در حاشیه بحران یونان
بحرانی که جامعۀ سرمایهﺪاری یونان را در بر گرفته است اتفاق نیست، یک بیماری مزمن سامان سرمایهﺪاری است و به فلاکت تودهﻫﺎﻯ مردم منجر می شود. کارل مارکس در اثر جاودانی و علمی خویش "سرمایه" این تناوب بحرانﻫﺎ را پیشگوئی کرده است و راه برون رفت از این بحرانﻫﺎ را برای آن که منجر به نابودی بشریت نشود نشان داده است. یا بشریت قادر خواهد شد این هیولا را سر ببرد و یا بربریت تمام جامعۀ بشری را فرا می گیرد.
علل بحران یونان ناشی از سیاست نئو لیبرالی اتحادیۀ امپریالیستی اروپاست که با شکست کاملی روبرو شده است. بر اساس این سیاست باید همه چیز خصوصی می شد. حتی حفظ ناموس عمومی را هم خصوصی کردند. همۀ دستآوردهای زحمتکشان را حتی تا آن حدودی که خطوط اساسی تولید و نیازمندیﻫﺎﻯ عمومی در دست دولت حتی دولت بورژوائی باقی بماند، این رهزنان و دزدان دریائی در خدمت کنسرنﻫﺎ و بانکﻫﺎ و بیمهﻫﺎ بر باد دادند. پست خصوصی شد، قطار خصوصی شد، ادارات برق و آب خصوصی شدند، ادارات دولتی به صورت شرکتﻫﺎﻯ خصوصی در آمدند. وزارت کاریابی خصوصی شد، امور امنیتی بخشاً خصوصی شد، همه چیز را خصوصی کردند و به دست گانگسترهای سرمایه دادهﺍند تا بی توجه به امور بهداشتی و حراست از جان مردم به سرمایهﻫﺎﻯ خویش به افزایند. جائی نیست که دست تجاوزکار شرکتﻫﺎ و سرمایهﻫﺎﻯ خصوصی به آنجا نرسیده باشد. شرافت را هم خصوصی کردند. همین خصوصی طلبان که سیاست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی را در خدمت سرمایۀ جهانی مورد حمایت و تائید قرار می دادند، همین اوباشان سرمایهﺪاری که با دستکشﻫﺎﻯ سفید و پاپیونﻫﺎﻯ "حقوق بشر" و "دموکراسی" و "آزادی" به سوداگری مشغول بودند میلیونﻫﺎ نفر از مردم زحمتکش یونان را تا کنون بی خانمان کرده و حقوقشان را نقض کردهﺍند.حداقل امکانات زندگی از مردم گرفته شده است. حال که کار کلاهبرداری و رقابت بین خود آنها به بن بست رسیده است به پا در میانی دولتمردان نیاز دارند تا این غریقﻫﺎ را دوباره به ساحل نجات برساند و از غرق شدن و مرگ آنها جلو گیرد. حال همۀ آنها دست به دامان دولت شدهﺍند که تا کنون آن را نشانۀ کمونیسم و سوسیالیسم می دانستند و در تبلیغات گوشخراش و سراپا به دروغ آلودۀ خویش نکوهیده جلوه می دادند. در همین دوره نظم نوین جهانی و جهانی شدن سرمایه بود که عملاً دولتﻫﺎ فقط به کارگذار انحصارها و کنسرنﻫﺎ و سرمایهﻫﺎﻯ کلان بدل شدند. حقوق ابتدائی مردم را به زیر پا گذارند، دستآوردهای دموکراتیک و اجتماعی را لگدمال کردند، انسانﻫﺎ را به بردهﻫﺎﻯ مدرن بدل نمودند و شیرازۀ جوامع در حال رفاه را از هم پاشیدند. فقر امروز در یونان با سرعت سرسام آور در حال گسترش است و کارشناسان اقتصادی از ورشکستگی مطلق اقتصادی یونان سخن می گویند. این تازه آغاز کار است. افزایش بیکاری به کابوسی در جامعه تبدیل شده است. اعتراضات درخشان کارگری و تظاهراتﻫﺎﻯ خیابانی جوانان و عموم مردم در یونان، بورژوازی اعم از سوسیال دمکراتﻫﺎ و بورژوا لیبرالﻫﺎ را به وحشت مرگ انداخته است. در یونان میدان جدیدی برای تشدید مبارزۀ طبقاتی باز شده است. باید رویزیونیستﻫﺎﻯ یونان را که به عنوان آتش نشانی انقلاب عمل می کنند به شدت افشاء کرد و طبقۀ کارگر را با روحیۀ انقلابی و ضد سرمایهﺪاری تربیت نمود. این وظیفهﺍﻯ است بر دوش رفقای مارکسیست لنینیست یونان که سالﻫﺎست احیای حزب کمونیست انقلابی را در دستور روز قراردادهﺍند و فعالانه در جهت تحقق این امر مقدس کمرهمت بستهﺍند. برای آشنائی خوانندگان گرامی با مواضع این رفقا در مورد اوضاع یونان. به ترجمۀ اعلامیهﺍﻯ که که این رفقا اخیراً انتشار دادهﺍند مبادرت می ورزیم به این امید که گامی ولو کوچک در مورد افشای حقایق اوضاع یونان از زبان مارکسیست لنینیستﻫﺎ برداشته باشیم.
هئیت تحریریه
مارس 2010
اعلامیۀ جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان، (55-1918) KKE درمورد اوضاع کنونی
دولت بورژوائی پازوک (PASOK) برای "تمام کردن کار" به قدرت رسیده است
جنبش بازسازی حزب کمونیست یونان، (1955-1918) KKE از اعلام نتایج انتخابات اخیر (سپتامبر 2009) تا کنون تأکید کرده است که دلائل شکست حزب پادشاهی ــ فاشیست "دمکراسی جدید" (New Democracy, ND) ، وخامت اقتصادی ناشی از اجرای سیاستﻫﺎﻯ نئولیبرالی این حزب و دزدی سرمایهﻫﺎﻯ عمومی و کلاهبرداری می باشد. ورشکستگی اقتصادی یونان قبل از بحران مازاد تولید کنونی در سیستم سرمایهﺪاری یک واقعیت عینی بود. مسلماً پس از فرا رسیدن بحران کار به بن بست رسید و دولت "دمکراسی جدید" را به شکست نهائی کشاند.
ورشکستگی اقتصادی کنونی نه مجازی است و نه دروغ پردازی و یا شایعه پراکنی. این ورشکستگی نوعی "حقه" و " لولوی ساخت کلاغﻫﺎﻯ سرمایۀ خارجی" نیست. این وضعیت یک "خطر سازی برای ارعاب مردم" نیست بلکه بر عکس، یک حقیقت عینی و واقعیتی خشن برای کشور است. با نگاهی به سطح وحشتناک کمبود بودجه، بدهی عمومی، رباخواری با نرخ بهرۀ بالا که مختص اقتصادهای ورشکسته است، سفته بازی، نظارت تحمیلی استعمارگونه از طرف سرمایۀ مالی جهانی و افت مداوم بازار بورس می توان این مسئله را به سادگی دید. همۀ اینها واقعیتﺍند که نتایج ویرانگر برای زندگی تودهﻫﺎﻯ کار و قشر فقیر جامعه به همراه دارند. هم اکنون کشور در معرض خطر
الف- رباخواران و بورس بازان بین المللی
ب - دلالان اتحادیۀ اروپای امپریالیستی
پ- وابستگی نو استعماری
قرار دارد.
حزب بورژوائی پازوک ( حزب سوسیالیست پازوک ــ توفان) به بازار آمده تا "کار را تمام کند" و ورشکستگی اقتصادی را از طریق انتقال آن به طبقۀ کارگر و دهقانان فقیر و متوسط و قشر پائین جامعه مدیریت نماید. به طور ناگهانی و با به کارگیری دکترین شوک، تمام اطلاعاتی که شرایط اقتصادی جامعه را بیان می کردند و برای سالﻫﺎ مخفی نگه داشته شده بودند را به بیرون درز داده و آن را با لحنی دراماتیک پوشش می دهند. امپریالیستﻫﺎ (از اتحادیۀ اروپا تا صندوق بین المللی پول) به همراه نوکران داخلی شان بعد از آن که دار و ندار مردم را به جیب زدند و اقتصاد کشور را به ورشکستگی کشاندند حالا بر سر این که چه کسی کنترل شرایط را به دست بگیرد با هم مشاجره می کنند. آنها از قربانیان آن سیاستی که این ورشکستگی را به بار آورد می خواهند تا برای غلبه بر وضع وخیم اقتصادی یک بار دیگر هزینۀ آن را متقبل شوند و قول می دهند که بعد از بهبود شرایط، بعضیﻫﺎ لقمهﺍی دریافت خواهند کرد تا بتوانند در آینده مجدداً قربانی شوند. مشاجرات بر سر اجرای سیاستﻫﺎﻯ زیر می باشد.
یا کاهش مستقیم دستمزدها و یا "معوق کردن پرداخت حقوقﻫﺎ" ــ هر کدام از این سیاستﻫﺎ قدرت خرید مردم را به شدت کاهش می دهد.
مالیات گذاری بر روی نصف درآمدهای بدون مالیات ــ درآمدهائی که همین الان ناچیز هستند چه برسد بعد از کسر مالیات ــ مسلماً این سیاست، درآمد مردم را کاهش خواهد داد.
افزایش بیکاری، نه تنها بدون برخورداری از قانون حفاظت کار بلکه برعکس، آزاد گذاشتن دست مدیران در اخراج کارگران ــ همان طوری که سرمایهﺪاران همیشه مطالبه می کنند ــ حتی بدون ذرهﺍﻯ برخورداری از قانون حفاظت اجتماعی با استثنای این که بعضی از بیکاران کوپن دریافت کنند ــ بخششی وقیح و زننده که مستقیماً از زباله دانی سرمایهﺪاران بیرون می آید.
افزایش مداوم هزینۀ زندگی منجمله افزایش قیمت مایحتاج عمومی، افزایش مالیات بر سوخت، مالیات غیر مستقیم، و مطمئناً افزایش مالیات بر قیمت (VAT) کالاهای مورد نیاز عمومی "ارزان" قیمت. ضربه زدن به سیستم بیمهﻫﺎ و کاهش بیمۀ پزشکی و بهداشتی در حالی که خود مردم زحمتکش هزینۀ این بیمه را پرداخت کردهﺍند. سیاست جدید دولت و اعلان آشکار این که سن بازنشستگی به 67 سالگی تغییر خواهد کرد. تخریب مؤسسۀ نظارت بر مشاغل سخت و غیر بهداشتی که ادعا می شود وجود آن غیر ضروی و ناصحیح است. (باید تذکر دهیم که شغل پرستاری هنوز در ردیف این مشاغل قرار ندارد) از طرف دیگر باز گذاشتن دست سرمایهﺪاران در تصرف بیمۀ پرداختی کارگران که به همراه کلاهبرداریﻫﺎﻯ دولتی کل سیستم بیمه را به این فاجعه کشانده است.
علیرغم آن که ورشکستگی اقتصادی یک حقیقت است و دقیقاً به همین دلیل طبقۀ کارگر و مردم زحمتکش باید فعالانه بر علیۀ این اقدامات جدید که همگی مخربﺍند مقاومت کنند و با اعتصابات تودهﺍﻯ و متحدانه بخواهند که:
صاحبان صنایع و بانکداران و همۀ سرمایهﺪاران که از پرداخت مالیات طفره می روند و به طور غیر قانونی و تحریک آمیز بیمۀ پرداختی مردم را به جیب خود سرازیر می کنند، هزینۀ این ورشکستگی اقتصادی را از سودهای نجومی که کسب کردهﺍند، بپردازند، در صد مالیات روی کمپانیﻫﺎئی که در دولت کارامانلیس از 35% به 25% تقلیل یافته است افزایش یابد، روی اموال بی حد و حساب کلیساها مالیات بسته شود، و روی آن چه که از حق بیمۀ کارگران باقی مانده است دست درازی نشود.
تعامل و توافق عمومی آن طوری که رهبران سوسیال دمکرات KE-SYN "K" (حزب رویزیونیست یونان و حزب چپ نو یونان ــ توفان) موعظه می کنند و به نخست وزیر در مورد پیش گیری ازخطر یک طغیان عمومی را گوشزد می کنند، محلی از اعراب نخواهد داشت. بلکه برعکس، اقشار آسیب دیده، طبقۀ کارگر، دهقانان فقیر و متوسط، و جوانان این طغیان عمومی را با مبارزۀ متحد خود نه فقط "قهرمانانه" بلکه هم چنین مؤثر عملی خواهند ساخت.
هزینۀ بحران و ورشکستگی کشور را باید مسببین بحران بپردازند و نه مردم فقیر!
جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان ، (55-1918) KKE
فوریه 2010
Anasintaxi.blogspot.com
Anasintaxi-en.blogspot.com
برگرفته از توفان الکترونیک شماره 44 ارگان حزب کار ایران ( توفان )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر