در گرامی داشت جنبش "اشغال وال استریت" در آمریکا
گزارشی از فعالین حزب کار ایران(توفان) در آمریکا
بیش از یک ماه است که شعلهﺍﯼ از زیر خاکستر بیعدالتیﻫﺎ سر بر آورده و دارد به امیدهای کور شدۀ جامعه روشنی می بخشد. شعله از مرکز غارت و چپاول قانونی دسترنج مردم "وال استریت" دمیدن گرفت و حرکتی را آغاز نمود که تا کنون بیش از 1000 (هزار) شهر جهان را در نوردیده است.
جنبش "اشغال وال استریت" جنبش اعتراض به آمال سرکوب شدۀ مردمی است که در نظام موجود به سوی فقر و فلاکت پرتاب شدهﺍند . این جنبش اعتراضی به حرص و طمع کمپانیﻫﺎﯼ بزرگ است که خود را هر روز فربه تر می کنند و بخش بزرگی از جامعه را به پرتگاه نومیدی می کشانند. جنبش "اشغال وال استریت" عکسﺍلعمل طبیعی مردم به بحران اخیر سرمایهﺪاری است که در آمریکا بیش از 3 سال است حلقوم مردم را می فشرد. میلیونﻫﺎ انسان چندین سال است که در جستجوی کار به هردری سر می زنند ولی نا امیدتر از گذشته شب سر بر بالین می نهند. نرخ بیکاری در آمریکا رسماً بیش از 9 در صد است ولی نرخ واقعی آن نزدیک به 20 درصد می باشد. کمپانیﻫﺎﯼ بزرگ برای کسب سودهای نجومی شغلﻫﺎﯼ تولیدی و سرویسی را به کشورهائی که نرخ نیروی کار ارزان است منتقل نموده و میلیونﻫﺎ کارگر را بدون پرداخت غرامتی بیکار نمودند. بانکﻫﺎ و سرمایهﺪاران بزرگ بحرانی در مسکن ایجاد نمودند و میلیونﻫﺎ انسان را بی خانمان کردند و خود میلیاردها دلار به جیب زدند. مرکز مالی و وام دهندۀ آمریکا نرخ وامﻫﺎﯼ دانشجوئی را افزایش داده و زندگی تحصیل کردگان را به گروگان گرفتهﺍند. مراکز غول پیکر بیمه، هزینۀ بیمهﻫﺎﯼ بهداشتی را هر ساله افزایش داده به طوری که دیگر مردم قدرت خرید بیمۀ بهداشتی را ندارند و بیش از 50 میلیون نفر در جامعه از داشتن بیمۀ بهداشتی و درمانی محرومﺍند. نتایج زیانبار بحران موجود در نظام سرمایهﺪاری آن چنان متعدد و وسیعﺍند که نه تنها حلقوم کارگران و مزد بگیران جامعه را در چنگال سنگین خود می فشارد بلکه زندگی اقشار میانی را هم مورد تهدید قرار داده است.
مراکز مالی به ویژه مرکز بورس آمریکا وال استریت، مراکز ایجاد فقر و فلاکت در آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان هستند. بانکﻫﺎ و وال استریت سمبل دزدیدن دسترنج مردم، سمبل حرص و آز سرمایهﺪاران گردن کلفت، و مراکز ایجاد فقر و بی خانمانیﺍند. این مراکز مورد خشم و نفرت مردم به ویژه جوانان قرار دارند و جنبش "اشغال وال استریت" تجلی این احساس جامعه است و بهمین دلیل توانست سریعاً رشد کند و فراگیر شود.
اقشار مختلف جامعه، کارگران، جوانان، بیکاران، سربازان برگشته از جنگ در عراق و افغانستان، دانشجویان، تحصیل کرده ها، بازنشستگان، اتحادیهﻫﺎﯼ کارگری، فعالین سیاسی چپ آمریکا و .... در این جنبش شرکت دارند. درد مشترک بی عدالتی، امیدهای برباد رفته، نابسامانی و وخامت اقتصادی، هراس از آینده و .... این اقشار را بهم پیوند داده است. مردم می بینند که با در نظر قراردادن ردۀ در آمدها تنها 400 نفر سرمایهﺪار فربه در آمریکا در آمدی بیش از 50 درصد ردۀ پائینی جامعه را به خود اختصاص دادهﺍند و 5 در صد ردۀ بالائی جامعه در آمدی بیش از 85 درصد ردۀ پائینی کسب می کند. مردم می بینند که یک منشی اداره، حقوقی حدود 15 هزار دلار در سال دریافت می کند در صورتی که مدیران کمپانی های بزرگ سالیانه چند میلیون و بعضاً دهﻫﺎ و صدها میلیون دلار پاداش دریافت می کنند. جنبس "اشغال وال استریت" جنبش اعتراض به این بیعدالتی و هم چنین جنبش اعتراض به عدم وجود دمکراسی و عدم امکان شرکت مستقیم مردم در امور است.
تا کنون جنبش "اشغال وال استریت" به بیش از 200 شهر کوچک و بزرگ آمریکا گسترش یافته است. این جنبش توانسته است که حمایت اتحادیهﻫﺎﯼ کارگری و شخصیتﻫﺎﯼ مترقی و فعالین سیاسی را کسب کند.
فعالین حزب کار ایران (توفان) در آمریکا در محل سکونت خود شرکت مستقیم در این جنبش دارند و با فعالین این جنبش مرتباً درگیر بحث و گفتگو هستند . فعالین حزب در مبارزه و آکسیونﻫﺎﯼ این جنبش شرکت نموده و سعی دارند که تجربیات خود را به نیروهای جوان جنبش انتقال دهند و تمام کوشش خود را در رادیکال نمودن جنبش به کار گیرند. فعالین حزب به رفقای آمریکائی و غیر آمریکائی که برای پیشبرد جنبش مبارزه می کنند درود می فرستند و مقاومت آنها را در مقابل دستگیری و سرکوب پلیسی ستایش می کنند.
مردم در دسته و نوبتﻫﺎﯼ مختلف از مکانﻫﺎﯼ اشغال شده وکمپﻫﺎﯼ شبانه روزی فعالین جنبش دیدن کرده و به آکسیونﻫﺎﯼ جنبش می پیوندند و از دادن کمکﻫﺎﯼ مالی و تدارکاتی دریغ نمی کنند. مردم در حین گفتگو و بحث با فعالین این جنبش و به صورت اعتراض آمیز سؤالات متعددی را مطرح می کنند که بعضی از آنها را می توان به صورت زیر خلاصه کرد.
ــ چرا بیکاری در سطح بالائی قرار دارد؟ چرا شغلﻫﺎ به خارج کشور منتقل می شوند؟
ــ چرا مالیات مردم به جیب بانکﻫﺎ ریخته می شود؟
ــ چرا نرخ بهرۀ وام دانشجوئی را سنگین کردهﺍند؟
ــ چرا همۀ مردم بیمه بهداشتی ندارند؟ چرا همه بیمه اجتماعی ندارند؟
ــ چرا سرمایهﺪاران بزرگ مالیات نمی پردازند؟
ــ چرا در جامعه نژادپرستی وجود دارد؟ چرا در جامعه تبعیض وجود دارد؟
ــ چرا زنان حقوق برابر در مقابل کار برابر با مردان ندارند؟ چرا زن ستیزی و زن آزاری در جامعه وجود دارد؟
ــ چرا بحرانﻫﺎﯼ اقتصادی به وجود می آیند؟
ــ چراآمریکا درگیر جنگ با کشورهای دیگر می شود؟
ــ چرا مالیات مردم صرف ریختن بمب بر سر مردم کشورهای دیگر می شود؟
ــ چرا ما اعتراض می کنیم ولی کسی گوشش بدهکار نیست؟ چرا پلیس ما را سرکوب می کند و به زندان می اندازد؟
یک نظر اجمالی به این سؤالات و به ذهنیت مردم نشان می دهد که اکثریت عظیم جامعه مطالباتی دارند که برای کسب آنها خود را مستقیماً در مقابل نظام موجود قرار می دهند. ولی نارضایتی عمومی و بیان مطالبات برای پیشبرد جنبش کافی نیستند. باید مردم با شرکت در مبارزۀ اجتماعی و در روند کسب مطالبات، آموزش ببینند و آبدیده شوند تا به درک ریشهﺍﯼ از منشاء نارضایتیﻫﺎﯼ عمومی برسند. باید فعالین روزمرۀ جنبش "اشغال وال استریت" خود به این درک برسند تا بتوانند آن را به مردم منتقل کنند. این جنبش خواستﻫﺎﯼ عمومی مردم را با خود حمل می کند و علیۀ حرص و آز انحصارات موضع گرفته است ولی هنوز نتوانسته است افق روشن و رادیکالی برای خود ترسیم کند. این جنبش ادعا می کند که حرص و آز کمپانیﻫﺎﯼ بزرگ را مجبور کرده که منافع خود را به دولت تحمیل کنند. بعضی از فعالین حتی شعار "واال استریت مال ماست" را سر می دهند. نمونهﻫﺎﯼ بسیاری از این مواضع در گفتهﻫﺎ و سخنرانیﻫﺎﯼ فعالین این جنبش شنیده می شوند. با مطالعۀ بیانیهﻫﺎﯼ انتشار یافته می توان سطح بالای توهم این جنبش به دستگاه حکومت را دید. این جنبش هنوز به این درک اولیه نرسیده است که حکومت نمایندۀ انحصارات است و مأموریت آن حفظ منافع سرمایهﺪاران است و آن که، دولت ابزاری است در دست انحصارات برای سرکوب نارضایتی مردم. با وجودی که مردم می بینند که سرکردگان حکومت در اکثریت شکنندۀ آن خود میلیونر و از سرمایه داران هستند اما مردم و جنبش اشغال هنوز به این نتیجه نرسیدهﺍند که خود این اعضای حکومتی همان جنایتکارانی هستند که دستور ریختن بمب بر سر مردم کشورهای دیگر را صادر می کنند، که به پلیس محلی دستور سرکوب و دستگیری تظاهر کنندکان همین جنبش را می دهند، که خود در خروج شغلﻫﺎ از کشور دخالت دارند. این جنبش نه تنها دولت را عاملی در نابسامانی موجود ندانسته بلکه یا به آن، "علیۀ" انحصارات متوسل می شود و یا از دولت در مقابل انحصارات دفاع می کند.
هرچند این جنبش در شکل ظاهری آن تشابهاتی با "بهار عربی" دارد اما این دو در مضمون دارای اختلافات اساسی هستند. بهار عربی، حکومتﻫﺎﯼ در قدرت را نشانه گرفته است اما در جنبش "اشغال وال استریت" نه تنها هیچ گسستی با قدرت دولتی دیده نمی شود بلکه بر عکس حکومت را مظلوم می داند.
بسیاری از فعالین این جنبش همان افرادی هستند که در کارزار انتخاباتی رئیس جمهوری آمریکا در 3 سال گذشته به حمایت از کاندیداتوری اوباما فعالیت می کردند. در عرض کمتر از 6 ماه پس از انتخابات، فریبکاری اوباما آشکار شد و این افراد به همراه میلیونﻫﺎ رأی دهندۀ دیگر از اوباما مأیوس شده و سرخورده شدند و کُنج عزلت را بر گزیدند. جنبش "اشغال وال استریت" نشاط تازهﺍﯼ در مردم و به ویژه جوانان ایجاد کرد و امید تازهﺍﯼ دمیدن گرفت .این نشاط و امید جنب و جوش به سطح جنبش قبل از انتخابات هنوز نرسیده است و دلیل این امر این است که در جنبش قبل از انتخابات میلیونﻫﺎ نفر از سیاستﻫﺎﯼ جرج بوش و دولت جنگ افروز او انزجار داشته و در اعتراض به آن، دستگاه حکومتی را نشانه گرفته بودند و حتی مطالباتی مانند "خلع ید از بوش" و "تحویل بوش به دادگاه" در سطح جامعه مطرح می شد.
در ابتدای سر بر آوردن شعلۀ جنبش "اشغال وال استریت"، اوباما و بهمراه او تمامی سرکردگان "حزب دمکرات" سکوت اختیار کرده بودند و زمانی که شعله گسترش یافت و ضمیر خفتۀ جامعه را بیدار نمود آن گاه تلاش نمودند که بر گردۀ جنبش سوار شوند و آن را در خدمت تبلیغات برای کارزار انتخاباتی آینده به کار گیرند و از آن به عنوان فشار بر رقیب خود "حزب جمهوری خواه" استفاده نمایند. جمهوری خواهان در ابتدا جنبش را محکوم نموده ولی بعداً با زدن نعل وارونه بر جنبش اعلام نمودند که آنها هم بسیاری از اهداف جنبش را از آن خود می دانند! جنبش "تی پارتی" که جنبش دست راستیﻫﺎﯼ بیرون زده از حزب جمهوری خواهان است هم به تقلا افتاد و گفت که "ما هم در این جنبش شریک هستیم". تأسف در این است که هر سه نیروی ارتجاعی "حزب دمکرات"، "حزب جمهوری خواه" و "حزب تی پارتی" در برخوردشان به جنبش "اشغال وال استریت" راست می گویند. جنبش "اشغال وال استریت" هنوز نتوانسته است بر روی برنامهﺍﯼ که خواستﻫﺎﯼ مردم را نمایندگی کند انگشت بگذارد. این جنبش شدیداً به ساختار نظام سرمایهﺪاری توهم داشته و به آن وابسته است. این جنبش شدیداً تحت نفوذ دموکراسی بورژوائی است و هنوز خصلتی انقلابی از خود بروز نداده است. اگر این جنبش بخواهد پایدار بماند باید استقلال طبقاتی به خود بگیرد و احزاب دوقلوی "دموکرات" و" جمهوری خواه" را هدف قرار دهد. این احزاب نمایندگان انحصارات و خود عامل جنگ و جنایت و فلاکت در بسیاری جوامع هستند. در سیاستﻫﺎﯼ داخلی و خارجی نمی توان خط تمایزی بین این دوحزب امپریالیستی کشید. تمایل جنبش "اشغال وال استریت" به حزب دمکرات که به وسیلۀ اتحادیهﻫﺎﯼ کارگری و سوسیال دموکراسی تشویق می شود بسیار مضر و عامل فروپاشی آن خواهد بود . حزب دموکرات همیشه بر روی جنبشﻫﺎﯼ اعتراضی مردم آب سرد پاشیده و آنها را به نابودی کشانده است. باید از سرگذشت جنبش قبل از انتخابات اوباما درس عبرت گرفت.
چنانچه جنبش "اشغال وال استریت" بتواند مطالبات و خواستﻫﺎﯼ عمیق مردم را فرموله کرده، از توهمات دموکراسی سرمایهﺪاری خود را رهانیده، علیۀ هیستریای ضد رادیکالیسم موضع بگیرد، و استقلال طبقاتی کسب کند. آنگاه می تواند تودهﻫﺎﯼ وسیع ناراضییان را بسیج نموده و به مبارزه ادامه دهد. در آن زمان این نیرو می تواند با تمامی جریانﻫﺎ و نیروهای آمریکائی و "خارجی" کمونیست که برای رهائی انسانﻫﺎ از یوغ جنگ و سرکوب و استثمار انحصارات بزرگ مبارزه می کنند پیوند زده، جنبشی نیرومند و پایدار را مشترکاً بنا نهند.
20 اکتبر 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر