گزارشات فعالین حزب کار ایران ( توفان ) در مورد تظاهرات اول ماه مه
تظاهرات اول ماه مه در پاریس
امسال نیز هزاران نفر در پاریس علیۀ سرمایهﺪاری و امپریالیسم و نابرابریﻫﺎﻯ اجتماعی دست به راهپیمائی زدند و روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. رفقای حزبی نیز همراه با سایر ایرانیان چپ و مبارز تحت کمیتۀ برگزاری اول ماه مه در پاریس طی انتشار فراخوانی در این تظاهرات شرکت کرده و ضمن افشای جنایات جمهوری سرمایهﺪاری اسلامی ایران همبستگی خود را نسبت به طبقۀ کارگر و زحمتکشان ابراز داشتند .در بخشی از این فراخوان چنین آمده است:
کارگران جهان در شرایطی به استقبال اول ماه مه می روند که سرمایۀ جهانی، به شکل نئولیبرالیسم آن در بحرانی ژرف که برخاسته از خصوصیت ذاتی اوست، غوطه ور است. و تصور رهائی از آن در چنین نظامی امریست محال. دیگر پوستۀ سرمایهﺪاری با هستۀ خود یعنی مناسبات تولید بورژوازی، مطابقت نداشته و تاریخ مناسبات این شیوه از تولید، دورانش سپری شده و نبرد بی امان کار و سرمایه زوال نظم ستمگرانه حاکم بر جهان را نوید می دهد.
اقتصاد بیمار سرمایهﺪاری ایران که حلقهﺍیست از زنجیرۀ جهان سرمایهﺪاری، در بحران علاج ناپذیری گرفتار آمده که باندهای اقتصاد مافیائی درون حاکمیت جمهوری اسلامی و نیز کارفرمایان خصوصی راه برون رفتی نخواهند داشت. بحران عمیقی که ابعاد ویرانگر آن بر زندگی و معیشت کارگران سایه افکنده، و فاصلۀ عظیم و هولناک فقر و ثروت را به منتهای درجه، رشد داده است.
شتاب حوادث، که ناشی از این بحران مزمن است، اقشار مختلف اجتماعی را به رویاروئی سیاسی مستقیم با رژیم کشانده است. ارگانﻫﺎﻯ حاکمیت سرمایه که در کل، نظامی ــ امنیتی است، چارۀ کار را، در سرکوب و بی حقوقی مطلق تودهﻫﺎﻯ مردم می بینند. از این رو هر صدا و حرکت آزادی خواهانه و برابری طلبی، پاسخش دستگیری، زندان ، شکنجه و اعدام است.
اما این پایان کار نیست. در عرصۀ این پیکار، نه جنبش زنان، نه جنبش دانشجویان، نه جنبش معلمان و نه جنبش جوانان ما با همۀ ددمنشیﻫﺎﻯ رژیم نه تنها عقب نشینی نکردهﺍند، بلکه درهرموقعیت و مناسبتی که از شرایط اجتماعی موجود به دست می آورند، خواستهﻫﺎ و مطالبات ترقی خواهانۀ خود را در مبارزه علیۀ رژیم فاسد جمهوری اسلامی ارتقا می بخشند.
در چنین شرایطی، طبقۀ کارگر ایران که پیشتاز مبارزۀ نهائی علیۀ جمهوری اسلامی است و تغییرات بنیادی ساختار اجتماعی ایران، در زمینۀ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر دوش اوست و در یک جمله وظیفهﺍش برپائی انقلاب اجتماعی در ایران است، در وضعیت دشوار قرار گرفته است.
از یک سو، برای خواستهﻫﺎﻯ اولیۀ خود که همانا تشکلﻫﺎﻯ مستقل صنفی ــ سیاسی است. با رژیمی به غایت ارتجاعی در مبارزه است و از سوی دیگر بار سیاسی شتاب حوادث، چشم انداز یک انقلاب تمام عیار را پیش رویشان گشوده است. بنا به تجربۀ تاریخ در چنین شرایطی راه به سوی مبارزه و پیروزی هر چند سخت ولی میسر است.
جا دارد در سالگرد روز کارگر و جدال نیروی کار و سرمایه به خیل عظیم کارگران افغانی و خانواده شان بیاندیشیم و از حیثیت و حقوق کاری آنها دفاع قاطعانه نمائیم، چرا که به شدیدترین وجه ممکن استثمار می شوند.......
سوئد
در استکهلم به مناسبت روز جهانی کارگر تظاهراتﻫﺎﻯ گوناگونی با پرچم و صف مستقل خویش برگزار گردید. رفقای حزب ما طبق سنت همیشگی با حمل پرچم حزب کار ایران (توفان) و پخش وسیع اعلامیۀ سوئدی در بین مردم در تظاهرات حزب کمونیست سوئد شرکت کردند و همبستگی خود را با طبقۀ کارگر سوئد و جهان و همۀ زحمتکشان ابراز داشتند. رفقا با برگزاری میز کتاب و تزئین آن با تصاویر آموزگاران پرولتاریا جلوۀ با شکوهی به میدان دادند و چشمﻫﺎﻯ کنجکاو بسیاری را به خود جلب نمودند. بلند کردن چنین پرچمی در فضائی آکنده از محافظه کاری لیبرالی، سوسیال دمکراتیک و ضد کمونیستی خاری در چشمان احزاب و سازمانﻫﺎﻯ بی بو و خاصیتی است که ماسک چپ به چهره زده و برای فریب کارگران در روز جهانی کارگر به میدان آمدهﺍند. در قسمتی از اعلامیۀ سوئدی در مورد اوضاع ایران چنین آمده است:
امسال به مناسبت اول ماه مه، روز پیکار بین المللی کارگران میلیونﻫﺎ نفر در سراسرجهان به خیابانﻫﺎ می آیند و خشم و اعتراض خود را نسبت به بربریت ماشین جنگی امپریالیسم آمریکا، اشغال عراق و افغانستان، اشغال سرزمین فلسطین و تروریسم دولتی اسرائیل، تحریم اقتصادی و تهدید نظامی ایران و علیۀ بحران اقتصادی، فقر و بیکاری و فاشیسم و نژاد پرستی و نابرابریﻫﺎﻯ اجتماعی و...ابراز می دارند....
Frige facklige ledare, Mansour Asaloo och alla politiska fångar i Iran
Vad händer i Iran
اوضاع ایران
احمدی نژاد در حرف از فرودستان جامعه دفاع می کند اما در عمل حامی سرسخت طبقۀ بورژوازی ایران و کل نظام فاسد سرمایهﺪاری را نمایندگی می کند. بیش از 60 درصد جمعیت هفتاد میلیونی ایران جوان و زیر 30 سال می باشند و از بیکاری و نابسامانیﻫﺎﻯ اجتماعی رنج می برند. سالﻫﺎست که ایران در گرداب بحران اقتصادی فرو رفته و رژیم سرمایهﺪاری ایران با الهام از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و خصوصی سازیﻫﺎﻯ گسترده، وضعیت معیشتی کارگران و مزدبگیران جامعه را تنزل داده و به شدت وخیم کرده است. اخراج کارگران به طورسرسامﺁوری ادامه دارد. تورم رو به فزونی است. طبق آمار بانک مرکزی ایران نرخ تورم 23 درصد اعلام گردید، اما در واقعیت امر نزدیک به 40 درصد می باشد. بیکاری رو به فزونی است و مطابق مطبوعات رسمی جمهوری اسلامی نرخ بیکاری بیش از 20 درصد است. نرخ مواد خوراکی و اولیۀ مردم در یک سال اخیر 45 تا 50 درصد افزایش یافته است. این در حالیست که حداقل دستمزد برای کارگران در سال جدید 303000 تومان تعیین گردیده است. در حالی که طبق نظر تحلیل گران و کارشناسان خود رژیم جمهوری اسلامی حداقل حقوق مطابق تورم موجود می بایست 850000 تومان باشد تا یک کارگر بتواند از پس مخارج سنگین زندگی بر آید. در اثر همین سیاست اقتصادی نئولیبرالی احمدی نژاد، هزاران کارگر در طی سالﻫﺎﻯ اخیر اخراج شده و اکنون ماهﻫﺎست که حقوقی دریافت نکردهﺍند. فقر، گسترش فحشا و اعتیاد، خودکشی، دزدی و بزه کاریﻫﺎﻯ اجتماعی رو به فزونی است و سیاستﻫﺎﻯ اقتصادی و سیاسی احمدی نژاد نه تنها پاسخگوی حل هیچ یک از این مسائل نبوده بلکه برعکس اوضاع جامعه را وخیم تر و به پرتگاه سقوط کشانده است. طبق آمارهای رسمی کشور 75 درصد مردم در زیر خط فقر به سر می برند و تبلیغات دروغین برخی رسانهﻫﺎ مبنی بر نفوذ احمدی نژاد در میان کارگران و زحمتکشان و کلاً اقشار تهی دست جامعه کذب محض است و به هیچ وجه با واقعیت نمی خواند. احمدی نژاد و دارودستۀ وی با یک کودتا و به صورت وقیحانهﺍﻯ دست به تقلب زده تا به هر طریق ممکن قدرت را حفظ کنند.
وضعیت کارگران ایران غیر قابل تحمل است و در طی یک سال اخیر صدها اعتصاب کارگری علیۀ اخراج سازیﻫﺎ و برای دریافت حقوق معوقه و علیۀ فقر و فاقه و ستمگریﻫﺎﻯ رژیم سرمایهﺪاری رخ داده است. صدها کارگر و معلم و دانشجو بعد از کودتای انتخاباتی دستگیر و در زندان به سر می برند. بیش از 300 تن در یک سال اخیر کشته شدهﺍند. شماری از زنان ایران در زندانﻫﺎ مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. اکنون شماری از رهبران اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری در زندان به سر می برند و جرمشان مبارزه برای تشکیل سندیکای مستقل و دفاع ازحقوق و منافع کارگران است.
حقیقت این است که تحقق حداقل حقوق کارگران در توان و خواست رژیم سرمایهﺪاری اسلامی نیست و رژیم پاسخی جز تشدید سرکوب و اختناق و به زندان انداختن معترضین نمی بیند. کارگران نیز چارهﺍﻯ جز ادامۀ مبارزه برای دمکراسی و عدالت اجتماعی و تشکیل سازمانﻫﺎﻯ مستقل حرفهﺍﻯ ندارند و درعین حال با هوشیاری دست رد به دخالتﻫﺎﻯ امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی در امور داخلی ایرا ن می زنند...."
گزارش کوتاهی از تظاهرات اول ماه مه در آمریکا و کانادا
تظاهرات ماه مه امسال در آمریکا با جمعیت بیشتر و مطالبات اضطراری تر برگزار شد. آکسیونﻫﺎﻯ ماه مه در همۀ شهرها اساساً روی تصویب قانون "جنائی کردن حضور مهاجرین غیر قانونی" در ایالت آریزونا تمرکز داشت. این قانون، (SB 1070) که به پلیس آریزونا اجازه می دهد هر فردی را بر اساس آن که رنگ پوست "غیر آمریکائی" دارد و یا قانونی بودن او مشکوک به نظر می رسد دستگیر نماید قانونی نژادپرستانه است که مهاجرین اعم از قانونی و غیر قانونی و فعالین سیاسی و کارگری و شخصیتﻫﺎﻯ مترقی را به خشم آورده و به میدان مبارزه کشانده است. این قانون در 23 آوریل 2010 به امضای استاندار جمهوری خواه آریزونا رسید و قرار است که در اواخر جولای 2010 به اجرا در آید. اجرای این قانون یک آپارتاید در ایالت آریزونا خواهد ساخت که در یک طرف آن آمریکائیﻫﺎﻯ (اروپائیﻫﺎﻯ) سفید پوست قرار دارند و در طرف دیکر آنهائی که این رنگ سفید را ندارند (رنگین پوستان). این قانون به حدی بیشرمانه است که حتی کاخ سفید و شخص اوباما آن را زیر سؤال بردهﺍند.
در بیش از 70 شهر بزرگ و کوچک آمریکا تظاهرات ماه مه با شرکت اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، دانشجویان، فرهنگیان، کارگران مهاجر کشورهای مختلف، تشکلﻫﺎﻯ همبستگی با "خارجیﻫﺎ"، انجمن و کلوپﻫﺎﻯ ملیتﻫﺎﻯ مختلف، و سازمانﻫﺎﻯ سیاسی چپ برگزار شد. میزان تخمینی جمعیت شرکت کننده در تعدادی از شهرها:
ــ لوس آنجلس 200 هزار، شیکاگو بیش از 30 هزار، نیویورک 15 هزار، میلواکی 10 هزار، واشنگتن 3 هزار، بوستون 2500، دالاس، سان دیاگو، فینکس، سیاتل، مینیاپولس و سانفرانسیسکو هر کدام چند هزار نفر. در جمع، بیش 500 هزار نفر امسال در آکسیونﻫﺎﻯ ماه مه شرکت داشتند.
مطالبات اکثر تظاهراتﻫﺎ در شعارهای زیر خلاصه شده بودند:
ــ هیچ کس غیر قانونی نیست! ــ آریزونا، بیشرمی، بیشرمی!. ــ پرونده سازی نژادی را متوقف کنید! ــ قانون آپارتایدی آریزونا را منحل کنید ! ــ آیا من غیر قانونی به نظر می رسم؟! ــ ما همه آریزونیائی هستیم! ــ شغل برای همه! ــ کارگران سراسر جهان متحد شوید! ــ تا زمانی که ظلم و سرکوب وجود دارد هیچ کس آزاد نیست! ــ حقوق مساوی برای همه!
در سخنرانیﻫﺎ و مصاحبهﻫﺎ به درستی روی این نکته انگشت گذاشته می شد که هرزمانی که وضع اقتصادی وخیم باشد سرمایهﺪاران فشار بر مهاجران را افزایش می دهند و کارگران مهاجری که با دست خود شهرها را ساخته و آباد کردهﺍند و مولد ثروت هستند را مسئول وخامت اقتصادی معرفی می کنند. در کانادا در شهرهای ونکوور و مونترال و تورنتو و چندین شهر کوچک دیگر تظاهرات ماه مه برگزار شد. بزرگ ترین تظاهرات در شهر مونترال بود که بیش از 20 هزار در آن شرکت داشتند. تظاهرکنندگان بیشتر مطالباتی اقتصادی و سیاسی داشتند که جنبۀ نسبتا همیشگی دارند.
فعالین حزب کار ایران (توفان) در تظاهراتﻫﺎﻯ محلی اول ماه مه فعالانه شرکت داشتند و همبستگی مبارزات مردم ایران با مبارزات مردم کشورهای جهان را تقویت نمودند.
تظاهرات اول ماه مه در پاریس
امسال نیز هزاران نفر در پاریس علیۀ سرمایهﺪاری و امپریالیسم و نابرابریﻫﺎﻯ اجتماعی دست به راهپیمائی زدند و روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. رفقای حزبی نیز همراه با سایر ایرانیان چپ و مبارز تحت کمیتۀ برگزاری اول ماه مه در پاریس طی انتشار فراخوانی در این تظاهرات شرکت کرده و ضمن افشای جنایات جمهوری سرمایهﺪاری اسلامی ایران همبستگی خود را نسبت به طبقۀ کارگر و زحمتکشان ابراز داشتند .در بخشی از این فراخوان چنین آمده است:
کارگران جهان در شرایطی به استقبال اول ماه مه می روند که سرمایۀ جهانی، به شکل نئولیبرالیسم آن در بحرانی ژرف که برخاسته از خصوصیت ذاتی اوست، غوطه ور است. و تصور رهائی از آن در چنین نظامی امریست محال. دیگر پوستۀ سرمایهﺪاری با هستۀ خود یعنی مناسبات تولید بورژوازی، مطابقت نداشته و تاریخ مناسبات این شیوه از تولید، دورانش سپری شده و نبرد بی امان کار و سرمایه زوال نظم ستمگرانه حاکم بر جهان را نوید می دهد.
اقتصاد بیمار سرمایهﺪاری ایران که حلقهﺍیست از زنجیرۀ جهان سرمایهﺪاری، در بحران علاج ناپذیری گرفتار آمده که باندهای اقتصاد مافیائی درون حاکمیت جمهوری اسلامی و نیز کارفرمایان خصوصی راه برون رفتی نخواهند داشت. بحران عمیقی که ابعاد ویرانگر آن بر زندگی و معیشت کارگران سایه افکنده، و فاصلۀ عظیم و هولناک فقر و ثروت را به منتهای درجه، رشد داده است.
شتاب حوادث، که ناشی از این بحران مزمن است، اقشار مختلف اجتماعی را به رویاروئی سیاسی مستقیم با رژیم کشانده است. ارگانﻫﺎﻯ حاکمیت سرمایه که در کل، نظامی ــ امنیتی است، چارۀ کار را، در سرکوب و بی حقوقی مطلق تودهﻫﺎﻯ مردم می بینند. از این رو هر صدا و حرکت آزادی خواهانه و برابری طلبی، پاسخش دستگیری، زندان ، شکنجه و اعدام است.
اما این پایان کار نیست. در عرصۀ این پیکار، نه جنبش زنان، نه جنبش دانشجویان، نه جنبش معلمان و نه جنبش جوانان ما با همۀ ددمنشیﻫﺎﻯ رژیم نه تنها عقب نشینی نکردهﺍند، بلکه درهرموقعیت و مناسبتی که از شرایط اجتماعی موجود به دست می آورند، خواستهﻫﺎ و مطالبات ترقی خواهانۀ خود را در مبارزه علیۀ رژیم فاسد جمهوری اسلامی ارتقا می بخشند.
در چنین شرایطی، طبقۀ کارگر ایران که پیشتاز مبارزۀ نهائی علیۀ جمهوری اسلامی است و تغییرات بنیادی ساختار اجتماعی ایران، در زمینۀ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر دوش اوست و در یک جمله وظیفهﺍش برپائی انقلاب اجتماعی در ایران است، در وضعیت دشوار قرار گرفته است.
از یک سو، برای خواستهﻫﺎﻯ اولیۀ خود که همانا تشکلﻫﺎﻯ مستقل صنفی ــ سیاسی است. با رژیمی به غایت ارتجاعی در مبارزه است و از سوی دیگر بار سیاسی شتاب حوادث، چشم انداز یک انقلاب تمام عیار را پیش رویشان گشوده است. بنا به تجربۀ تاریخ در چنین شرایطی راه به سوی مبارزه و پیروزی هر چند سخت ولی میسر است.
جا دارد در سالگرد روز کارگر و جدال نیروی کار و سرمایه به خیل عظیم کارگران افغانی و خانواده شان بیاندیشیم و از حیثیت و حقوق کاری آنها دفاع قاطعانه نمائیم، چرا که به شدیدترین وجه ممکن استثمار می شوند.......
سوئد
در استکهلم به مناسبت روز جهانی کارگر تظاهراتﻫﺎﻯ گوناگونی با پرچم و صف مستقل خویش برگزار گردید. رفقای حزب ما طبق سنت همیشگی با حمل پرچم حزب کار ایران (توفان) و پخش وسیع اعلامیۀ سوئدی در بین مردم در تظاهرات حزب کمونیست سوئد شرکت کردند و همبستگی خود را با طبقۀ کارگر سوئد و جهان و همۀ زحمتکشان ابراز داشتند. رفقا با برگزاری میز کتاب و تزئین آن با تصاویر آموزگاران پرولتاریا جلوۀ با شکوهی به میدان دادند و چشمﻫﺎﻯ کنجکاو بسیاری را به خود جلب نمودند. بلند کردن چنین پرچمی در فضائی آکنده از محافظه کاری لیبرالی، سوسیال دمکراتیک و ضد کمونیستی خاری در چشمان احزاب و سازمانﻫﺎﻯ بی بو و خاصیتی است که ماسک چپ به چهره زده و برای فریب کارگران در روز جهانی کارگر به میدان آمدهﺍند. در قسمتی از اعلامیۀ سوئدی در مورد اوضاع ایران چنین آمده است:
امسال به مناسبت اول ماه مه، روز پیکار بین المللی کارگران میلیونﻫﺎ نفر در سراسرجهان به خیابانﻫﺎ می آیند و خشم و اعتراض خود را نسبت به بربریت ماشین جنگی امپریالیسم آمریکا، اشغال عراق و افغانستان، اشغال سرزمین فلسطین و تروریسم دولتی اسرائیل، تحریم اقتصادی و تهدید نظامی ایران و علیۀ بحران اقتصادی، فقر و بیکاری و فاشیسم و نژاد پرستی و نابرابریﻫﺎﻯ اجتماعی و...ابراز می دارند....
Frige facklige ledare, Mansour Asaloo och alla politiska fångar i Iran
Vad händer i Iran
اوضاع ایران
احمدی نژاد در حرف از فرودستان جامعه دفاع می کند اما در عمل حامی سرسخت طبقۀ بورژوازی ایران و کل نظام فاسد سرمایهﺪاری را نمایندگی می کند. بیش از 60 درصد جمعیت هفتاد میلیونی ایران جوان و زیر 30 سال می باشند و از بیکاری و نابسامانیﻫﺎﻯ اجتماعی رنج می برند. سالﻫﺎست که ایران در گرداب بحران اقتصادی فرو رفته و رژیم سرمایهﺪاری ایران با الهام از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و خصوصی سازیﻫﺎﻯ گسترده، وضعیت معیشتی کارگران و مزدبگیران جامعه را تنزل داده و به شدت وخیم کرده است. اخراج کارگران به طورسرسامﺁوری ادامه دارد. تورم رو به فزونی است. طبق آمار بانک مرکزی ایران نرخ تورم 23 درصد اعلام گردید، اما در واقعیت امر نزدیک به 40 درصد می باشد. بیکاری رو به فزونی است و مطابق مطبوعات رسمی جمهوری اسلامی نرخ بیکاری بیش از 20 درصد است. نرخ مواد خوراکی و اولیۀ مردم در یک سال اخیر 45 تا 50 درصد افزایش یافته است. این در حالیست که حداقل دستمزد برای کارگران در سال جدید 303000 تومان تعیین گردیده است. در حالی که طبق نظر تحلیل گران و کارشناسان خود رژیم جمهوری اسلامی حداقل حقوق مطابق تورم موجود می بایست 850000 تومان باشد تا یک کارگر بتواند از پس مخارج سنگین زندگی بر آید. در اثر همین سیاست اقتصادی نئولیبرالی احمدی نژاد، هزاران کارگر در طی سالﻫﺎﻯ اخیر اخراج شده و اکنون ماهﻫﺎست که حقوقی دریافت نکردهﺍند. فقر، گسترش فحشا و اعتیاد، خودکشی، دزدی و بزه کاریﻫﺎﻯ اجتماعی رو به فزونی است و سیاستﻫﺎﻯ اقتصادی و سیاسی احمدی نژاد نه تنها پاسخگوی حل هیچ یک از این مسائل نبوده بلکه برعکس اوضاع جامعه را وخیم تر و به پرتگاه سقوط کشانده است. طبق آمارهای رسمی کشور 75 درصد مردم در زیر خط فقر به سر می برند و تبلیغات دروغین برخی رسانهﻫﺎ مبنی بر نفوذ احمدی نژاد در میان کارگران و زحمتکشان و کلاً اقشار تهی دست جامعه کذب محض است و به هیچ وجه با واقعیت نمی خواند. احمدی نژاد و دارودستۀ وی با یک کودتا و به صورت وقیحانهﺍﻯ دست به تقلب زده تا به هر طریق ممکن قدرت را حفظ کنند.
وضعیت کارگران ایران غیر قابل تحمل است و در طی یک سال اخیر صدها اعتصاب کارگری علیۀ اخراج سازیﻫﺎ و برای دریافت حقوق معوقه و علیۀ فقر و فاقه و ستمگریﻫﺎﻯ رژیم سرمایهﺪاری رخ داده است. صدها کارگر و معلم و دانشجو بعد از کودتای انتخاباتی دستگیر و در زندان به سر می برند. بیش از 300 تن در یک سال اخیر کشته شدهﺍند. شماری از زنان ایران در زندانﻫﺎ مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. اکنون شماری از رهبران اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری در زندان به سر می برند و جرمشان مبارزه برای تشکیل سندیکای مستقل و دفاع ازحقوق و منافع کارگران است.
حقیقت این است که تحقق حداقل حقوق کارگران در توان و خواست رژیم سرمایهﺪاری اسلامی نیست و رژیم پاسخی جز تشدید سرکوب و اختناق و به زندان انداختن معترضین نمی بیند. کارگران نیز چارهﺍﻯ جز ادامۀ مبارزه برای دمکراسی و عدالت اجتماعی و تشکیل سازمانﻫﺎﻯ مستقل حرفهﺍﻯ ندارند و درعین حال با هوشیاری دست رد به دخالتﻫﺎﻯ امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی در امور داخلی ایرا ن می زنند...."
گزارش کوتاهی از تظاهرات اول ماه مه در آمریکا و کانادا
تظاهرات ماه مه امسال در آمریکا با جمعیت بیشتر و مطالبات اضطراری تر برگزار شد. آکسیونﻫﺎﻯ ماه مه در همۀ شهرها اساساً روی تصویب قانون "جنائی کردن حضور مهاجرین غیر قانونی" در ایالت آریزونا تمرکز داشت. این قانون، (SB 1070) که به پلیس آریزونا اجازه می دهد هر فردی را بر اساس آن که رنگ پوست "غیر آمریکائی" دارد و یا قانونی بودن او مشکوک به نظر می رسد دستگیر نماید قانونی نژادپرستانه است که مهاجرین اعم از قانونی و غیر قانونی و فعالین سیاسی و کارگری و شخصیتﻫﺎﻯ مترقی را به خشم آورده و به میدان مبارزه کشانده است. این قانون در 23 آوریل 2010 به امضای استاندار جمهوری خواه آریزونا رسید و قرار است که در اواخر جولای 2010 به اجرا در آید. اجرای این قانون یک آپارتاید در ایالت آریزونا خواهد ساخت که در یک طرف آن آمریکائیﻫﺎﻯ (اروپائیﻫﺎﻯ) سفید پوست قرار دارند و در طرف دیکر آنهائی که این رنگ سفید را ندارند (رنگین پوستان). این قانون به حدی بیشرمانه است که حتی کاخ سفید و شخص اوباما آن را زیر سؤال بردهﺍند.
در بیش از 70 شهر بزرگ و کوچک آمریکا تظاهرات ماه مه با شرکت اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، دانشجویان، فرهنگیان، کارگران مهاجر کشورهای مختلف، تشکلﻫﺎﻯ همبستگی با "خارجیﻫﺎ"، انجمن و کلوپﻫﺎﻯ ملیتﻫﺎﻯ مختلف، و سازمانﻫﺎﻯ سیاسی چپ برگزار شد. میزان تخمینی جمعیت شرکت کننده در تعدادی از شهرها:
ــ لوس آنجلس 200 هزار، شیکاگو بیش از 30 هزار، نیویورک 15 هزار، میلواکی 10 هزار، واشنگتن 3 هزار، بوستون 2500، دالاس، سان دیاگو، فینکس، سیاتل، مینیاپولس و سانفرانسیسکو هر کدام چند هزار نفر. در جمع، بیش 500 هزار نفر امسال در آکسیونﻫﺎﻯ ماه مه شرکت داشتند.
مطالبات اکثر تظاهراتﻫﺎ در شعارهای زیر خلاصه شده بودند:
ــ هیچ کس غیر قانونی نیست! ــ آریزونا، بیشرمی، بیشرمی!. ــ پرونده سازی نژادی را متوقف کنید! ــ قانون آپارتایدی آریزونا را منحل کنید ! ــ آیا من غیر قانونی به نظر می رسم؟! ــ ما همه آریزونیائی هستیم! ــ شغل برای همه! ــ کارگران سراسر جهان متحد شوید! ــ تا زمانی که ظلم و سرکوب وجود دارد هیچ کس آزاد نیست! ــ حقوق مساوی برای همه!
در سخنرانیﻫﺎ و مصاحبهﻫﺎ به درستی روی این نکته انگشت گذاشته می شد که هرزمانی که وضع اقتصادی وخیم باشد سرمایهﺪاران فشار بر مهاجران را افزایش می دهند و کارگران مهاجری که با دست خود شهرها را ساخته و آباد کردهﺍند و مولد ثروت هستند را مسئول وخامت اقتصادی معرفی می کنند. در کانادا در شهرهای ونکوور و مونترال و تورنتو و چندین شهر کوچک دیگر تظاهرات ماه مه برگزار شد. بزرگ ترین تظاهرات در شهر مونترال بود که بیش از 20 هزار در آن شرکت داشتند. تظاهرکنندگان بیشتر مطالباتی اقتصادی و سیاسی داشتند که جنبۀ نسبتا همیشگی دارند.
فعالین حزب کار ایران (توفان) در تظاهراتﻫﺎﻯ محلی اول ماه مه فعالانه شرکت داشتند و همبستگی مبارزات مردم ایران با مبارزات مردم کشورهای جهان را تقویت نمودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر