یادداشتی
پیرامون مصاحبه احمدی نژاد با تلویزیون کانال 2 آلمان در مورد استفاده صلح
آمیز، از حق غنی سازی اورانیوم
در ماه مارس 2012
تلویزیون کانال 2 آلمان مصاحبه ای با آقای احمدی نژاد رئیس جمهور رژیم جمهوری
اسلامی در ایران داشت. آقای کلاوس کلبر که یکی از گزارشگران، خبرنگاران پر تجربه،
ماهر و مطلع و مدیر خبری تلویزیون کانال 2 آلمان است، مجری این مصاحبه بود. این
مصاحبه بقدری برای امپریالیستها و صهیونیستها دردناک بود که ناله قلمبدستان کیهان
لندنی را نیز در آورد. در این کُر دستجمعی دروغ و دغل و فریب کاری "حزب
کمونیست کارگری ایران" و "سازمان مجاهدین خلق ایران" نیز که مرتب
اخبار جعلی منتشر می کنند، دست داشتند و دارند. آن بخش از
اپوزیسیون ایران که خود را انقلابی جا می زند در پی ارزشگذاری نسبت به این مصاحبه
و تاثیرات آن نیست و ترجیح می دهد از کنار آن بدون اظهار نظر فرار کند.
هر فرد غیر متعصب و بیطرف
که به این مصاحبه گوش فرامی داد، با چشمان از حدقه در آمده شاهد بود، که کلاوس
کلبر در مقابل اظهار نظرهای آقای احمدی نژاد مسحور شده بود و نمی توانست کلامی بر
زبان آورد.
این مصاحبه بطور روشن، به
نفع احمدی نژاد و به ضرر کلاوس کلبر بود. وضعیت به شکلی در آمد، که حتی عده ای بر
این نظرند، که دولت آلمان با رضایت ضمنی و سیاست از قبل تعیین شده، این امکان
مصاحبه را به احمدی نژاد داده بود، تا سیاست ریاکارانه امپریالیست آمریکا و
صهیونیستهای اسرائیل را آماج حملات خود قرار دهد. تیرهائی که احمدی نژاد پرتاب کرد،
دقیقا به هدف می نشست. احمدی نژاد به پاره ای مسایل اشاره کرد، که درد آلمانها را
تازه می کرد و در واقع از زبان آلمانهای تحقیر شده سخن می گفت. هر چه را که پاره
ای مقامات رسمی آلمان در مغز داشتند و نمی توانستند بر زبان آورند، احمدی نژاد بدون
واهمه بر زبان می آورد.
قلدری امپریالیست آمریکا
باب طبع ممالک اروپائی نیست. امپریالیست آمریکا در تلاش است تا نظام قضائی و
تصمیمات قوه مقننه خویش را به کشورهای اروپائی تحمیل کند و استقلال قوه قضائیه و
مقننه و حتی مجریه آنها را از بین ببرد و آنها را به عوامل بی اراده اعمال
سیاستهای آمریکا در جهان بدل کند. در اروپا ممالک آلمان و ایتالیا و تا حدودی
اسپانیا و یونان از این سیاست ضربات سختی می خورند و این است که با این اقدامات
غیر قانونی و ناقض همه موازین بین المللی و ناقض استقلال سیاسی خود این کشورها
بشدت مخالفند، ولی جسارت بیان علنی آنها را ندارند. سرمایه داری متوسط آلمان که با
ایران روابط خوبی دارد، از تحریمهای اخیر تا حدودی ضربه خورده است و به دولت آلمان
فشار می آورد تا در ارزیابیهای خویش جانب احتیاط را رعایت کند. اینکه در پشت پرده،
امپریالیست آلمان چنین امکانی را در اختیار آقای احمدی نژاد گذارده باشد، منتفی
نیست. ایجاد افکار عمومی به نفع ایران آنهم در زمانیکه نتانیاهوی جنایتکار عربده
جنگ طلبی می کشد، یک عامل بازدارنده و مهم در اقدام به جنگ بر ضد ایران است. جنگ
بر ضد ایران از منظر منافع امپریالیستهای اروپائی و چین و روسیه، مطلوب نیست.
صرفنظر از اینکه عواقب آن در منطقه غیر قابل محاسبه است و "امنیت"
انتقال بی خطر نفت را که برای اقتصاد امپریالیستها جنبه حیاتی دارد، از خلیج فارس
به خطر می اندازد، بعد از ویرانی ایران نیز معلوم نیست نفوذ امپریالیستهای اروپائی
در بازسازی ایران و یا غارت آن در همان حد قبل از جنگ باشد. مسلم است که سهم
بزرگتر را آمریکا و انگلیس و شاید تا حدودی فرانسه بردارند. سرمایه های اسرائیلی با
پوشش سرمایه گذاریهای آمریکائی و انگلیسی و فرانسوی راه خود را به
اسارت ایران باز می کنند، و دمار از مردم میهن ما در می آورند، و جشن "ایرانی
کشی" تاریخی خویش را براه می اندازند.
کلاوس کلبر بعد از انجام
این مصاحبه، مورد حملات سرسختانه ی مافیای صهیونیسم که در آلمان بسیار قدرتمند
بوده و رسانه ای گروهی را در دست داشته و در مواضع کلیدی نشسته است، قرار گرفت و
ناچار شد با تکه پاره کردن مصاحبه و تغییر مترجم و توضیحات اضافی و مصاحبه های
تکمیلی از تاثیر مصاحبه تا آنجا که بتواند ممانعت کند. ولی تمام این تلاشها که
بیشتر نشانه آن بود که دست سانسور به کار افتاده است و می خواهد آب رفته را به جوی
بازگرداند بی نتیجه بود.
احمدی نژاد در مصاحبه
خویش به چند مورد اشاره کرد:
تبعیضات کشورهای
امپریالیستی نسبت به ایران در استفاده صلح آمیز از حق غنی سازی اورانیوم.
در مورد نقض حقوق بشر در
ایران.
پیرامون هولوکاست.
و دلسوزی برای ملت آلمان
که قربانی صهیونیسم هستند و باید به ایران به عنوان متحد خود بنگرند.
ما تلاش می کنیم در همین
شماره توفان، چنانچه صفحات آن اجازه دهد، بیک یک این استدلالات و علل شکست مصاحبه
کلاوس کلبر به احمدی نژاد اشاره کنیم. بسیاری در آلمان بر این باورند که حتی کلاوس
کلبر که یکی از گزارشگران و مخبران و مصاحبه گران برجسته آلمان است، نیز نمی
توانند مانند بسیاری از همکارانش در جهان، از پس احمدی نژاد بر آید. این نخستین
تجربه مصاحبه با وی نیست و آخرین آن هم نخواهد بود. حتی اگر احمدی نژاد کنار برود
و ریاست جمهوری ایران بدست فرد دیگری بیفتد، باز همین وضع باقی خواهد ماند. علت این
امر نه در مهارت احمدی نژادها در پاسخگوئی به مصاحبه گر است، بلکه در خود بطن
موضوعات مطروحه نهفته است. طرفی که از دروغ و دغل دفاع می کند، و برای حقوق ملتها
و دولتها و ابناء بشر ارزشی قایل نیست، طرفی که همدست صهیونیسم است، طبیعتا خودش
نمی تواند به مثابه یک مصاحبه گر، ناجی حقوق بشر و حقوق ملل به میدان آید. چنین
افرادی فقط در مصاحبه به دست انداز می افتند و از دور خارج می شوند.
تاثیر این مصاحبه در میان
ایرانیان "مثبت" بود. نه ایرانیانی که هوادار تجاوز به ایران و گرسنگی
دادن به مردم ایران و نابودی ایران و ترور دانشمندان ایران هستند، این عده خائن،
خودفروخته، عمال امپریالیسم و صهیونیسم اند، اشاره ما به آن ایرانیان معمولی است،
که به هیچ حزب و سازمان سیاسی بستگی ندارند و به اخبار و گزارشات جهان گوش فرا
داده و به عنوان یک شنونده بی طرف به ارزیابیهای خویش دست یافته و به اظهار نظر می
پردازند.
تاثیر این سخنان از این
جهت مثبت بود که از حق ایران در مسئله غنی سازی اورانیوم دفاع می کرد و به زورگوئی
دشمنان ایران پاسخ در خور آنرا می داد و دروغهای امپریالیسم و صهیونیسم را در مورد
حقوق کشور ایران بر ملا می ساخت و منفی بود از این جهت که هولوکاست را که یک
واقعیت تاریخی است، دروغ نامید و بیشرمانه از نقض حقوق بشر در ایران با حمله به
جلو حمایت کرد و با ریاکاری تلاش کرد که حساب نازیها و نیروهای دست راستی آلمان را
با نیروهای مترقی در آلمان در یک کاسه بریزد و در کنار نازیها جبهه متحد ضد صهیونیسم
ایجاد کند. همین ملقمه است که کار مصاحبه با احمدی نژاد را مشکل می کند.
بنظر حزب ما برای مصاحبه
با احمدی نژاد و یا هر مورد مشابه آن در جهان، باید حق و حقیقت را به جای خود
نشانید، تا دست ریاکاران در بیان نظریاتشان بسته شود. وقتی ریاکاران خودشان با شنل
پاکیزگی به مصاحبه می روند، وقتی خودشان مظهر حمایت از درندگی و نقض حقوق کشورها و
ملتها و ابناء بشر در جهانند، طبیعتا قادر نخواهند بود، ریاکاری طرف مقابل را افشاء
کنند و وی را در تنگنا قرار دهند. تنها با صداقت و صمیمیت و رعایت موازین عدالت و
برسمیت شناختن حقوق طرف مقابل است، که شما می توانید از مانور رقیب جلو گیری کرده
وی را افشاء کنید. آقای کلاوس کلبر در این عرصه با شکست کامل روبرو شد. وی دستش در
مصاحبه بسته بود و نمی توانست در مقابل اعتراضات و کنایه های احمدی نژاد چه بگوید.
آدمکشی و نقض حقوق انسانها در ایران همانقدر قابل انتقاد می باشد که مشابه آن در
عربستان سعودی و در رژیم دست نشانده لیبی. بر این اساس است که حامیان عربستان
سعودی و عمال دست نشانده ناتو در لیبی با دستان و دهان بسته به سراغ احمدی نژادها
می روند و امکان مانور وی را باز می گذارند.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 146
اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ ماه مه ۲۰۱۲، ارگان
مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).
toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر