در حاشیهﻯ انتخابات رئیس جمهوری در آمریکا
گزارشی ازرفقای آمریکا
دورهﻯ
اول رئیس جمهوری باراک اوباما در ژانویه 2013 به پایان می رسد. برای دور بعدی
انتخابات، دو کاندید رئیس جمهوری از دو حزبی که در دو قرن گذشته متداوماً در قدرت
بودهﺍند، باراک اوباما از حزب دموکرات و میت رامنی از حزب جمهوری خواه، وارد
کارزار انتخاباتی شدهﺍند. باید در نظر داشت که انتخابات این دوره همانند دورهﻯ قبل
در شرایط بحران سرمایهﺪاری که کل جهان را در نوردیده است بر گزار می شود. پس
از 4 سال رئیس جمهوری باراک اوباما این بحران در آمریکا هنوز حل نشده است و در بعضی از کشورهای دیگر حتی به شدت خود
افزوده است. 4 سال پیش، امپریالیست آمریکا، که مسئولیت بزرگی در قبال به وجود آوردن این بحران داشت (و
دارد)، امید داشت که با گماردن اوباما در رأس قدرت، هم بحران سرمایهﺪاری را تعدیل
کند و هم نفرت عمومی و اعتراضات تودهﺍﻯ علیهﻯ دولت نئوکانی جرج بوش و دیک چینی را
کانالیزه کرده و آن را مهار نماید. جهانی شدن سرمایه و خروج سرمایه به جهان
پیرامونی برای کسب سود بیشتر و عدم امکان ایجاد شغل و رفاه نسبی در سیستم موجود از
فاکتورهائی هستند که به سرعت پرده از عوام فریبی اوباما برداشتند و تودهﮬﺎﻯ وسیع
معترض را از او دور کردند. در 4 سال پیش در کارزار انتخاباتی باراک اوباما
بخشی از سیاست خارجی خود را، پایان دادن به تجاوز آمریکا به خاورمیانه، حل
مسئلهﻯ فلسطین، انحلال زندانﮬﺎﻯ مخفی آمریکا در جهان و به ویژه برچیدن زندان مخوف
گوانتاناما، ایجاد تفاهم و اعتماد بین آمریکا و جهان عرب، .... معرفی کرد. پس از
گذشت 4 سال از رئیس جمهوری اوباما نه تنها جنگ در خاورمیانه پایان نیافته است بلکه
تجاوز وحشیانه به افغانستان هم چنان ادامه دارد ، کشور لیبی با بمباران وحشیانهﻯ
ناتو و آمریکا با تپه خاک یکسان شده است، دولت نژاد پرست اسرائیل هنوز علیهﻯ مردم
فلسطین و کشور های عربی عربده کشی می کند، خود دولت اوباما بر تبلیغات جنگ
افروزانه علیهﻯ مردم ایران و سوریه افزوده است و آشکارا و رسمی از جنگ افروزی و
جنایات دولت صهیونیستی اسرائیل علیهﻯ مردم ایران و اعراب حمایت می کند.،
زندانﮬﺎﻯ مخفی و نیمه مخفی آمریکا در جهان به کار خود ادامه می دهند، مردم
جهان به درستی هنوز نسبت به رفتار آمریکا بسیار بدبین هستند و ....
4
سال پیش باراک اوباما سیاست داخلی خود را
اشتغال زائی و پائین آوردن سطح
بیکاری به 4.5 در صد، حل مسئلهﻯ بیمهﮬﺎﻯ بهداشتی برای کل جامعه و به ویژه برای 50
میلیون نفری که هیچ نوع بیمهﻯ بهداشتی ندارند، حل مسائل آموزشی در جامعه که دانش
آموزان، بیسواد از دبیرستانﮬﺎ فارغﺍلتحصیل نشوند، حل بحران مسکن که میلیونﮬﺎ
خانواده را به فلاکت نشانده است، حل مشکلات وامﮬﺎﻯ دانشجوئی که حلقوم فارغﺍلتحصیلان
را می فشارد و زندگی آنها را به گروگان گرفته است، حذف امتیازهای میلیونی به
رؤسای کمپانیﮬﺎ و بانکﮬﺎ، و ..... با فریب و حقه
بین مردم تبلیغ کرد. هم اکنون 4 سال از آن کارزار می گذرد و هم چنان
این مشکلات در جامعه حل نشده، باقی ماندهﺍند. بیکاری در سطح 8 در صد باقی مانده
است، سرمایهﮬﺎ به هجوم خود به خارج کشور برای کسب حداکثر سود ادامه می دهند،
هنوز 50 میلیون نفر بیمه بهداشتی ندارند، میلیونﮬﺎ مسکن نوساز وجود دارد ولی مردم قدرت
خرید و یا اجاره کردن آنها را ندارند ، حذف خدمات اجتماعی هم چنان ادامه
دارد، و هزاران میلیارد دلار از مالیات مردم
به جیب بانکﮬﺎ و کمپانیﮬﺎ ریخته شد و ......
بیهوده
نیست که مردم به سرعت اعتماد خود را از باراک اوباما از دست دادند. اگر 4 سال پیش
حزب دموکرات با اطمینان بالائی یک سیاه پوست را کاندید رئیس جمهوری کرد ولی این
بار شدیداً نگران انتخاب مجدد او به ریاست جمهوری است. در این کارزار انتخاباتی
طبق تمامی نظر سنجیﮬﺎ، رامنی شانس مساوی با اوباما برای انتخایب شدن دارد. اوباما
خود می داند که دیگر نمی توان با عوام فریبی و قول بیهوده دادن مردم را
دور حزب دموکرات گرد آورد. او سعی می کند بر روی نقش حزب جمهوری خواه و
نئولیبرالﮬﺎ در به وجود آوردن بحران که میلیونﮬﺎ انسان را به نابودی کشاند انگشت
بگذارد و سیاست "نگهداری و حفاظت صنایع داخلی" را در کارزار خود مرتباً
یادآوری کند.
چنانچه
نظری به کارزار انتخاباتی اوباما و رامنی انداخته و عوام فریبیﮬﺎ را کنار بزنیم می توان
به این حقیقت پی برد که اساساً در سیستم سرمایهﺪاری ــ امپریالیستی آمریکا
تفاوت ماهوی بین کاندیدهای دو حزب دموکرات و جمهوری خواه وجود ندارد. این موضوع در
مناظرات تلویزیونی این دو کاندیدا به وضوح
به چشم می خورد. در مناظرهﻯ اول که بر روی سیاست داخلی و اقتصادی از جمله
برنامهﻯ آنها برای ایجاد شغل؛ بیمهﮬﺎﻯ درمانی؛ کاهش مالیات بر درآمدها، موازنهﻯ
بودجه، بالا بردن سطح زندگی مردم و .... تمرکز داشت اوباما بر این نظر بود که با
کاهش مالیات بر در آمد "طبقهﻯ متوسط" می توان این امکان را به وجود
آورد تا این "طبقهﻯ متوسط" میلیونﮬﺎ بیکار را استخدام کند.، که با کم
کردن مالیات کمپانیﮬﺎ می توان آنها را در داخل کشور نگه داشت و از فرار
سرمایهﻯ آنها به کشورهای دیگر جلوگیری نمود و بدین وسیله میلیونﮬﺎ شغل موجودرا حفظ
کرده و شغلﮬﺎﻯ جدیدی هم تولید نمود و با این سیاست می توان حتی آن کمپانیﮬﺎئی
که به خارج برده شدهﺍند را به کشور بازگرداند، که با کاهش هزینهﮬﺎﻯ دولتی (یعنی
حذف کمکﮬﺎﻯ دولتی به مردم) و کاهش بودجهﻯ آموزش و پرورش و بالا بردن جزئی مالیات
میلیاردرها و عدم افزایش بودجهﻯ نظامی می توان کسری بودجه را کاهش داد.
اوباما گفت که به خاطر سیاستﮬﺎﻯ مخرب اقتصادی دوران بوش، در سال اول ریاست جمهوریﺍش
سطح بیکاری از 8 درصد به 10 درصد رسید ولی هم اکنون سطح بیکاری 7.8 در صد است بدون آن که بگوید مشاغل با سطح دستمزد بالا از
دست رفته و جای آنها را مشاغلی با دستمزد پائین گرفتهﺍند.
رامنی
بر این نظر بود که این سرمایهﺪاران هستند که با در دست داشتن سرمایه می توانند
شغل ایجاد کنند بنابراین باید مالیات سرمایهﺪاران را کاهش داد تا آنها پول بیشتری
در دست داشته و شغل ایجاد کنند و بدین وسیله امکانات برای کمپانیﮬﺎ ایجاد شود که
به کشور برگشته و سرمایه گذاری کنند، که با افزایش بودجهﻯ نظامی می توان
میلیونﮬﺎ شغل ایجاد نمود، که با کوچک کردن حجم دولت و حذف بیمهﮬﺎﻯ درمانی پیشنهاد
شده توسط اوباما می توان بودجه را موازنه کرد.
در
این مناظره، اوباما از آمادگی رامنی برای پاسخ به سؤالات و دوروئی او متعجب شده و
بیشتر حالت دفاعی گرفت بدون آن که بگوید رامنی نظرات خود و حزبش را پنهان می کند
و حقیقت را به مردم نمی گوید. آنچه در این مناظره به چشم می خورد آن بود
که مردم می دیدند حتی در دورهﻯ بحران کنونی سرمایه که مردم در چنگال فقر و
بیکاری گیر کردهﺍند چگونه کاندیدهای هر دو حزب جانب سرمایهﺪاران را گرفته و تقویت
سرمایهﺪاران را تنها راه مهار بحران می دانند.
مناظرهﻯ
دوم بر روی مسائل مختلفی مانند رابطهﻯ تجاری با چین، حمله به سفارت آمریکا در
بنغازی، موضوع مهاجرین در آمریکا، زنان و داشتن سلاح شخصی صورت گرفت. هر دو کاندید بر این نظر بودند
که باید با سیاست تجاری چین که مشاغل بسیاری را در آمریکا از بین برده است برخورد
کرد. رامنی گفت که در صورت پیروزی در انتخابات بلافاصله به چین برچسب دستکاری کنندهﻯ ارز زده و بدین
وسیله راه را برای گذاشتن تعرفه بر روی کالاهای وارداتی از چین باز می کند.
باراک اوباما در پاسخ به این موضوع گفت که خود رامنی در کمپانیﮬﺎئی که مشاغل را به
چین منتقل کردهﺍند سرمایه گذاری کرده است. نظرات هردو کاندید در مورد موضوعات دیگر
بسیار مشابه بود.
آخرین
مناظرهﻯ اوباما و رامنی روز 22 اکتبر بر روی سیاست خارجی برگزار شد. در این مناظره برنامهﻯ اتمی ایران،
مسئلهﻯ سوریه، جنگ در افغانستان، حمله به سفارت آمریکا در بنغازی، حمایت همه جانبه
از اسرائیل، و قدرتمند شدن چین از موضوعات مورد بحث بود.
اوباما
هم چنان مسئلهﻯ تروریسم را بزرگ ترین مشکل برای آمریکا در آینده دانست در
حالی که رامنی "ایران با توانائی اتمی" را بزرگ ترین مسئلهﺍﻯ که
آمریکا باید با آن برخورد کند معرفی کرد. رامنی گفت که به خاطر سیاستﮬﺎﻯ نادرست
اوباما در مورد ایران هم اکنون ایران 4 سال به دستیابی به بمب اتمی نزدیک تر
است. اوباما گفت تا زمانی که او رئیس جمهور است، ایران به سلاح اتمی دست نخواهد
یافت. هر دو کاندیدا موافق تشدید تحریمﮬﺎ علیهﻯ ایران هستند. رامنی بیان داشت، اگر
او به ریاست جمهوری برسد تحریمﮬﺎﻯ شکننده علیهﻯ ایران اعمال خواهد کرد. اوباما در
پاسخ به او گفت که هم اکنون با همکاری متحدان آمریکا شدید ترین تحریمﮬﺎ علیهﻯ
ایران اعمال می شوند.
در
مورد اسرائیل هر دو کاندیدا تأکید کردند که دوستی آمریکا و اسرائیل از هر زمان
دیگری مستحکم تر است و اگر حملهﺍﻯ (!) علیهﻯ اسرائیل صورت گیرد آمریکا در
کنار اسرائیل می ایستد.
از
میت رامنی سؤال شد که اگر او به ریاست جمهوری انتخاب شود چه رفتار متفاوتی در
سیاست خارجی اتخاذ خواهد کرد. او در جواب به کلی گوئی پناه برد و گفت رفتار
او سرسخت تر خواهد شد.
در
این مناظره هم به وضوح دیده می شود که با تغییر رئیس جمهور، سیاست خارجی
آمریکا تغییرات فاحشی نخواهد کرد . هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه خواهان
سرکردگی آمریکا در جهان برای غارت و چپاول هستند.
مناظرات
برای انتخاب رئیس جمهوری در آمریکا طوری طراحی شدهﺍند که امکان ورود شخص سومی که
مستقل از هر حزب باشد وجود ندارد. در این مناظرات تمام کوشش بر این است که کسی
سیاسی نشده و از روی هنرنمائی و زبان بازی کاندیدها در پاسخ به سؤالات مردم تصمیم
بگیرند که به کدام یک رأی دهند. کمیسیون مناظرات رئیس جمهوری را نمایندگان دو حزب
دموکرات و جمهوری خواه اداره می کنند
کاندید ها شرایط خودشان را به مناظرات دیکته کرده و قراردادی بین آنها بسته
می شود که چه در این مناظرات باید اتفاق بیافتد و چه اتفاق نیافتد. نوع
سؤالات باید مورد توافق دو کاندیدا قرار گیرد.
قبل
از 1984 ، کمیسیون مناظرات رئیس جمهوری توسط "جامعهﻯ زنان رأی دهنده" که
مستقل از هر دو حزب بود اداره می شد.
در سال 1984، کمیسیون به خاطر آن که این جامعه زیر بار دیکتهﻯ کاندیدهای دو حزب،
رانالد ریگان و والتر ماندل نمی رفت از دست "جامعهﻯ زنان رأی
دهنده" خارج شد. کمیسیون فعلی، فقط آن کاندیدهائی که حد اقل 15 درصد رأی می آورند
را به مناظرات راه می دهد. کاندیدهای احزاب اپوزیسیون به این مناظرات راه
نخواهند یافت بلکه سیستم انتخاباتی طوری تنظیم شده است که کاندیدهای سرمایهﺪاران
بزرگ به مناظرات راه یابند. این که نیروهای مترقی چه می گویند و برای چه
آرمانی مبارزه می کنند و چه جهت گیریﮬﺎﻯ متفاوتی در اقتصاد و سیاست خارجی
دارند هرگز در مناظرات تلویزیونی برای ریاست جمهوری امکان بروز پیدا نخواهد کرد.
با
توجه به موانع بسیار زیادی که برای ورود حزب سومی به انتخابات رئیس جمهوری وجود
دارد، نمایندگان احزاب زیر توانستهﺍند در
بعضی از ایالات خود را در لیست کاندید های ریاست جمهوری قرار دهند.
حزب
سبز ــ حزب عدالت ــ حزب رفرم آمریکا ــ حزب قانون اساسی ــ حزب سوسیالیست آمریکا
ــ حزب کارگران سوسیالیست آمریکا ــ حزب برای آزادی و سوسیالیسم ــ حزب صلح و
آزادی
هم
چنین بعضی از احزاب سیاسی به اصطلاح چپ اما در واقع سوسیال دموکرات منجمله حزب
کمونیست آمریکا از کارزار انتخاباتی اوباما دفاع می کنند. هستند احزابی که
مسئلهﻯ انتخابات رئیس جمهوری آمریکا را مسئلهﻯ خود ندانسته و بر روی آن سکوت می کنند.
احزابی هم وجود دارند که ترجیح می دهند مردم در انتخابات رئیس جمهوری رای
ندهند.
در
دورهﻯ قبلی انتخابات در 4 سال پیش، مردم چنان نفرتی نسبت به نئولیبرالﮬﺎ و دولت
جرج بوش و دیک چینی از خود نشان دادند و
چنان بسیج عمومی برای پائین کشیدن دست راستیﮬﺎﻯ حزب جمهوری خواه صورت گرفت که
بعد از انتخابات برای مدت چند ماهی بوش و
چینی جرأت آفتابی شدن نداشتند. سرزندگی و امید به آغازی نو چنان نشاطی در مردم به
وجود آورده بود که در تاریخ 50 سالهﻯ گذشتهﻯ آمریکا بی نظیر بود. اما تغییر در هیچ
سیستمی آن طور که اوباما موعظه می کرد نمی تواند از بالا صورت گیرد. در
مدت زمان کوتاهی امیدها به یأس مبدل گشت و تودهﮬﺎﻯ طغیان کرده به انفعال کشیده
شدند. دست راستیﮬﺎﻯ جمهوری خواه مجدداً در صحنهﻯ سیاسی برای مردم شاخ و شانه می کشند.
این است دستاورد چهارسال ریاست جمهوری باراک اوباما و حزب دموکرات آمریکا که
رسالتی جز آرام کردن و نهایتاً خاموش نمودن خشم تودهﮬﺎ ندارد.
انتخاب
بین باراک اوباما و رامنی انتخابی بین وبا و طاعون است، سگ زرد برادر شغال است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر