۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

گرباچف ضد کمونیست ادامه دهنده مشی ضد کمونیستی خروشچف


 اخیرا پنج نماینده مجلس روسیه در نامه‌ای به دادستان کل این کشور خواهان محاکمه میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق شده‌اند. این افرادگفته‌اند که آقای گورباچف به دلیل فروپاشی "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" باید محاکمه شود. اما خیانت به سوسیالیسم در شوروی با به قدرت رسیدن خروشچف آغاز شد. خروشچف از نظر اندیشه نماینده بورژاوزی در درون حزب کمونیست اتحاد شوروی و دشمن سوگند خورده طبقه کارگر بود. وی با تجدید نظر در اصول اساسی مارکسیسم-لنینیسم و توسل به کودتا و سرکوب و جعل حقایق تاریخی در اتحاد شوروی و در درون حزب کمونیست بلشویک، توانست رویزیونیسم را که یک ایدئولوژی بورژوائی است، بر حزب کمونیست شوروی حاکم سازد، که تبعات آن تا فروپاشی شوروی ادامه داشت . بنابراین تمام رهبری حزب روزیونیست شوروی که بدنبال خط ومشی رویزیونیستی وخائنانه خروشچف همراه شدند مسبب ازهم پاشیدگی سوسیالیسم درشوروی هستند و باید محاکمه شوند. شکست  وفروپاشی سوسیالیسم پس از کنگره های 20- 22 حزب کمونیست شوروی آغاز شد وگرباچف ویلستین آن را به پایان بردند.

آنها که به نیروهای ماوراءالطبیه و معجزه و شعبده بازی معتقدند و با ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک قرابتی ندارند، می توانند مدعی شوند که "ساختمان مستحکم سوسیالیسم" در شوروی یک شبه در اثر ورد و جادوی از ما بهتران و دستهای غیبی چون خانه ای مقوائی فروپاشید. سوسیالیسمی که به رهبری استالین و فداکاری خلق شوروی در طی دهه ها ساخته شده بود، نمی توانست یکشبه با ورد و جادو فروریزد. ریزش و فروپاشی آن بنای رفیع، محصول سالها تسلط رویزیونیسم و مجوف ساختن بنای سوسیالیسم در شوروی و در سطح جهان بود. ولی هستند کسانی که روش تحلیل صبورانه و غیرمتعصبانه علمی را نمی پذیرند و راه حلهای ساده و گذرا و بی ریشه را ترجیح می دهند. این سبک ذهنی تفکر قرابتی با مارکسیسم لنینیسم ندارد و بدتر از همه برای آینده نیز راه گشا نیست و تنها مرهمی بر زخمهای التیام نیافته و توجیه گرائی محض است. چنین برخوردی هیچگونه قرابتی با صمیمیت و مسئولیت کمونیستی ندارد.


بروز رویزیونیسم در شوروی بعد از درگذشت رفیق استالین بزرگترین ضربه ای بود، که به جنبش جهانی کمونیستی وارد شد و هنوز این جنبش نتوانسته از نقاهات دوران این بیماری جان سالم بدر برد. رویزیونیسم توانست سوسیالیسم را منحط کند و این نتیجه و محصول رویزیونیسم است. رویزیونیسم خروشچفی رویزیونیسم نوع جدید بود که در درون یک کشور سوسیالیستی شکل می گرفت و هنوز برای بسیاری کمونیستها ناشناخته بود. رویزیونیسم کهن در قالب سوسیال دموکراسی، رویزیونیسم شناخته شده ای بود که نمی توانست بعد از سالها مبارزه لنین و استالین علیه آن، کسی را فریب دهد. خروشچف تجدید نظر در اصول مارکسیسم – لنینیسم را با حمله به شخصیت استالین که مظهر وسیالیسم در شوروی و جهان بود، آغاز کرد. وی می دانست بدون مبارزه با دستآوردهای سوسیالیسم در دوران دیکتاتوری پرولتاریا، امکان ندارد بتواند سوسیالیسم را نابود سازد. مبارزه با استالین مبارزه با سوسیالیسم بود و هست. مبارزه با استالین یک خط مشی، یک برنامه، یک سیاست راهبردی حساب شده برای نابودی سوسیالیسم بود و نه جلوه دادن آن به مثابه خطاهای فردی و شخصی و یا ماجراجوئی بیمارگونه دلقکی بنام خروشچف که گویا برکناری اجتناب ناپذیرش همه مشکلات را حل می کند.

 سوسیالیسم دوباره برمی خیزد نه با پرچم ورشکسته خروشچفی وگرباچفی و یا ترتسکیستی وسوسیال دمکراسی، بلکه با پرچم سرخ لنین واستالین

زنده باد مارکسیسم لنینیسم
زنده با استالین این بزرگترین مفسر لنینیسم ومعمار سوسیالیسم

 نقل از فیسبوک توفان
سخن هفته

شنبه
۲۳ فروردین ۱۳۹۳



هیچ نظری موجود نیست: