشانند، آنها تلاش دارند نفوذ جمهوری اسلامی را در ممالک اسلامی به حداقل برسانند. طبیعتا بیک ایران بی نفوذ و در محاصره سیاسی و اقتصادی که حتی در میان ملت خودش نیز بی اعتبار است، بهتر می شود فشار آورد و یا تجاوز کرد، تا بیک ایران متکی بر مردم و دموکراتیک. جمهوری اسلامی طبیعتا نمی تواند از فرصتها و بختهائی که در اختیارش قرار می گیرد، استفاده کند، زیرا رژیمی که به مردم کشورش متکی نیست و از مردم کشورش بیشتر واهمه دارد، تا دسیسه های جهانی، برای بقاء خود حاضر است، بهر خفتی تن در دهد، تا در انزوای خود خفه شود.
از این ببعد باید نقش ترکیه را با دقت دنبال کرد. مسلما ترکیه در توازن قوای منطقه نقش دارد. این نقش بنظر نمی رسد، علیرغم جنجالی که ترکیه در آستانه سفر به آفریقا راه انداخته است با هدف یاری به مردم فلسطین باشد. صِرفِ عضویت در ناتو و همدستی با امپریالیسم در منطقه، که همه شاهد آن هستند، مغایر آن چیزهائی است که دولت ترکیه با احساسات آتشین و بی پشتوانه، تنها بر زبان جاری می کند.
و در ضمن فراموش نکنیم که با کشف مخاذن بزرگ گاز در آبهای بین المللی دریای مدیترانه که اسرائیل می خواهد همه آنها را خود تصاحب کند و سهم ترکیه و لبنان و سوریه و فلسطین و مصر را ندهد، مزید بر علت شده تا ترکیه از کارت فلسطین برای پیشبرد مقاصد خود بعنوان عامل فشار استفاده کند. روزنامه آلمانی "کلنر شتات آنسایگه" در 10 تا11 ماه سپتامبر 2011 در مورد اختلافات ترکیه و اسرائیل از قول طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در مصاجبه با تلویزیون الجزیره نوشت: "ما اجازه نمی دهیم، که چنین کشتیهائی مجددا هدف حملات اسرائیلیها قرار گیرند" و ادامه داد: " ترکیه این حق را برای خویش محفوظ می دارد مناطق آبی شرقی دریای مدیترانه را کنترل کند." بر اساس گفته آقای اردوغان: "آنکارا می خواهد کاری کند که جلوی استفاده از منابع طبیعی منطقه، به تنهائی توسط اسرائیل گرفته شود.". این وضعیت جدید هم، بیاری ترکیه آماده است، که هم خود را حامی فلسطین و لبنان بشناساند و هم از اسرائیل حق و حساب بخواهد و هم در میان مردم ترکیه و مسلمانان در منطقه محبوبیت کسب کند.
نقل ازتوفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 139 مهرماه 1390
toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر