۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه


محکومیت طبقۀ کارگر به زندگی در زیر خط فقر مطلق و خوشرقصی برای مافیای داخلی و دشمنان خارجی


" چشم دارند اما نمی بینند، گوش دارند ولی نمی شنوند اینان همچون چهارپایان، بلکه گمراه ترند، آنها غافلند، غفلتشان از شنیدن و دیدن انسانی و تفکر محرومشان کرده است ."




(با مضمونی مشترک در کتاب یرمیای نبی عهد عتیق و انجیل و قرآن)

سخن حکیمانۀ فوق وصف حال حاکمیت کور و کر و غافل جمهوری اسلامی است که با خودفریبی و دروغگوئی، واقعیات و حقایق موجود در جامعه را منکر می شود. آنها ضمن انکار هر گونه بحران اقتصادی و سیاسی مدعی هستند که ایران کشوری است با مردمی با نشاط و پشتیبان حاکمیت .

آنها هزاران دست فروش را کنار پیاده روها و پلﻫﺎﯼ عابر پیاده و اطراف ترمینالﻫﺎ و ایستگاهﻫﺎﯼ مترو و داخل متروها نمی بینند ،که کل سرمایهﺍشان قیمت یک کیلو گوشت هم نمی شود. آنها تاناکوراها و کهنه فروشیﻫﺎ را نمی بینند.، آنها زنان و مردان آبرومند و زحمتکشی را که برای گرفتن ته ماندۀ غذا به رستورانﻫﺎ و گرفتن آشغال گوشت و چربی و غضروف به قصابیﻫﺎ مراجعه می کنند. ،نمی بینند.، آنها کسانی را که از بقالی 200 گرم برنج می خرند نمی بینند.، آنها زنان و مردانی را که به سبزی فروشیﻫﺎ و میوه فروشیﻫﺎ مراجعه و با التماس درخواست آشغال سبزی و میوهﻫﺎﯼ فاسد و خراب را می کنند و یا به مرغ فروشیﻫﺎ مراجعه و پنجۀ مرغ و خروس می خرند، نمی بینند.آنها نمی بینند که در سال گذشته برخلاف وعده هایشان برای ایجاد یک میلیون و هشتصد هزار شغل نه تنها شغلی ایجاد نشد بلکه هشتصد هزار نفر دیگر هم به خیل بیکاران اضافه شد. آنها ورشکستگی صنایع و کشاورزی را نمی بینند.، آنها نمی بینند کشاورزان چایکار و برنجکار و پنبه کار و چغندرکار چگونه در اثر سیاستﻫﺎﯼ ضدملی و در جهت منافع مافیای تجاری، ورشکست شده و به خیل بیکاران و حاشیه نشینان اضافه شدهﺍند.آنها زنان و مردان و کودکان نگران و مستاصل و گریان را در اطراف بیمارستانﻫﺎ، نمی بینند که ناتوان از پرداخت مخارج دارو و درمان به هر کس و ناکس و ارگان و نهادی رو انداخته و التماس می کنند . آنها از وجود آن 4500 کودک مبتلا به سرطان که هزینۀ درمان هر کدامشان 20 تا 40 میلیون تومان می باشد و بیمهﻫﺎ زیر بار پرداخت  این هزینه نمی روند خبر ندارند.،  آنها هزاران دختر و پسر جوانی را نمی بینند که به دلیل فقرکلیه و حتی قرنیۀ چشم خود را می فروشند. آنها نه می بینند و نه می شنوند کسانی که به دلیل  بیکاری و فقر دست به خودکشی و یا قتل همۀ اعضاء خانوادۀ خود می زنند . آنها چشم و گوش خود را در مورد گسترش طلاق و فحشاء و اعتیاد سه میلیون نفری و انواع بزهکاری که ریشۀ آن در بیکاری و فقر است، بستهﺍند. آنها فریاد هزاران کارگر و معلم و پرستار و باز نشسته را در اعتراض به زندگی زیر خط فقرشان نمی شنوند . آنها از اختلاف فاحش طبقاتی، از وجود 50000 میلیارد تومان در دست 84 نفر و واگذاری 300000 هکتار زمین دولتی به صورت تعارفی چیزی نشنیدهﺍند و از وجود آپارتمانﻫﺎﯼ 23 میلیاردی و در کنار آن از آلونکﻫﺎﯼ اسلام شهر و پاکدشت و زور آباد کرج و کپرنشینان کهنوج و حلبی آبادهای حاشیۀ شهرهای بزرگ خبری ندارند. آنها از رستوران برج میلاد و بستنی با ورق طلای 400 دلاری آن و یک وعده غذای 168000 تومانی آن و کم خونی بچهﻫﺎﯼ حاشیه نشین خبری ندارند. آنها فریاد میلیونﻫﺎ نفر را در اعتراض به دیکتاتوری و خفقان نشنیدهﺍند. آنها چشم و گوش دارند ولی نه می بینند و نه می شنوند چون در جهت منافع طبقاتیشان نیست. آنها از مردم با نشاط می گویند که حتماً منظورشان کارگران و زحمتکشان شهر و روستا نیست چون آنها را اساسا مردم نمی دانند  بلکه عسگراولادیﻫﺎ و طبسیﻫﺎ و رفسنجانیﻫﺎ و لاریجانیﻫﺎ و سایر رهبران مافیائی معمم و مکلای جا خوش کرده در ارگانﻫﺎﯼ مختلف دولتی و امنیتی و نظامی و انتظامی و قشری چند درصدی از دزدان سرمایهﺪار دلال و قاچاقچی وابسته به حاکمیت که سرمست از غارت و چپاول اموال ملی به ریش مردم می خندند و همچون حیوانات درنده بعد از دریدن و تناول قربانی خود احساس نشاط می کنند.

در سال گذشته به دنبال اجرای حذف یارانهﻫﺎ و افزایش فوقﺍلعادۀ قیمت ارزاق عمومی و مسکن و حمل و نقل و برق و آب و گاز و پوشاک و دارو و درمان، بحران اقتصادی به صورت رکود در تولید صنعتی و کشاورزی و تشدید تورم و کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارز خارجی نمود پیدا کرد که با شروع تحریمﻫﺎﯼ غیر قانونی و جنایتکارانه و تهدیدات نظامی کشورهای امپریالیستی آمریکا و اتحادیۀ اروپا علیۀ مردم میهن ما، بحران اقتصادی بیش از پیش تعمیق یافت. در شرایطی که همۀ کالاها امروز بر اساس قیمت جهانی و گاهی بیش از قیمت جهانی و بر اساس دلار محاسبه می شود ، سال گذشته ارزش دلار در مقابل ریال رشدی صد در صدی داشت در چنین شرایطی حداقل حقوق کارگران بر خلاف کالاهای دیگر نه با قیمت جهانی و با دلار بلکه بر اساس ریال و نسبت به سال گذشته با 18 در صد افزایش تعیین گردید که در واقع کاهش قدرت خریدی به میزان 82 در صد نسبت به سال گذشته به طبقۀ کارگر تحمیل می شود. کارگران که در سالﻫﺎﯼ گذشته نیز حتی مطابق آمار رسمی و دولتی بیش از هشتاد درصدشان در زیر خط فقر زندگی می کردند اکنون با این میزان کاهش قدرت خرید همگی به زندگی در زیر خط فقر مطلق محکوم شدهﺍند.تعیین مبلغ 389 هزار و 754 تومان  به عنوان حداقل دستمزد و افزایش 7 درصدی برای سایر ردهﻫﺎﯼ دستمزد حتی با توجه به میزان 30 تا 40 درصد تورم رسمی دروغین اعلام شده یعنی عامدانه و آگاهانه کاهش دستمزدها.

خبرگزاری ایلنا از قول رحمت الله موسوی رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی می نویسد: "در دههﻫﺎﯼ گذشته نیز هیچ گاه مزد بر اساس نرخ واقعی تورم افزایش نیافته است." و اضافه می کند::"در سال 57 با یک ماه حقوق، کارگر می توانست دوسکۀ تمام و یک نیم سکه بخرد و در سال 90 فقط می توان یک نیم سکه خرید. او سپس مقایسهﺍﯼ بین قیمت گوشت و دستمزد می کند و می گوید:" در سال 57 با یک ماه حقوق می شد 160 کیلو گوشت گوسفند خرید در حالی که امروز با یک ماه حقوق می توان 16 کیلو گوشت گوسفند خرید ( گوشت گوسفند در حال حاضر حداقل کیلوئی 25 هزار تومان است ) با این مقایسه مشخص است دستمزد کارگران چقدر باید افزایش پیدا کند تا بتوانند قدرت خرید سال 57 را داشته باشند. "

با همین حساب سر انگشتی می توان فهمید جمهوری اسلامی بعد از گذشت سی و سه سال از ملاخور کردن انقلاب مردم چیزی جز فقر و فلاکت برای طبقۀ کارگر به ارمغان نیاورد. واقعیت زندگی کارگران و زحمتکشان نشاندهندۀ این است که آنها که مدعی برپائی حاکمیت مستضعفین و اجرای عدالت اسلامی و قسط  بودند و حتی در حال حاضر با وقاحت خود را مخالف نظام سرمایهﺪاری و حامی جنبش وال استریت معرفی می کنند و دولت خود را عدالتخواه می نامند تا چه حد کذاب و ریاکار و خدعه گرند.

سیاستﻫﺎﯼ اقتصادی نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی که توسط بانک جهانی و صندوق بینﺍلمللی پول و سازمان تجارت جهانی به آنها دیکته می شود و خصوصی سازیﻫﺎ و کاهش و حذف تعرفهﻫﺎﯼ گمرکی و حذف یارانهﻫﺎ و تغییر قانون کار در جهت منافع سرمایهﺪاران از آن جمله هستند کاملاً در جهت نابودی تولیدات داخلی و گسترش بیکاری و فقر و در راستای منافع بورژوازی تجاری و مالی و تکنوکراتﻫﺎ و برادران قاچاقچی و سرمایهﺪاران خارجی صادر کنندۀ کالا به ایران می باشد. کارگران و زحمتکشان برای رهائی از وضعیت موجود چارهﺍﯼ جز وحدت و تشکیلات و تشدید مبارزه علیۀ حاکمیت دیکتاتوری و ضد کارگری جمهوری اسلامی و هشیاری و مبارزه علیۀ امپریالیستﻫﺎ و نوکران استعمار ندارند.


هیچ نظری موجود نیست: