۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

یاد آوری سالگرد یک جنایت هولناک ضد بشری

پیرامون 65 سالگی بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی


پرتاب بمب وحشتناک اتمی در شهرهای پرجمعیت هیروشیما و ناکازاکی و قربانی کردن هزاران نفر مردم غیر نظامی عکسﺍلعمل منزجرانۀ بورژوازی امپریالیستی آمریکا و انگلیس در مقابل پیروزی درخشان ارتش سرخ در نبرد تاریخی و آزادیبخش استالین گراد بود. جنایتکاران امپریالیست می خواهند چنین جنایات هولناکی را به عنوان آئینۀ تمام نمای تمدن بشری به خورد تاریخ دهند و ماهیت جنایتکارانۀ آن را پرده پوشی نمایند.

در 65 سال پیش در روزهای 6 و9 اوت 1945 امپریالیست آمریکا بمبﻫﺎﻯ اتمی خویش را که قبلاً در تاریخ 16 ژوئیه در صحرای نیومکزیکو آماده و آزمایش کرده بود برای زهر چشم گرفتن از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی لنینی و استالینی، برای سرکوب نهضت کارگری، برای ممانعت از اوج نهضتﻫﺎﻯ آزادیبخش و سرانجام برای تأمین سرکردگی خویش در منطقۀ اقیانوس آرام به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی پرتاب کرد که حدود دویست هزار نفر در عرض یک ثانیه جان دادند. میلیونﻫﺎ خانه ویران شد و هزاران نفر آواره شده و نسلﻫﺎ در اثر تأثیرات اشعۀ رادیو آکتیو به انواع و اقسام بیماریﻫﺎ دچار شدند که پس از جنگ در بیمارستانﻫﺎﻯ "حقوق بشر" آمریکائی به وضع آنها رسیدگی گردید تا نتایج تأثیرات انفجارات اتمی را بر روی بدن آنها آزمایش کنند و آمادگی ارتش آمریکا را برای مقابله با صدمات ناشی از بمب اتم مجهز گردانند. امپریالیست آمریکا مانند امروز که در مورد عراق دروغ می گفت در آن زمان نیز با ریاکاری در مورد لزوم پرتاب بمبﻫﺎﻯ اتمی مدعی بود که پایان دادن هر چه زودتر به جنگ از قربانی شدن افراد بیشتر جلوگیری کرده و در واقع استفاده از بمب اتمی در خدمت نجات بشریت است.

دُم خروس این استدلال امپریالیستی از یقۀ آنها بیرون زده است. اگر ساده لوحانه این شبه استدلال را بپذیریم آن وقت این پرسش هنوز بی جواب می ماند که پرتاب بمب اتمی در ناکازاکی چه لزومی داشت. چرا پس از پرتاب بمب اتمی در هیروشیما که نتایج غیر قابل تصورش برای هر نوع تسلیمی کفایت می کرد منتظر عکسﺍلعمل حکومت ژاپن نشدند و با پرتاب بمب دوم هزاران نفر دیگر را نیز نابود ساختند. کجای این تناقض با خدمت به بشریت خوانائی دارد.

ولی حقیقت این است که دولت ژاپن آمادگی تسلیم خویش را به اتحاد شوروی اعلام داشته بود. وزیر امور خارجۀ ژاپن "توگو" Togo به سفیر خویش در مسکو تلگراف زد: "اعلیحضرت امپراتور با توجه به این واقعیت که جنگ کنونی روزانه نتایج وخیمی را نشان می دهد، معتقد است، که... باید فوراً قطع گردد". علاوه بر آن "توگو" از سفیر ژاپن می طلبد که دولت شوروی را قبل از تشکیل جلسۀ سه جانبۀ متفقین در پتسدام از تصمیم صلح طلبانۀ دولت ژاپن مطلع کند. امپراتور ژاپن آماده است شاهزاده "کونویه Konoye را برای مذکرات اعزام کند. در این درخواست ژاپن آمده بود که آنها حاضرند شرایط سخت تسلیم را بپذیرند و مناطق اشغالی را ترک کنند.

پرزیدنت ترومن که از نتایج مثبت آزمایشات اتمی در صحرای نیو مکزیکو مطلع شده بود در 25 ژوئیه سال 1945 به نیروی هوائی دستور داد شهرهای ژاپن را از آغاز ماه اوت بمباران اتمی کند. در آن زمان سه گزینش در مقابل ترومن قرار داشت که در مورد آنها تک تک بحث شد. نخست این که برای نمایش قدرت اتمی آمریکا، بمب اتم را در یک منطقۀ غیر مسکونی منفجر کنند. دو دیگر آن که بمب را در یک منطقۀ نظامی بیاندازند. گزینه سوم آن بود که آن را در یکی از شهرهای مسکونی بیافکنند. ترومن گزینۀ سوم را برگزید. زیرا این گزینه هم امپریالیست ژاپن را تضعیف و تحقیر می کرد، غرورش را در هم می ریخت و هم ارتش ژاپن و ارتجاع حاکم را برای مصارف بعدی خویش در شرق شوروی دست نخورده باقی می گذاشت. در حالی که ترومن در پی کشتار جمعی بود دولت ژاپن تلاشﻫﺎﻯ خویش را برای پایان بخشیدن به جنگ و تسلیم ادامه می داد و می خواست بر سر شرایط تسلیم با متفقین مذاکره کند. امپریالیست آمریکا مخالف مذاکره با ژاپن بود و از سایر دول متنفق می خواست که مطابق توافقنامۀ فیمابین جنگ را علیۀ ژاپن ادامه دهند و از آتش بس یکطرفه خودداری کنند. این کش دادن زمان مذاکره، وابستگی کامل با نتایج آزمایشات اتمی در آمریکا داشت. وقتی خیال ترومن با کسب خبر از واشنگتن راحت شد با یک گردش قلم جان صدها هزار نفر را عزرائیل گونه قبضه کرد. بگذریم از این که گزارشات سازمانﻫﺎﻯ جاسوسی متفقین نشان می دادند که به علت وضعیت نابسامان اقتصادی و نظامی در ژاپن، دولت ژاپن قادر به ادامۀ جنگ نیست و مسئلۀ تسلیم بلا قید و شرط ژاپن تنها یک مسئلۀ زمانی است. همین "خطر" تسلیم ژاپن بود که لزوم استفاده از بمب اتمی را ایجاب می کرد. آمریکائیﻫﺎ حتی لزوم آن را نیز ندیدند که ژاپن را نخست به پرتاب بمب اتم تهدید کنند و از مردم هیروشیما و ناکازاکی بخواهند که شهرها را ترک گویند. تأثیر منهدم کنندۀ بمب اتمی حتی در شهرهای خالی از سکنه ژاپن نیز می توانست به همان انتظاراتی منجر شود که امپریالیستﻫﺎ در آرزوی آن بودند. ولی خیر باید انتقام بندر "پرل هاربر"ــ Pearl Harbor ــ در هاوائی نیز از ژاپنیﻫﺎ گرفته می شد.

ژاپن تسلیم شد ولی نه تسلیم بی قید و شرط. امپراتوری ژاپن که مانند رایش سوم جنایتکار جنگی بود باید در پشت جبهۀ شوروی و چین تودهﺍﻯ و کره دموکراتیک مجدداً تقویت می شد و پایگاه امپریالیست آمریکا در اقیانوس آرام برای مبارزه مجدد با کمونیسم مبدل می شد. برخلاف اروپا که تنها پارهﺍﻯ از همدستان مهم هیتلر را در دادگاه نورنبرگ به محاکمه کشیدند و پارهﺍﻯ نظیر دکتر شاخت را نجات دادند، در ژاپن دستی به ترکیب نظام امپراتوری وارد نساختند و هیروهیتو بر تخت امپراتوری ژاپن باقی ماند تا سنتﻫﺎﻯ ارتجاعی حاکم در ژاپن را برای مبارزه با کمونیسم حفظ نماید. امپریالیسم باردیگر چهرۀ ضد انسانی و ارتجاعی خویش را نشان می داد. حتی امپریالیست ژاپن توانست در سایۀ قارچ اتمی گناهان غیر قابل بخشش در اشغال چین و کره را پرده پوشی کند و چهرۀ ملکوتی و قربانی جنگ به خود بگیرد.

سیاست حمایت از هیروهیتو در ژاپن، تقویت همدستان فاشیستﻫﺎ نظیر سالازار در پرتقال و فرانکو در اسپانیا و روی کار آوردن همدستان نازیﻫﺎ مجدداً در آلمان، پیاده کردن قوای متنفقین در نورماندی و گشودن جبهۀ جدید پس از شکست نازیﻫﺎ در استالینگراد و تقویت جنبش کمونیستی و "خطر" قدرت گرفتن کمونیستﻫﺎ در فرانسه، بلژیک، ایتالیا و... همگی همان سیاست واحدی بود که به پرتاب بمب اتمی در ناکازاکی و هیروشیما منجر شد. یکی مکمل دیگری بود.

امپریالیست آمریکا پس از جنگ جهانی دوم نه تنها بمب اتمی را به بمب هیدروژنی و سپس بمب نویترونی بدل کرد، نه تنها در پی ساختن بمبﻫﺎﻯ ریز و کوچک بنام "مینی بمب" است تا استفاده از آن آسان باشد، بلکه به این زرادخانۀ جنایتکارانه برای ایجاد هیروشیماها و ناکازاکیﻫﺎﻯ دیگر، سلاحﻫﺎﻯ کشتار جمعی شیمیائی نظیر بمبﻫﺎﻯ ناپالم، بمبﻫﺎﻯ گاز سمی خردل، بمبﻫﺎﻯ بیولوژیک نظیر بمب زخم سیاه و... را افزوده است. بزرگ ترین بودجۀ نظامی در زمان صلح موقت، به امپریالیست آمریکا تعلق دارد. چنین غول هولناک و جنایتکاری که پاهایش در باتلاق عراق گیر کرده است در مقابل ارادۀ خلقﻫﺎﻯ جهان بیچاره و درماندهﺍﻯ بیش نیست. چنین عفریتی نمی تواند متمدن باشد، چنین قاتلی نمی تواند حامی حقوق بشر و مبشر آزادی و دموکراسی، مدافع حقوق خلقﻫﺎﻯ جهان باشد. اینها تجاربی است که مردم جهان باید از 65 سالگی بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بگیرند. اینها تجربهﺍیست که باید نشان دهد پس از 65 سال ماهیت این امپریالیست تغییر نکرده و نمی تواند تغییر کند.

حال امپریالیستی با این کارنامۀ سرشار از جنایت، امپریالیستی که به عنوان تنها کشور جهان بمب اتمی را با هدف روشن سیاسی و جنایتکارانه مورد استفاده قرار داده است به سرزمینﻫﺎﻯ ملل دیگر به بهانۀ ممانعت از گسترش سلاحﻫﺎﻯ کشتار جمعی تجاوز می کند و همان سیاست را به اشکال دیگر ادامه می دهد.

هم اکنون نیز می خواهد حق قانونی ایران در مورد غنی کردن اورانیوم را از وی سلب کند و ایران را به زائدۀ سیاست هستهﺍﻯ خود بدل گرداند. این ابر جنایتکار وحشی مردم ایران را به تجاوز و بمباران اتمی تهدید می کند. این سیاست استعماری و قلدرمنشانه نشانۀ بربریت سرمایهﺪاری است و باید با بسیج تودهﻫﺎﻯ مردم با دورنمای سوسیالیسم به آن پاسخ گفت. تنها سوسیالیسم است که بشریت را از قید این همه ستمگری و جنایت نجات می دهد و سلاحﻫﺎﻯ کشتار جمعی را به گورستان تاریخ می سپارد. ما باید خواهان نابودی همۀ سلاحﻫﺎﻯ اتمی در جهان باشیم. باید در درجۀ اول خطرناک ترین دشمنان بشریت یعنی امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ را خلع سلاح کرد، تا خطر جنگ منتفی گردد. این اقدام تنها با یک انقلاب اجتماعی ممکن است.

مرگ بر امپریالیسم آمریکا این بزرگ ترین تروریست دولتی جهان!

هیچ نظری موجود نیست: