۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

تحریمﻫﺎ و تهدید به تجاوز نظامی امپریالیستﻫﺎ و تأثیر آن بر زندگی کارگران و زحمتکشان ایران


یک لحظه تصور کنید اگر رهبری انقلاب ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی 57 را به جای خمینی مرتجع و نادان که اقتصاد را زیر بنای خر می دانست وتجار محترم را ستون فقرات انقلاب، نیروئی واقعاً مترقی، آگاه، ملی و مردمی در دست داشت، برای حفظ استقلال سیاسی و رشد و شکوفائی اقتصادی و ایجاد رفاه برای تودهﻫﺎﯼ زحمتکش و تعالی فرهنگی چکار می کرد؟

مسلماً پایه ریزی اقتصادی مستقل بر مبنای کوتاه کردن دست بزرگ سرمایهﺪاران و بزرگ مالکان و دلالان و واسطهﻫﺎ وگسترش مالکیت دولتی و تعاونی و رشد صنایع مادر و متوسط و مکانیزه کردن کشاورزی از ابتدائی ترین اقدامات چنین رهبرئی بود. همۀ کسانی که شاهدان زندۀ دوران انقلاب 57 هستند می دانند که تمام شرایط توسط مردم انقلابی برای چنین تحولی فراهم شده بود. از اکثر سرمایه داران و مالکان و غارتگران بزرگ توسط مردم سلب مالکیت شده و اموالشان مصادره گشته بود. کارگران و کشاورزان انقلابی که با تشکیل شوراهای خود با شور و شعف انقلابی و آرزوی زندگی بهتر برای پیشبرد انقلاب از جان مایه گذاشته بودند بزودی دریافتند که راهی که آخوندها به رهبری خمینی در پیش گرفتهﺍند به ناکجا آباد تجدید مناسبات سرمایهﺪاری ختم می شود و از این نمد کلاهی برای زحمتکشان درست نخواهد شد. چندی از انقلاب نگذشته بود که هجوم به شوراهای انقلاب با شعار شورا بی شورای آقای بنی صدر شروع شد و به مرور اموال مصادراتی با محاسبۀ بهره و خسارت به کلان سرمایه داران دزد برگردانده شد و به تدریج بخصوص در بیست و چند سالۀ اخیر با در پیش گرفتن سیاستﻫﺎﯼ اقتصادی نئو لیبرالیستی چنان تیشهﺍﯼ به ریشۀ اقتصاد ایران زده شده است که امروز اکثر صنایع ایران ورشکسته و یا با ظرفیت بیست درصد نفسﻫﺎﯼ آخر را می کشند و کشاورزی و دامداری ایران که از هر نظر توان خود کفائی و حتی صادر کنندگی داشت به نفع مافیای وارد کنندگان محصولات کشاورزی و دامداری چنان به تباهی کشیده شده که به طور نمونه وار چایکاران کشور به گدائی روی آوردهﺍند.در چنین شرایطی است که اقتصاد بی ریشه و مبتنی بر واردات در مقابل تحریم اقتصادی مثل بید به خودش می لرزد و با تصمیم گیریﻫﺎﯼ مبتنی بر قانون جنگل امپریالیستﻫﺎ دچار تشنج مرگ می شود . این آقایان که برای حفظ منافع طبقاتی و مافیائی خودشان بیش از بیست سال به ساز بانک جهانی و صندوق بینﺍلمللی پول و سیاستﻫﺎﯼ ایران بر باد ده آن رقصیدند حتماً می دانند این سازمانﻫﺎﯼ امپریالیست ساخته، چنان برنامه ریزی کردهﺍند که در موقع مقتضی به سادگی بتوانند اقتصاد کشور را در مدت کوتاهی فلج کنند.

بر مبنای چنین اقتصادی که ارمغانی جز فقر و فلاکت و بیکاری برای کارگران و زحمتکشان شهر و روستا نیاورده است و تنها در جهت منافع دزدهای بازاری و باندهای مافیائی معمم و مکلای ریشو که چنگال خونینشان را بر دارائیﻫﺎﯼ ملی مردم انداخته و با پول آن صدها بانک و مؤسسۀ مالی رباخواری و قمارخانۀ شرعی بورس بازی راه انداختهﺍند؛ و بوروکراتﻫﺎئی که با توجه به موقعیتشان با زد و بند و رانت خواری و قاچاق به ثروتﻫﺎﯼ نجومی دست یافتهﺍند که فقط برای همسرانشان 60 میلیارد تومان جواهر می خرند در صورتی که میلیونﻫﺎ نفر نان شب ندارند بخورند. فشار تحریمﻫﺎﯼ اقتصادی کشورهای امپریالیستی گلوی زحمتکشان را بیش از پیش فشرده و باز هم شرایطی بهتر برای محتکرین و قاچاقچیان و دزدان اموال عمومی فراهم می کند.

هدف تحریمﻫﺎﯼ اقتصادی جنایتکارانۀ امپریالیستی، بنا بر اعتراف خودشان، فشار آوردن بیشتر بر همین مردم زحمتکش است تا آنها را به نارضایتی بیشتر و شورش بکشانند، تا بتوانند، بر چنین زمینهﺍﯼ به ایران تجاوز نظامی کرده و با راه انداختن جنگﻫﺎﯼ قومی و قبیلهﺍﯼ و مذهبی و با کشتار و بی خانمانی و قتل و غارت مردم زحمتکش و نابودی زیر ساختﻫﺎﯼ اقتصادی، کشور را به عصر حجر باز گردانده و با روی کار آوردن مشتی جنایتکار و خود فروخته و جاسوس نظیر مجاهد و سلطنت طلب و تجزیه طلب و ایجاد فلوجهﻫﺎ و راه انداختن ابو غریبﻫﺎ بر منابع انرژی و شریانﻫﺎﯼ آن کنترل داشته باشند.

مسلماً کارگران و زحمتکشان که تأثیرات مخرب تحریمﻫﺎﯼ اقتصادی کشورهای امپریالیستی را که نتیجۀ آن بالا رفتن روزانۀ هزینۀ زندگیشان و بیکاری و فقر و استیصال بیشتر است با پوست و گوشت و استخوان خود لمس می کنند و از این همه شقاوت و بیرحمی نفرتشان از دشمنان خارجیشان بیشتر خواهد شد و با تجاربی که از جنایات امپریالیستﻫﺎ در سالﻫﺎﯼ اخیر در یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبی دارند هرگز فریب وعدهﻫﺎﯼ دروغین دفاع از حقوق بشر و دمکراسی آنها را نخواهند خورد .

مخالفت کارگران و زحمتکشان ایران با تحریمﻫﺎﯼ اقتصادی کشورهای امپریالیستی و ایستادگیشان تا پای جان در مقابل هر گونه تجاوز نظامی به ایران نه به مفهوم دفاع از رژیم جمهوری اسلامی است که دشمن داخلی و طبقاتیشان می باشد، بلکه دفاع از موجودیت خود و خانواده و طبقهﺍشان و دفاع از حق تعیین سرنوشتشان است. کارگران و زحمتکشان ایران از مستعمره شدن کشورشان، از غارت و چپاول میهن شان ، از کشته شدن اعضاء خانوادهﺍشان، از آواره و دربدر شدن خود و بستگانشان و از توهین و تحقیر و پایمال شدن حیثیتشان توسط متجاوزین و روی کار آمدن رژیمی دست نشانده شبیه عراق و افغانستان و لیبی هیچ نفعی نمی برند. کارگران و زحمتکشان ایران خواستشان استقلال، آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی است. این خواستﻫﺎ با تمکین در مقابل نیروهای استعمارگر به دست نمی آید.

رژیم جمهوری اسلامی بیشتر از دشمن خارجی از دشمن داخلی که همانا کارگران و زحمتکشان و نیروهای مترقی و مردمی و آزادیخواه هستند وحشت دارد. رژیمی می تواند در مقابل تحریم و تجاوز امپریالیستی مقاومت کند که متکی به مردمش باشد. اگر مردم اتحاد شوروی حماسۀ استالینگراد را در برابر خون آشامان فاشیست آفریدند، اگر مردم ویتنام پوزۀ امپریالیست فرانسه و آمریکا را به خاک مالیدند و اگر مردم کوبا آمریکائیﻫﺎ را با خفت در خلیج خوکﻫﺎ شکست دادند برای این بود که رژیمﻫﺎﯼ این کشورها به مردمشان و به زحمتکشان میهنشان متکی بودند و نه مثل حاکمیت مستبد و ارتجاعی ایران که اتکا به مشتی الوات چاقوکش و مزدور مسلح و مأمورین امنیتی و بازاریانی امثال عسگر اولادی مسلمان دارد. آقایان حتماً این ضربﺍلمثل را شنیدهﺍند که مرغی که انجیر می خورد نوکش کج است!

رژیم در بوق و کرنا کرده تا برای نمایش انتخاباتی مجلس فرمایشی بازار گرمی کند. مردم هنوز نتایج انتخابات ریاست جمهوری را فراموش نکردهﺍند که چگونه حضرت ولی فقیه حتی نتوانست از بین 4 نفر خودی که از هزاران فیلتر گذشته بودند انتخاب کسی را که با او اختلاف سلیقه داشت تحمل کند. حال چگونه می تواند از مردمی که اساساً برای رأی و نظرشان ارزشی قائل نیست و در صورت مخالفت با نظر او دستور سرکوب و زندان و شکنجه و به قول سردارش قاسمی "کهریزکی کردن" آنها را می دهد، انتظار داشته باشد رمه وار نقش گوسفندان بی ارادهﺍﯼ را برای او بازی کنند. کارگران و زحمتکشان ایران به خوبی می دانند، که چه کاندیداهای باند ولی فقیه و چه باند احمدی نژاد وارد مجلس شوند هیچ فرقی به حال آنها نخواهد کرد. از نظر آنها سگ زرد برادر شغال است و بدون تردید نمایش مفتضح انتخاباتی را تحریم خواهند کرد.

هیچ نظری موجود نیست: