دولت ولائی ایران در مورد دزدیهای میلیاردی تنها در “محکمه الهی“ پاسخگوست
در نشریات ایران خواندیم که یک تاجر گمنام ایرانی بنام آقای حسن صفاریان نسب مبلغ 5/18 میلیارد دلار (11 میلیارد دلار شمش طلا و 5/7 میلیارد دلار پول نقد)را در اکتبر سال گذشته 2008 یعنی در مهر ماه 1387 از مرز بازرگان خارج کرده و در ترکیه دستگیر شده و اموالش مصادر شده، به خزانه دولتی ترکیه ریخته شده و هم اکنون این آقای بازرگان ایرانی به یک وکیل حقوقی ترک وکالت داده تا اموالش را پس گرفته و در ترکیه بر اساس قانونی که در مورد سرمایه گزاریهای خارجی اخیر تصویب شده است سرمایه گزاری کند. ظاهرا این آقای تاجر ایرانی در داخل ایران راست راست راه می رود و کسی با وی کاری ندارد و امنیتش در یک مملکتی که اتباعش در روز روشن امنیت ندارند کاملا تامین است. کسی به وی چپ نگاه نمی کند و نمی گوید بالای چشمت ابروست. کسی نمی پرسد این همه پول را از کجا آورده است و آیا مالیات آنرا داده است و یا فقط سهم امام پرداخته و برخی سبیلها را چرب کرده است. اینکه چند میلیارد دلار سهم امام و خمس و زکات و مالیات پرداخته بر کسی روشن نیست. چند تا سبیل را با چند میلیون دلار چرب کرده کسی نمی داند. مجلس شورای اسلامی ایران و مطبوعات ایران نیز صدایشان در آمده و خواهان پاسخگوئی دولت به این “شایعات“ هستند. حتی آقایان احمد صدر حاج سید جوادی، عزت اﷲ سحابی و ابراهیم یزدی وزرای اسبق دادگستری، برنامه و بودجه و امور خارجه از جریانهای ملی مذهبی نامه سرگشاده ای برای رجب اردوغان نوشته اند تا اظهارات خویش در مورد این مسئله که گویا مشکلات مالی دولت ترکیه به تصدق سر پروردگار در این دوران سیاه بحران زدگی از بابت صدقه ای که رسیده است حل شده است را توضیح دهد و روشن کند. رجب طیب اردوغان در ماههای پایانی سال میلادی گذشته در مراسم شکرگزاری در میان مردم و هوادارانش دقیقا به این محموله کشف شده اشاره و اعلام کرده بود که “خدای ترکیه بزرگ است و در این شرایط بحران اقتصادی جهانی، خداوند 5/18 میلیارد دلار را به اقتصاد این کشور تزریق کرده است“. وکیل این بازرگان ایرانی به گزارش کانال “دی“ ترکیه، بنام سنول اوزل در شبکه تلویزیون گفت: “صفاریان نسب این مقدار پول و طلا را از طریق قانونی به ترکیه منتقل کرده و هفتم اکتبر 2008 تحویل گمرک آنکارا داده است.“. البته دولت ترکیه که این ثروت بتد آورده را بدون سند و مدرک بدست آورده است دریافت این پول را توسط وزیر کشورش تکذیب کرده است. جالب این است که این کشور امانت دار از جانب امپریالیستها پیشنهاد شده است که اورانیوم های غنی شده ایران را حراست کند و هر وقت ایران آنرا احتیاج داشت به ایران پس دهد!!!؟؟؟. داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با اشاره به ابهامات موجود در ماجرای 5/18 میلیارد دلار در آستانه سفر رجب طیب اردوغان به ایران گفته است: “هم اکنون زمانی است که هم آقای اردوغان و هم مسئولان کشور در این زمینه باید پاسخگو باشند.“. اپوزیسیون این اظهارات و عدم شفافیت اظهارات دولت و تکذیبهای ناروشنش را همه و همه دال بر صحت این امر ارزیابی می کند. مبلغی باین بزرگی که از بودجه بسیاری ممالک جهان افزونتر است. ابعاد این دزدی در ایران باید به عنوان رکورد جهانی در تاریخ دزدی همه جا ثبت شود. شاید این بزرگترین دزدی تاریخ بشریت باشد.
حتی دزدان قطار پست انگلستان نیز نتوانستند با خالی کردن واگنهای قطار این مقدار پول تصاحب کنند. تاریخ چنین راهزنی بزرگی را به خاطر نمی آورد. احمدی نژاد تنها بیان می کند که کسانیکه چنین ادعاهائی می کنند و شایعاتی می سازند از حجم باری که باید منتقل شود خبر ندارند. آیا این استدلال برای اقناع شنوده کافیست. بنظر حزب ما کافی نیست.
اگر بهای طلا را به نرخ روز حساب کرده و وزن شمشهای طلائی را که باید حمل شود به دست آوریم متوجه خواهیم شد که برای حمل طلائی به این بهاء نیاز به حداقل5/12 عدد کامیون ده تنی داریم و اگر در نظر بگیریم که نرخ طلا در زمان خروج آن از کشور ارزانتر بوده و توجه کنیم که شمشهای طلا شکل هرم ناقص را داشته و در نتیجه در اثر روی هم گذاردن فضای خالی میان آنها پدید می آید آنوقت باید باین نتیجه برسیم که تعداد 5/12 کامیون ده تنی نه تنها کفایت نمی کند بلکه افزایش آن تا 16 الی 17 عدد هم هنوز بیان آمار دقیق نیست.
آقای احمدی نژاد که ظاهرا پشتش به کوه احد است نیازی نمی بیند که مردم ایران را که صاحبان اصلی ایران هستند در جریان بگذارد. البته در رژیم ولایت فقیه وقتی چنین تفسیر می شود که رژیم مشروعیتش را نه از مردم بلکه از خدا می گیرد رئیس دولت این رژیم نیز وظیفه ای ندارد به مردم ایران در این مورد توضیح دهد. توضیحات رژیم جمهوری اسلامی برای نخستین بار در محکمه عدل الهی مطرح خواهد شد مشروط بر اینکه رجب طیب اردوغان و آقای حسن صفاریان نسب نیز در محکمه برای عرض شهادت حضور داشته باشند.
آقای احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگار شبکه بی بی سی فارسی که نظر وی را در مورد نقل و انتقال این همه ثروت از ایران به خاک ترکیه پرسش می کند با خنده می گوید: “من از برخی رسانه ها می خواهم قبل از اینکه خبری را منتشر کنند چند دقیقه در باره آن خبر فکر کنند... من هم این خبر را شنیدم و خواندم... می گویند 5/8 میلیارد دلار طلا بوده است. من از شما سئوالی دارم. می دانید این مقدار طلا چند تریلی می شود؟ مگر می شود یک نفر به این رقم دسترسی داشته باشد و مگر می شود چند تریلی طلا و دلار وارد ترکیه بشود و کسی از آن خبر نداشته باشد؟... این خبرها بیشتر نوعی خبرسازی است و صرفا جنبه تبلیغاتی دارد.“
وی حتی در این مصاحبه گفت: “خب اگر خورد نوش جانش!“.
احمدی نژاد با لودگی می خواهد مسئله باین بزرگی را لاپوشانی کند. آیا پاسخی در این حد: “خب اگر خورد نوش جانش!“ شایسته رئیس جمهور یک کشور است. وی هنوز نمی فهمد که در مقام طلبکار بر کرسی ریاست ننشسته است. دولت نوکر ملت است و باید در مقابل ملت مانند “نوکر“ عمل کند. وی باید برای اقناع مردم توضیح دهد، ناروشنیها را بر طرف کند و در مقابل “اتهامات“ مخالفین برائت خویش را ثابت نماید و نه اینکه با زبان تهدید و لودگی به میدان آید و از زیر پاسخ صریح در رود. پاسخهای وی به شوخی و مزاح و با تمسخر همراه است. وی می گوید که شنیده ام 5/8 میلیارد دلار طلا از مرز خارج شده است که شنیده ای ساختگی است. کسی در هیچ کجا چنین ادعائی نکرده است. مقداری که از مرز خارج شده نه 5/8 میلیارد دلار شمش طلا بلکه 11 میلیارد دلار شمش طلا بوده است. معلوم نیست که این شنیده آقای احمدی نژاد چه منبعی دارد. تنها در این اظهار نظر موذیانه 5/2 میلیارد دلار شمش طلا دود شده و به هوا رفته است. وی به اصل پرسش خبرنگار که وظیفه خبرنگاریش را انجام می دهد پاسخ صریح نمی دهد. وی نمی گوید که خیر ما تحقیق کردیم و با استناد به این شواهد و مدارک که در اختیار مطبوعات قرار داده می شود این خبر صحت ندارد و کذب محض است. وی نمی گوید مطبوعات آزادند که در این مورد با آقای حسن صفاریان نسب که معلوم نیست کجاست تماس گرفته و یا با همکاران خویش در ترکیه تماس گرفته و یا حتی وکیل گرفته در این مورد پژوهش کنند. در سر هیچ گردنه ای این قدر بی حساب دزدی نمی شود. احمدی نژاد درست می گوید که برای حمل 11 میلیارد دلار شمش طلا و 5/8 میلیارد دلار پول نقد نیاز به تقریبا 17 تریلی ده تنی است. 17 تریلی 10 تنی را نمی شود مخفیانه از مرز عبور داد، 17 تریلی طلا را نمی شود از چشم مامورین گمرک ترکیه پنهان داشت. ولی احمدی نژاد نمی گوید که همه این پنهانکاریها را می شود کرد اگر قرار باشد با باج دهی به دولت ترکیه به حیف و میل ثروت مردم ایران پرداخت. از کی تا بحال دولت ترکیه عاشق چشم ابروی ایرانیها شده است. دولتی که از زمان شاه برای تجزیه ایران تلاش می کرد و به دانشجویان آذری برای مرید پروری و تقویت پان ترکیسم در زمان تحصیلشان در ترکیه بورس تحصیلی می داد، کاری که شاه از انجامش دریغ می کرد. از کی تا بحال دولت ترکیه پول بی زبانی را که به آنها می دهند رد کرده است. از کی تا بحال دولت اسلامی ترکیه دارای اصولیت شده و تقیه را حرام می داند مگر همین دولت ترکیه نیست که بهترین روابط را با صهیونیستها درد و به آنها اجازه جاسوسی علیه ایران را می دهد. آنها یونانی ها را از ترکیه بیرون کردند، ارمنیها را تاراندند، کردها را سرکوب می کنند و خاک قبرس را اشغال کرده و از آن بیرون نمی روند دولتی با این سوء پیشینه چگونه حاضر است از پول مفت ملت ایران چشم بپوشد. این مبلغ هنگفت را می شود دزدید مشروط بر اینکه این دزدی توسط دولتی صورت بگیرد که به مردم ایران پاسخگو نیست و پاسخش را به محکمه عدل الهی حواله می دهد.
آقای احمدی نژاد با هوچیگری و لودگی نمی تواند صورت مسئله را پاک کند. نمی تواند با تکیه بر حجم بزرگ راهزنی که صورت گرفته از زیر بار تحقیق بررسی و پاسخگوئی به مردم فرار کند. کسانی چنین کاری می کنند که هرگز دلشان برای ایرانیان نمیتپد و ایران را سرزمین خویش نمی دانند. برای آنها ایران کشوری اشغال شده است و آنها با مردم ایران مانند نیروهای اشغالی عمل می کنند.
دولتی که سیاستش مبتنی بر این است که بهر دزدی بخاطر دزدیش تبریک گفته و آرزو کند که پول بالا کشیده نوش جانش باشد دولت دزد بازار است. به علت همین دزد بازاری است که بیش از 65 میلیارد دلار اختلاف در آمار دولت و بانک مرکزی بوجود می آید. دیوان محاسبات نیز از مفقود شدن پرونده یک میلیارد دلاری خبر می دهد که ظاهرا مختومه شده است. در همین دولت جمهوری اسلامی البته قبل از روی کار آمدن احمدی نژاد بود که اخوی آقای محسن رفیق دوست رئیس بنیاد مستضعفان همراه با فاضل خداداد از گردن کلفتان بازار میوه فروشان 123 میلیارد تومان به ارزش روز بالا کشید و فاضل خداداد سرش بالای دار رفت. ما به “حق امام“ های آقای شهرام جزایری و نظایر آنها و یا افشاءگریهای عباس پالیزدار اشاره ای نمی کنیم. در دولت ولائی که به مردم پاسخگو نیست و آهنگ آن دارد که فقط در عرش اعلی در “محکمه عدل الهی“ پاسخگو باشد، مانند نقل و نبات پول توزیع یعنی دزدی می شود. دولتی که مشروعیتش را از بارگاه الهی گرفته است برای مردم و نظراتشان پشیزی ارزش قایل نیست. کسی که قوای مملکت را ناشی از ملت نداند لذا به ملت نیز پاسخگو نیست.
البته کار به اینجا ختم نمی شود.
مطبوعات خبر می دهند در جنوب ایران در استان هرمزگان 15 لوله زیرزمینی انتقال سوخت توسط مامورین انتظامی کشف شده است. این لوله های زیر زمینی، نفت ایران را بطور مجانی از ایران خارج کرده به لنج های مستقر در خلیج فارس می رسانده و به مشتریان خویش می فروخته است. مامورین در اثر تحقیقات متوجه می شوند که در خانه ای نزدیک ساحل حوضچه ای بنا شده که بداخل آن نفت می ریزند. نفت این حوضچه از خارج تامین می شود و تانکرهای نفتی نفت را آورده در درون این حوضچه خالی می کنند. سپس شیر لوله های درون حوضچه باز می شود و نفت دزدی شده از طریق این لوله های سری در زیر زمین به مسافت دو کیلومتر بداخل دریا انتقال پیدا کرده و بداخل لنج هائی که برای حمل و نقل نفت ساخته شده اند می ریزد.
پرسشهای زیر مطرح می شود:
چگونه ممکن است 15 لوله هر کدام به طول حداقل دو کیلومتر را در دریا کار گذاشت و نیروهای ساحلی از وجود این همه عملیات ساختمانی بی خبر باشند. چگونه می شود چند تا قاچاقچی بتوانند چنین لوله هائی را برای انتقال نفت بدون توضیح بخرند، حمل کنند، جوش کنند و بکار بگیرند و کسی نفهمد؟ دولتی که بطور فله ای 100 تا روزنامه را در اثر نظارت توقیف می کند چگونه وقت ندارد و یا نمی تواند انتقال نفت از 15 لوله دو کیلومتری را کشف کند و از این دزدی جلو بگیرد؟ در این خبر تعداد لنجهای ویژه انتقال نفت ذکر نشده است روشن است که 15 لوله انتقال نفت حتما برای یک لنج در نظر گرفته نشده است و باید ده ها لنج در این دزدی تاریخی دست داشته باشند. منبع تامین این نفت از کجا می باشد؟ مگر ممکن است روزانه چندین تانکر نفت را بدون حساب و کتاب از نفت پر کرد و برد در حوضچه ای خالی کرد و کسی متوجه آن نشود؟ این تانکرها تانکرهای خصوصی اند؟ آیا نفت دزدی به این حجم نفت خصوصی است؟ مگر ما در ایران چاه نفت خصوصی هم داریم؟ اینهمه لنج را چه کسی تجهیز کرده تا قادر به حمل بار نفت باشند؟ چگونه می شود اینهمه نفت را در بازار آزاد فروخت؟ مشتری این لنج ها چه کسانی هستند؟ طبیعی است که این همه نفت را نمی شود با دو یا سه پیت به نفت فروشی سر گذر فروخت. بهای فروش نفت چقدر است؟ پس آن قایقهای پاسداران که مرتب دور و بر ناوهای آمریکائی مانور می دهند تا مبادا آنها به آبهای ساحلی ایران تجاوز کنند، آنها پاسدارانی که مرتب انگلیسی و آمریکائی و فرانسوی دستگیر می کنند که با قایق هایشان به آبهای مرزی ایران تجاوز کرده اند کجا بودند و یا هستند؟ مطبوعات خبرمی دهند که پاسداران 5 قایقران انگلیسی را که از بحرین عازم دوبی بوده اند!؟ و وارد آبهای ایران شده اند دستگیر کرده اند(بحرین و دوبی کجا و ایران کجا). چرا این باندهای بزرگ قاچاق را دستگیر نمی کردند؟ چند سال است که این راهزنی ادامه دارد؟ ساختن این همه تاسیسات برای دزدی چند سال طول کشیده است؟ اجازه ساختمان از کجا آمده و مصالحش چگونه تامین شده است؟ این همه پرسشهای بدون پاسخ نشان می دهد که این دزدی یک دزدی عادی نیست. دزدی سازمان یافته، برنامه ریزی شده و با دست دستگاههای اجرائی دولت تحت توجهات شخص ولی فقیه صورت می گیرد. چنین نظم و ترتیب و امکاناتی کار چند تا قاچاقچی بی سر وپا نیست، کاری است کارستان و با حق امام و خمس و زکات تبرک شده است. در این دزدی یک مجموعه بزرگی دست دارد که ثروت ملت ایران را غارت می کند. این کار حتی در قیمت گذاری نفت در بازار موثر است و راه ورود جاسوسان صهیونیسم و امپریالیسم را به ایران باز می گذارد. آنچه ظاهرا از چشم مامورین ایران پنهان است از چشم مامورین امنیتی آمریکا و یا ممالک ساحلی ایران نمی تواند مخفی بماند. آنها می دانند که چه کسانی و با چه نیتی در این دزدیها دست دارند. آنها از همان راه ها وارد ایران می شوند، تاسیسات خویش را می آورند، جاسوسان و خرابکاران را وارد ایران می کنند و با همین دزدها که به منافع خود می نگرند تا به منافع مردم ایران، همدست می شوند، آنها را تحت فشار می گذارند و از آنها اطلاعات کسب می کنند و جاسوس پروری کرده در دل دستگاه قرار می دهند تا در زمان تجاوز به ایران از آنها استفاده کنند. این قصه سر دراز دارد و نشانه آن است که می شود از مرزهای ایران و حتی بدون توجه مامورین گمرکی میلیاردها دلار بصورت مایع و یا جامد خارج کرد. البته اگر از آقای احمدی نژاد بپرسید با مزاح خواهند گفت حجم دزدی آنقدر زیاد است که باورکردنی نیست مگر می شود در استان هرمزگان پنهان از دید مردم و مامورین پالایشگاه نفت مخفی درست کرد و بندرگاه ایجاد نمود؟ هر کس اگر این کار را کرده نوش جانش.
دزدی ثروتهای مردم ایران به علت حکومتگران فرومایه و غاصب سنت دیرینه دارد. در زمان ملی کردن صنعت نفت ایران برهبری دکتر محمد مصدق معلوم شد که شرکت نفت انگلیس در ایران از پالایشگاه نفت آبادان لوله های انتقال نفت به صورت پنهانی به بصره کشیده بوده است و سالها نفت ایران را به صورت غیر قانونی در کنار “قانونی“ که مبتنی بر قراردادهای استعماری شرکت بوده است می دزدید. توجه کنید دولت فخیمه انگلستان دزد به تمام عیار بود و هست. همه این دول دول غارتگرند. قرارداد نفت با انگلیسها که رضا خان آنرا تمدید کرده بود و پسرش بر غارت منابع ثروت ایران چشم بسته بود و به این راهزنی نفت ایران با نظر موافق نگاه می کرد خود یک قرارداد استعماری، نابرابر بود که شرکت نفت مفاد آنرا اجراء نمی کرد و در داخل ایران منطقه مستقل اییجاد کرده و دولتی در دولت ایران بود و با ایرانیان به عنوان برده رفتار می کرد. رژیم ننگین پهلوی اسارت مردم ایران را پذیرفته بود. دکتر مصدق باین ننگ تاریخی پایان داد و آنوقت بود که مردم به صدا در آمدند و کارگرانی که این لوله نفت مخفی را نصب کرد ه بودند به افشاءگری پرداخته و باعث شدند که مامورین دولتی در منطقه حضور یابند و با حضور خبرنگاران این لوله های انتقل نفت دزدیده شده بسته شود. این کارگران در حکومتهای سابق از ترس جانشان که مبادا توسط شرکت نفت و یا دربار پهلوی کشته شوند نفس بر نمی آوردند.
پی می بینیم که رژیم جمهوری اسلامی پا در جای پای شاه می گذارد و دارد تاریخ ایران را تکرار می کند. با لودگی و مزاح نمی شود از زیر پاسخ در رفت. از همان بدو انقلاب میلیاردها دلار ثروت این ملت با دست شیوخ و ملاها به باد رفته است. در همین چندی پیش نزاع سختی میان بانکها و دادگستری در گرفته بود که وامهای میلیاردی بدون ضمانت را چگونه باید پس گرفت و چه کسی مسئول پس گرفتن آن است. وامهائی که از زمان امام و دولت میر حسین موسوی به بزرگان قوم داده بودند و آنها هم این پولها را ملاخور کرده اند. پس مشکل مردم ایران یکی دو تا نیست. همه رژیمها مستبد که پاسخگو به مردم نیستند و مورد تائید مردمشان نیستند کارشان ب این جاها می رسد تا با انقلاب بهمن دیگری سرنگون شود. چنین رژیمهائی حقشان است که سرنگون شوند نوش جانشان.
بر گرفته ازتوفان شماره 118 دی ماه 1388 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org
۱۳۸۸ دی ۱۵, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر