۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه


      به یاد رفیق بهرام رازی

 

رفیق بهرام رازی با نام مستعار جمال٬ در یک خانوادهﯼ متوسط و شریف چشم به جهان گشود. در دوران تحصیل، فردی با استعداد بود و در همهﯼ کارهایش پشتکار فوقﺍلعادهﺍﯼ داشت. با اوج گیری مبارزات خلق ستمدیدهﯼ ایران در سال ٥٧ رفیق به همراه برادر و یکی از همرزمانش فعالیت گستردهﯼ خود را در سطح مدارس بجنورد آغاز کرد و در بسیج دانش آموزان مدارس برای تظاهرات و میتینگ و افشاگری علیهﯼ رژیم مزدور شاه فعالیت چشمگیر داشت.

رفیق بهرام رازی به کمک برادر قهرمانش رفیق نادر رازی با افکار مارکسیستی آشنا شد و پس از مطالعه در اوایل ٥٨ حزب کار ایران را تنها تشکل به حق کمونیستی یافت. از این رو با عشقی وصف ناپذیر فعالیت انقلابی خود را در حزبمان آغاز نمود. سرانجام مدتﻫﺎ پس از آموزشﻫﺎﯼ لازم توانست با شهامت و سرافرازی به افتخار عضویت در حزب نائل آید.

شور و عشق بی پایانش به تودهﻫﺎﯼ رنج و کار سبب شد تا رفیق برای کمک به آنها عاشقانه به میانشان بشتابد و برای با سواد کردن زحمتکشان به محلات فقیر نشین شهر می رفت و با جان و دل در این راه می کوشید. از این رو در قلب مردم جای ویژهﺍﯼ داشت. رفیق بهرام به کمک دیگر رفقا برای بالا بردن سطح آگاهی سیاسی٬ اجتماعی دهقانان محروم و رنجدیده و هم چنین برای افشای هر چه بیشتر عملکردهای رژیم مدافع فئودالﻫﺎ و سرمایهﺪاران، اقدام به پخش نشریهﯼ "اتحاد دهقانان" می نمودند که نقش بسیار مٽبتی در این زمینه ایفا نمود. رفیق خطاط و نقاش زبردستی بود. در تظاهرات و میتینگﻫﺎ اکٽر پلاکاردهای حزب را می نوشت. بسیاری از رفقای حزبی برای آموزش خطاطی و نقاشی پیش او می رفتند و او با صبر و حوصله و بردباری به همه آموزش می داد. گر چه خودش در میان مردم شهر نیست٬ اما شعارهای خوش خط و زیبائی که بر در و دیوار شهر تا مدتﻫﺎ باقی مانده بود٬ حکایت از عشق و ایمان او به خلق شریف و رزمندهﯼ میهن می کرد.رفیق بهرام نویسندهﯼ توانائی بود و در این زمینه به حزب کمکﻫﺎﯼ زیادی نمود. رفیق یار با وفای رفیق شهیدمان یدالله٬ در یک روز به حزب معرفی شدند و قلب عاشق و تپیده شان به خلق و آزادی میهن٬ توسط دژخیمان جمهوری اسلامی در یک روز از کار افتاد.

رفیق بهرام در مرداد ٦۰ در یک مأموریت حزبی دستگیر شد. او در مقابل دشمنان خلق٬ چون کوه استوار ماند و شکنجهﻫﺎﯼ مزدوران خمینی نتوانست کوچک ترین خللی در عزم آهنینش به وجود آورد. او رفت اما راز خلق نگفت و دفتر عشق او ایمان به حزب پرولتاریا را برای دشمنان خلق باز نکرد. در زندان همواره روحیهﯼ خود را حفظ نمود و به خاطر "توبه نکردن" مورد خشم و کین جلادان قرار گرفت. بارها به دلیل تسلیم ناپذیری به سلول انفرادی برده شد ولی قهرمان ما با کینهﯼ طبقاتی و خشم انقلابی به دشمنان سیه دل و اعتقاد و ایمان به حزب پرولتاریا و ایدئولوژی مارکسیسم ــ لنینیسم٬ شکنجهﻫﺎﯼ قرون وسطائی را تحمل کرد. عشق و ایمان به پیروزی خلق سبب شد که حتی در زندان هم دست از مبارزه برندارد. او به همراه رفقای شهید یدالله و رضا، هستهﯼ حزبی داخل زندان را به وجود آوردند و مصمم بودند که حتی به قیمت جانشان نگذارند ارتجاع بر زندان حاکم گردد و ارادهﯼ زندانیان را در هم شکند. بعد از یک سال که رژیم به عظمت و نقش انقلابی رفقا پی برد٬ در پی شکنجهﯼ وحشیانه٬ رفقای سه گانه ما را در یک بیدادگاه فرمایشی مجدداً محاکمه  و حکم اعدام آنها را صادر می نماید. سحرگاه خونین یکشنبه ١٤ شهریور٬ سه مبارز خستگی ناپذیر٬ سه عقاب تیز پرواز و سه امید و عشق توسط مزدوران رژیم خمینی تیرباران می شوند. رفیق بهرام قبل از اعدام٬ به حزب پیام فرستاد که با قدرت هر چه بیشتر راهشان را ادامه دهیم.

خوشا که مبارزه و نفرت خلق و فرزندان دلاورشان با اعدام و در بند نمودن آزادیخواهان پایان نمی یابد.

 

جاودان باد خاطرهﯼ توفانی شهید رفیق بهرام رازی

هیچ نظری موجود نیست: