۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه


 رسانه های امپریالیستی حامیان دروغین طبقه کارگر ایران

 

" انسانها در سیاست همیشه قربانیان ساده دلِ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود تا زمانی که نیاموزند منافع طبقاتی این یا آن گروه را در پشت عبارت های اخلاقی ،مذهبی ، سیاسی و اجتماعی و وعده های آنها جستجو کنند . "

سه منبع و سه جزء مارکسیسم ( لنین )

متاسفانه برخی از فعالین کارگری ساده اندیشانه تصور می کنند ارزشهائی ماوراء طبقاتی به نام حقوق بشر وجود دارد که مورد حمایت حتی امپریالیستهاست . درصورتی که واقعیتهای روزمره زندگی نشاندهنده این است که " حقوق بشر " ابزاری در دست آنها برای پیشبرد منافع طبقاتیشان می باشد. آنها اساساً برای بشر پشیزی ارزش قائل نیستند! درهمین مورد برای تحقق حقوق بشر دربیانیه حزب ما که به بهانه شصت وپنجمین سالگرد حقوق بشرانتشار یافته است چنین می خوانیم:

"مبارزه برای تحقق حقوق بشر از مبارزه بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع داخلی می گذرد. حقوق بشر امپریالیستی حقوق بشری است که ابناء بشر را به دسته ای از انسانهای مستحق شکنجه و بی حقوق و وحشی و غیر متمدن، با حجاب و مسلمان و مسلمان سیاسی و یا به دسته دیگری از انسانهای به اصطلاح “لائیک“، “مدرن“، بی حجاب و مسلمان غیر سیاسی، هوادار خصوصی سازی، سازمان تجارت جهانی، جامعه باز ... که شایسته برخورداری از حقوق بشر هستند تقسیم می کند. چنین تفکر بیمارگونه جرج بوشی و یا تونی بلری با تفکر خمینی و لاجوردی فرقی ندارد. و پیروان این دو تفکر نیز هر دو از یک قماشند." بیانیه حزب کارایران(توفان) 20 آذر "1392

"در مصاحبه ای تلویزیونی خبرنگار سی‌بی‌اس از مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا، در مورد تاثیر تحریمها در عراق می پرسد: "500 هزار کودک عراقی مرده اند که از تعداد قربانیان هیروشیما هم بیشتر است. آیا نتیجه ارزش این را دارد؟" و آلبرایت در پاسخ می گوید که "این انتخاب بسیار دشواری است اما ما فکر می کنیم بهایی که می پردازیم ارزش آن را دارد."

می بینید: به همین سادگی ، این 500000 کودک اساساً در قاموس آنها بشر نیستند که حقوقی داشته باشند ! هر روز شاهد بمباران و کشتار زن و کودک افغانی و پاکستانی و غیر نظامیان توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکائی و پیمان ناتو هستیم ، آنها هم بشر محسوب نمی شوند!

این حضرات امپریالیستها که تا به حال در کشورهای متعددی از جمله در کره شمالی و کوبا و عراق و ایران و شیلی از حربه تحریم علیه مردم و به منظور برانگیختن و ایجاد شورش علیه دولت مرکزی استفاده کرده اند ( همچنانکه با راه انداختن تظاهرات با کاسه و قابلمه خالی علیه دولت آلنده زمینه های کودتا علیه او را فراهم کردند ) و اصلا جان مردم هم برایشان پشیزی ارزش نداشته است ، چگونه نگران مشکلات و  وضعیت معیشت و خواستهای طبقه کارگر شده اند که در رسانه های خود، بخشی را، به مسائل کارگران اختصاص داده اند؟

 آنها با صراحت ،تمام باره ها هدف از تحریمها را ایجاد زمینه برای شورشهای اجتماعی علیه حکومت مطرح کرده اند تا بتوانند درشرایطی که حاکمیت درضعف کامل و رو در روی مردم قرار دارد به تسلیم کامل وادارند و درازای تضمین بقاء حاکمیت ولایت فقیه ، کشور را همه جوره چپاول کرده و به زیر سلطه کامل خود ببرند.    

امپریالیستها ازطرفی با تحریم فروش کالاها و لوازم و قطعات  و مواد اولیه صنایع و تحریم خرید نفت و مبادلات بانکی ، کارخانه ها را به ورشکستگی و کارگران را به بیکاری می کشانند و از طرف دیگر توسط رسانه هائی مثل رادیو فردا و بی بی سی و دویچه وله و غیره برای کارگران در ظاهر اشک تمساح میریزند و در واقع از تشدید گرفتاریها و مشکلات و مصائب کارگران دلشان از شادی قنج میزند که به هدفشان که تشدید هر چه بیشتر بحران و نارضایتی بوده است نزدیک شده اند.

جالب اینجاست که رسانه های امپریالیستی وقاحت و بیشرمی را به جائی رسانده اند که خود را نه تنها دلسوز کارگران بلکه مدافع منافع ملی ایران هم می خواهند جا بزنند. همین بی شرفها که دیک چنی معاون ریاست جمهوری گذشته شان ( بوش  ) با صراحت اعلام کرد که قصد دارند ایران را به 21 کشور کوچک تجزیه کنند .

 آنها می خواهند سازش وخیانت ووطن فروشی آخوندهای حاکم را اقدامی در جهت دفاع از منافع ملی جلوه دهند و برای این اقدام با اعتبار و نفوذ معنوی و شخصیت های کارگری مبارز هم بازی کنند. طبیعی است که نباید دردام دشمن طبقاتی افتاد ، زیرا رسانه های امپریالیستی دنبال منافع خود هستند. ممکن است استدلال شود باید از "هر وسیله و امکانی" برای رساندن صدای طبقه کارگر به گوش مردم و جهانیان و در جهت سازماندهی مبارزات آنها استفاده شود. در این مورد باید توجه کرد که هدف مقدس اتحاد و همبستگی طبقه کارگر و زحمتکشان به وسایل و امکانات سالم و بیش از هر چیز به رهبران و فعالینی صادق و شجاع و مورد اعتماد و با نفوذ و خوشنام احتیاج دارد.

  سلطنت طلبان با میلیاردها دلار ثروت دزدیده شده از مردم و امکانات بسیار زیاد، یا مجاهدین با میلیونها دلار کمک مالی صدام و کشورهای مرتجع عرب و در حال حاضر کمک اسرائیل و آمریکا ، و داشتن تلویزیون و نشریات ، هیچگونه پایگاهی در بین مردم ندارند. ولی یک کارگر زندانی مثل رضا شهابی که از کار اخراج شده و بی پول و امکانات است از چنان نفوذ معنوی نه تنها در جنبش کارگری و سندیکائی بلکه درجنبش مردمی برخوردار است که لرزه به اندام آقای ربیعی وزیر کار و همه کابینه امنیتی و ساواکی حسن فریدون روحانی می اندازد.

 باید مراقب بود و نتیجه سالها تلاش و کوشش و فداکاری و مقاومت و ایستادگی را مفت و مجانی به پای دشمنان طبقاتی نریخت. نه رضا پهلوی ونه  هیچ نیروی بورژوای ضد کارگری نمی تواند حامی ودلسوز کارگران ایران باشد.هدف همگیشان سوارشدن بر گرده کارگران و کشاندن آنها به زیر چتر ارتجاعی خود است.کارگران ایران فقط با تکیه به نیروی مستقل خویش وآگاهی وتشکیلات است که می توانند کشان کشان آزادی را به چنگ آورند وحق خود را از حلقوم رژیم سرمایه بیرون کشند.

آورند وحق خود را از حلقوم رژیم سرمایه بیرون کشند.

   مبارزه کارگران ایران تعطیل شدنی نیست

صحنه‌ای از اعتراضات کارگران به نبود تشکل‌های کارگری

 

اکنون مدتهاست که کارگران سراسر ایران دراعتراض به رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که از سياستهای اقتصادی و نئوليبرالی بانک جهانی و صندوق بين المللی پول الهام می گيرد و به پيروی ازهمين سياست وضعيت مشقتباری را برای مزدبگيران جامعه آفریده است ، دست به تحص و اعتصاب و دیگر اشکال مبارزاتی زده ودربرخی موارد نيز سرمایه داران را واداربه عقب نشينی هایی کرده اند. این اعتصابات اگرچه محدود و فاقد رهبری اند، ليکن قدم به قدم گسترش می یابند وتاثيرات مهمی بر سایر حرکات اعتراضی مردم می گذارند. درحال حاضرمهم سازمان دادن مبارزه کارگران است. مبارزه برای دریافت حقوق معوقه و اضافه دستمزد،جلوگيری از بيکار سازیها، انعقاد قرارداد های دستجمعی و تشکيل سندیکاهای مستقل کارگری و...می تواند بسيج کننده همه کارگران باشد. تنها با سراسری شدن اعتصاب و همسبتگی همه کارگران است که می توان سرمایه داران و دولت حامی آنها را به عقب نشينی واداشت و سرانجام کمر رژیم سرمایه داری را درهم شکست.

 

حزب ما از اعتصاب وتجمعات  برحق کارگران نیشکرهفت تپه و ایران خودرووتمامی خواسته های آنها ازجمله  اعتراض به پرداخت نشدن دو ماه حقوق و پاداش سالیانه حمایت می کند و همگان رابه دفاع از این کارگران شریف که اینچنين بی باکانه به ميدان آمده اند،فرا می خواند.کارگران ایران خود رو نیز مورخ  1 دی ماه برای جبران دستمزد ها و کاهش سرعت خطوط مونتاژ و بهبود محیط کار دست به اعتصاب زدند. ما دو گزارش زیررا که به دفتر حزب ما رسیده است درحمایت از مبارزات کارگران هفت تپه و ایران خودرو انتشار می دهيم به این اميد که دراثر مبارزه متحد آنها و حمایتهای داخلی و خارجی به تمامی خواسته های برحق خود دست یابند.

 

تنھا اتحاد طبقاتی وتشکل کارگران است که شرط نخست سایرموفقیتھای آنها بشمار می رود. چاره کارگران حزب طبقه کارگراست که به دانش مارکسیسم لنینیسم مسلح باشد وباید ازاین طریق وفقط ازاین طریق منطقی و طبقاتی ، مرگ نظام فقرآور ونکبتبار سرمایه  داری وحشی را فراھم آورند.

 

 

***

کارگران نیشکر هفت تپه تجمع کردند

 

جمعی از کارگران نیشکر هفت‌تپه در اعتراض به پرداخت نشدن دو ماه حقوق و پاداش سالیانه صبح امروز در محوطه کارخانه تجمع کردند.رضا رخشان از فعالان کارگری نیشکر هفت‌تپه به ایلنا گفت: تجمع کنندگان که در بخش‌های کشاورزی و صنعتی کارخانه کار می‌کنند خواهان پاسخگویی مسئولان هستند.وی افزود: در حال حاضر حدود ۳ هزار کارگر مجموعه نیشکر هفت‌تپه بابت حقوق مهر و آبان ماه و پاداش سالیانه کشت محصول که معادل یک ماه حقوق می‌شود از کارفرما طلبکار هستند.وی با اشاره به همزمان شدن این تاخیر با آغاز فصل برداشت نیشکر و شروع پیش فروش محصول کارخانه گفت: این همزمانی نشان می‌دهد که برخلاف چند سال گذشته وضعیت کارخانه چندان مساعد نیست.به گفته رخشان شنیده‌های رسمی و غیر رسمی حاکی از آن است که کارخانه نیشکر هفت‌تپه برخلاف چند سال گذشته امسال فصل فروش خوبی را شروع نکرده است.وی بابیان اینکه تا پیش از این بخشی از نقدینگی مورد نیاز کارخانه نیشکر هفت‌تپه از طریق پیش فروش محصول شکر تامین می‌شد، گفت: حتی بطور غیر رسمی به برخی از کارگران پیشنهاد شده که بابت مطالبات حجم معینی از محصول شکر کارخانه را دریافت کنند.این فعال کارگری در خصوص علت فروش نرفتن محصولات این واحد صنعتی گفت: به نظر می‌رسد در نتیجه استمرار استفاده از تجهیزات فرسوده و نیز بازنشسته شدن تعداد بیشتری از کارگران ماهر امسال بهر‌ه وری در نیشکر هفت تپه به کمترین میزان خود رسیده است.

 

اعتراض کارگران فصلی «هفت تپه» به پرداخت نشدن منظم حقوق

 

صبح امروز ۶۵۰ نفر از کارگر فصلی «نی بٔر» مجتمع کشت و صنعت هفت تپه دراعتراض به تاخیر در پرداخت حقوق ماهانه وعدم دریافت پاداش سال گذشته خود دست از کار کشیدند.
یکی از کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه که نخواست نامش فاش شود، با اعلام این خیر به ایلنا گفت:
۶۵۰ کارگر فصلی نی بر در اعتراض به تاخیر در پرداخت حقوق و وعدم دریافت پاداش سال ۹۱ خود، کاردر مزرعه را تعطیل کرده و با «نشستن در مزارع» وکمپ منتظر پاسخگویی مسئولان مجتمع کشت و صنعت هفت تپه در این زمینه هستند.این کارگر با بیان اینکه حقوق کارگران نی‌بر هر ماهه در دو نوبت در روزهای دوازدهم و بیست وچهارم به حساب کارگران واریزمی شود، گفت: با توجه به اینکه کارگران فصلی نی بر در اردوگاه (کمپ) اقامت دارند و خانواد‌هایشان نیز در شهرستان‌ها و حتی استانهای مجاور سکونت دارند، حقوق این کارگران در دو نوبت پرداخت می‌شود، زیرا کارگران مورد نظر برای رفت و آمد و تامین هزینه خانواده های خود و خانواد‌هایشان دارای دو هزینه مجزا هستند.او با بیان اینکه اقامت کارگران نی بر در کمپ و هزینه‌های ایاب و ذهاب مخارجشان را چند برابر کرده است، گفت: اگر حتی یک روز از زمان پرداخت حقوق به کارگران بگذرد کارگران در تامین مخارجشان دچار مشکل می‌شوند.به گفته وی، بخش دیگری از مشکلات کارگران فصلی نی بر مربوط به دریافت نکردن پاداش سال گذشته (۹۱) به مبلغ حدود ۶۰۰ هزار تومان است که با گذشت بیش از نیمی‌ از سال کارفرما هنوز قصد پرداخت آن را ندارد.


این کارگر که به نمایندگی از سایر کارگران سخن می‌گفت در خاتمه اظهار داشت: آنچه کارگران نی بر در طول تجمعات و اعتراضات صنفی متعددی که هم اکنون نیز ادامه دارد از کارفرما می‌خواهند فقط برای تامین احتیاجات زندگیشان است که هیچگاه به روشنی به آن پاسخ داده نشده است.

 

گزارش اعتصاب در ایران خودرو

پس از راه افتادن بخش های مختلف کارخانه پس از رفع محدودیت های تجاری و تحریم ،وکارکردن کارگران به روال گذشته، کارگران بخش جنوبی ایران خودرو که بخش های مونتاژ و تولید در آن قسمت وجود دارد از یکماه پیش تصمیم گرفتند نسبت به فشار کاری و عدم هماهنگی بین کار و دستمزد اقدام به اعتراض بکنند.هرچند که کارگران بخش شمالی ایران خودرو هم از این امر استقبال کردند اما متاسفانه به دلیل دوری و نبود تماس های لازم در روز شنبه 30 آذرکارگران بخشهای جنوبی ایران خودرو که مونتاژو تولید در آن قسمت قرار دارد با نخوردن غذا و نرفتن به رستوران اعتراض خود را به گوش مدیران ایران خودرو رساندند .با اینکه از طرف مدیران و سرپرستان به کارگران گفته می شد که این راه اعتراض نیست ولی کارگران با این اقدام هماهنگ اولین اعتراض خود را نسبت به سرعت خطوط تولید و کمی دستمزد ها اعلام کردند.

سرعت زیاد خطوط تولید باعث فشارعصبی و پرخاشگری در کارگران می شود که نمونه چند هفته پیش در ایران خودرو و اقدام به خودکشی یکی از کارگران ایران خودرو از نمونه های آن است. به هرحال این اولین هشدار به مدیریت برای جبران دستمزد ها و کاهش سرعت خطوط مونتاژ بود. «سندیکای کارگران فلزکار ومکانیک ضمن حمایت از این اعتصاب و خواسته های کارگران امیدواراست که هماهنگی بین بخش های شمالی و جنوبی ایران خودرو به اتحاد کارگران ایران خودرو منجر شده و با اعتراضات هماهنگ به خواسته های خود برسند.»

سندیکای کارگران فلزکار و مکانیک 1/10/1392

 

حال کارگر زندانی،رضا شهابی وخیم است

به یاری اووهمه کارگران زندانی بشتابیم


 

 طبق اطلاعیه منتشره از طرف کمیته دفاع از رضا شهابی مورخ 1392/10/1 وی  روز شنبه 30 آذر جهت MRI مجدد از کمر به بیمارستان شهدا تجریش انتقال داده شد. MRI‌ مجدد بنا به دستور پزشکی قانونی و به خاطر وخامت وضعیت کمر رضا انجام شده است. بنا به این گزارش وی وضعیت جسمی خوبی نداشته و برای حرکت نیاز به کمک داشته است و همچنین بی حسی پای چپ وی کاملا مشهود بوده است.

در یک ماه گذشته رضا به دلیل درد شدید در ناحیه کمر و انتهای ستون فقرات فقط به کمک داروهای مسکن و کورتون توانسته است این شرایط را تحمل کند. وخامت اوضاع او به نحوی است که عملا پای چپ وی بی حس شده است و برای هر حرکت کوچکی نیاز به همراهی چند نفر دارد تا واژگون نشود. وی حتا برای حمام و دستشویی نیز باید همراه داشته باشد. این در حالی است که علاوه بر پزشک معالج رضا، پزشک قانونی هم تاکید کرده است که وی بایستی برای ادامه درمان بستری شود و همچنین با استفاده از فیزیوتراپی تخصصی و آب درمانی وضعیت بیماریش را کنترل کند؛ اما مسئولین امنیتی و قضائی با وجود وخامت اوضاع جسمی وی نه تنها به او مرخصی درمانی نداده اند بلکه حتی از ملاقات  حضوری وی با خانواده اش را که خودشان مجوز داده بودند ممانعت کرده اند.

ادامه این وضعیت و عدم رسیدگی به وضعیت جسمی رضا شهابی باعث شده است که روند بیماری سریعتر شده و وی در شرایط بحرانی قرار بگیرد. کمیته ی دفاع از رضا شهابی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت وخیم رضا، هر گونه پیامد ناشی از عدم رسیدگی و درمان به موقع را متوجه مسئولین امنیتی و قضایی دانسته و از همه تشکل های کارگری ایران و جهان می خواهد تا مراتب اعتراض خود به وضعیت رضا شهابی کارگر و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد را به هر شکل ممکن اعلام نمایند.

چندی پیش  عفو بین الملل در فراخوانی به تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۳ نگرانی شدید خود از وضعیت خطرناک رضا شهابی را اعلام نموده است و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی شده است.
در بیانیه "اقدام فوری" سازمان عفو بین الملل آمده است: رضا شهابی، فعال کارگری ایران، محبوس در زندان اوین تهران، نیاز فوری به مراقبت های پزشکی ای دارد که نمی تواند در زندان از آ‌نها برخورد باشد. رضا شهابی، زندانی عقیدتی ای که در حال گذراندن حکم شش سال زندان می باشد، باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شود.
عفو بین الملل در فراخوان "اقدام فوری" خود از عموم درخواست کرده است که به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی یا هر زبان دیگری ازمقامات ایرانی بخواهند که رضا شهابی را فورا و بدون قید و شرط آزاد کنند چرا که عفو بین الملل معتقد است ایشان یک فعال اتحادیه ای کارگری است که تنها به دلیل فعالیتهای مسالمت آمیزکارگری زندانی شده است. عفو بین الملل همچنین خواهان آن شده است که رضا شهابی بدون تاخیر به درمان پزشگی خارج از زندان دسترسی پیدا کند.
کمیته ی دفاع از رضا شهابی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت وخیم او، همانطور که بارها اعلام کرده است هرگونه پیامدهای ناشی از تداوم حبس رضا شهابی و عدم درمان مناسب او را متوجه مقامات و مأموران قضایی، امنیتی و زندانبانان می داند و از تشکل های کارگری ایران و جهان و مدافعین حقوق انسانی کارگران می خواهد تا به هر شکل ممکن به این وضعیت غیر انسانی اعتراض کنند و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی گردند.

 

رژیم ضد کارگری سرمایه داری جمهوری اسلامی که در باتلاق بحران سیاسی اقتصادی فرورفته است  چارهﺍﻯ جز بازداشت و اخراج و سرکوب کارگران مبارز و آزار و اذیت آنها نمی بیند. زندا، شکنجه ومرگ پاسخ رژیم به کارگران شریف ومعترض ایران است که برای کسب حقوق حقه خود مبارزه میکنند.لیکن رژیم را توان خاموش کردن اعتراضات کارگری و تلاش برای ایجاد اتحادیه های مستقل کارگری نیست  و این تلاشها سالهاست  که به یک امر طبیعی برای کارگران تبدیل گشته و هر روز قدرتمند تر رژیم را به چالش می گیرند. دلیل  زندانی کردن رضا شهابی و سایر کارگران مبارز ایران هراس رژیم ارتجاعی از گسترش مبارزات سازمان یافته مزد بگیران است  و رژیم سرمایهﺩاری راهی جز توسل به قهر و سرکوب بربرمنشانۀ کارگران پیش روی خود نمی بیند. تلاشﻫﺎﻯ رژیم برای مهار جنبش کارگری با شکست روبرو شده و دامنۀ اعتراضات کارگری هر روز گسترش می یابد. وظیفه تمامی نیروهای آزادیخواه و ضد امپریالیست و ضد رژیم جمهوری اسلامی است که بی قید و شرط خواهان آزادی کارگران زندانی وهمه زندانیان سیاسی گردند و با همبستگی و یگانگی وگسترش اعتراضات سیاسی صدای همه کارگران دربند ایران باشند.

افزایش زنان خیابانی ننگی برپیشانی جمهوری اسلامی

 عکس تصاویر دختران و زنان خیابانی در تهران  

 ما بارها درمورد رفتار زن ستیزانه و قرون وسطایی جمهوری اسلامی نوشتیم  و مخالفتمان را با حجاب اجباری و یا بی حجابی اجباری ابراز داشتیم. شیوه زوری چکمه رضاخانی ویا نعلین خونین اسلامی، پاسخ به مسئله حجاب نیست.هردو شیوه مذموم و زشت و سرکوبگرانه است. آزادی پوشش حق طبیعی زنان است و دولت حق فضولی در زندگی شخصی زنان را ندارد. ملاهای تاریک اندیش  وضد زن می گویند بی حجابی موجب فساد و فحشاست. اما این ابلهان کوراندیش باید بدانند که فحشا، اعتیاد و همه مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشه این پدیده ها بی حجابی و یا" بد حجابی" نیست. ریشه مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری درسیستم بحران زده سرمایه داری جمهوری اسلامی است که با شیوه مافیایی و غارت و چپاول نفت کشور فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده بطوریکه از کشور" عفیف اسلامی" صدها دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر میگردد و فحشا در چنین ابعاد گسترده ای در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. آمارهایی که  اخیرادر رسانه های رسمی خود رژیم جمهوری اسلامی انتشار یافته از گسترش روزافزون تن فروشی درایران سخن می گونید. آمار زیر از روزنامه خراسان که درمورد زنان خیابانی است  سند جنایت وخیانت رژیم جمهوری اسلامیست که با ایجادعظیم فقرو ناهنجاریهای اجتماعی و برخورد نادرست وجنایتکارانه با زنان ایران مسبب اصلی رشد فحشا و دیگر مفاسد اجتماعی درایران است.  

***

« رئیس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی خراسان با بیان اینکه شهر مشهد وضعیت بدی از لحاظ حضور زنان خیابانی دارد گفت: تمامی زنان خیابانی در مشهد شناسایی و اکثر آنها نیز دستگیر شده اند (!!!!)صفحه 13 روزنامه خراسان 27/12/89 ...
سرهنگ نجاریان سپس به آماری در مورد زنان خیابانی اشاره کرد و گفت:
19 درصد
این زنان زیر 25 سال سن دارند، 55 درصد بین 25 تا 35 سال و 25 درصد دیگر نیز بالای 35 سال هستند
(99= 25 + 55 + 19 یعنی اینکه 1 درصد از زنان خیابانی نه زیر 25 سال، نه بین 25 تا 35 و نه بالای 35 سال سن دارند !)
وی افزود 55 درصد از زنان خیابانی که در مشهد دستگیر شده اند اهل همین شهر هستند، 19 درصد از شهرستانهای تابعه استان

11 درصد از خارج از استان و 3 درصد هم ساکن خارج از کشور هستند
(88 = 3 + 11 + 19 + 55 یعنی اینکه 12 درصد نه ساکن مشهد و استان هستند و نه از خارج از استان آمده اند و نه ساکن خارج از کشورند. به عبارت بهتر 12 درصد از زنان خیابانی مشهد از ساکنین کرات دیگر هستند و این خود بهترین دلیل برای اثبات حیات در سایر کرات آسمانی است)
وی گفت: 12 درصد این زنان بیسواد، 63 درصد زیر دیپلم، 23 درصد دارای مدرک دیپلم و بالاتر هستند
(98 = 12 + 63 + 23 یعنی اینکه دو درصد نه بی سوادند، نه زیر دیپلمند و نه بالای دیپلم !!!)
وی افزود بیش از 90 درصد از زنان خیابانی نیز مشکل اعتقادی دارند
(به عبارت بهتر حداقل 10 در صد از روسپیان مشهد هیچگونه مشکل اعتقادی ندارند و کاملاً مؤمنند)!! »

مسئله امپریالیست آمریکا، مسئله هسته ای نیست

امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه با شناختی که از ایران دارند و اطلاعاتی که بدست می آورند، می دانند که وضع حکومت جمهوری اسلامی تا به چه حد متزلزل است و خطر فروپاشی آنها تنها تخیل نیست. رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی در میان مردم نه محبوب است و نه مطلوب و به این جهت فاقد پایگاه مردمی است. این همان ابزار قدرتی است که رژیم جمهوری اسلامی برای تداوم استقلال ایران فاقد آن است و به این جهت منافع حاکمیت خویش را بر منافع ایران مرجح می بیند.


آمریکائی ها به روشنی بیان کرده اند که مسئله آنها، مسئله هسته ای نیست، آنها در این فاصله حداقل در حرف پذیرفته اند، که غنی سازی اورانیوم حق مسلم مردم ایران است و قدرتهای جهانی حق ندارند و نمی توانند از بالای سر پیمانهای جهانی اراده قلدرمنشانه خویش را به مملک تحمیل کنند. زیرا واقعا هم در این عرصه جائی برای بمبهای اتمی موهومی ایران وجود ندارد، تا آنرا پیدا کنند و به نمایش بگذارند. آنها حق مسلم مردم ایران را که مورد تائید همه ممالک غیر متعهد جهان و تمامی خلقهای جهان است در حرف به رسمیت می شناسند، ولی در عمل شرط و شروطی را به ایران تحمیل می کنند که آن حق تنها یک شیر بی یال و دم اشکم بر صفحه کاغذ شود و بدون نتیجه عملی باقی بماند. آنها حق ما را تا زمانی که نخواهیم از آن استفاده کنیم برسمیت می شناسند. سخنان اخیر نتانیاهو که اساسا این حق را به رسمیت نمی شناسد و یا تغییر لحن صهیونیستی وزیر امورخارجه فرانسه که تا دیروز می خواست به رهبری سرکوزی بر سر مردم ایران بمب اتمی بیاندازد، از همین جا سرچشمه می گیرد و بخشی از سیاست جنگ فرسایشی آنهاست. امپریالیسم آمریکا در تجاوز به کره، در تجاوز به ویتنام در تجاوز به لائوس و کامبوج، در تجاوز به افغانستان و عراق، در تجاوز به حقوق بشر و ملل، در تجاوز به لیبی و سوریه، در تجاوز به اندونزی و شیلی و کنگو و... همیشه دروغ گفته و سند جعل کرده است. هرگز نباید به امپریالیسم اعتماد کرد. آنها فقط به عهد شکنی و حفظ منافع ابر شرکتهای امپریالیستی و منافع آزمندانه خویش تعهد دارند و مقیدند. وعده امپریالیسم وعده گرگ به گوسفندان است. آنها بر اساس اسناد ویکی لیکز، اسناد قهرمانی، بنام ادوارد اسنودن و... در پشت دیوار بلند دروغ و حاشا، تمام ارزشهای انسانی را لگدمال کرده و بزرگترین دستگاه نظارت، جاسوسی و شنودِ تاریخ بشریت را برای نقض حریم خصوصی انسانها و ملتها و کشورها بوجود آورده اند. آنها ولی با بی شرمی از نقض حقوق انسانها و دستگاههای خفقان و شنود، در سایر ممالک انتقاد می کنند. آیا این جنایتکاران ریاکار قابل اعتمادند؟ هرگز!. آن مدعیان سیاسی که بعد از یک قرن ریاکاری امپریالیسم و اسناد غیر قابل انکار بر آنها سرپوش می گذارند، ساده لوح نیستند، خودفروخته اند.


 نقل از فیسبوک توفان
سخن هفته

یکشنبه اول دی ماه 1392

Photo: ‎http://kanoonmodafean1.blogspot.com/2013/12/16-1332.html#more
شصت سال از واقعه‌ی 16 اذر 1332 گذشت
16 آذر یادآور مبارزات دانشجویان ایران در برابر حاکمیت سرمایه‌داری و
امپریالیسم است. در گرامی‌داشت این روز که هر ساله توسط دانشجویان برگزار
می‌شود، بارها و بارها بر استقلال دانشگاه، آزادی‌خواهی و ضدیت با تبعیض
و اختلاف طبقاتی تاکید شده است.
دانشجویان که مبارزات‌شان پیوندی ناگسستنی با مبارزات سایر اقشار و طبقات
برای به دست آوردن حقوق از دست رفته‌شان دارد، به عنوان مبارزانی
آرمان‌خواه که خواهان زندگی بهتر برای آینده هستند، همواره در پیشبرد
مبارزات  کارگران و زحمتکشان نقش مهمی داشته و در این راه کشته نیز
داده‌اند.
خصوصی‌سازی و کالایی کردن آموزش در دو دهه‌ی اخیر به صورت عریان و
بی‌پرده از طرف نظام سرمایه‌داری به تمام جوامع تحمیل شده و می‌شود. این
سیاست‌ها دانشجویان را هر روز بیشتر از گذشته به صورت نیروی آموزش دیده
در خدمت سرمایه‌داری در می‌آورد. از این رو دانشجویان آینده نیز جایگاه
خود را در کنار فروشندگان نیروی کار می‌یابند و با گسترش هر چه بیشتر
اختلاف طبقاتی در جامعه، خواسته‌های برابری‌طلبانه‌ی دانشجویان افزایش
می‌یابد.
سرمایه‌داری با ترویج فرهنگ منحط خود و کالایی کردن هر چه بیشتر علم و
دانش، هر روز بر حقانیت مبارزات دانشجویان مهر تایید می‌گذارد و جنبش
دانشجویی نیز خود را با جنبش کارگران، زنان و سایر مزد و حقوق‌بگیران
برای داشتن آینده‌ای بهتر هم روند می‌داند.
دانشجویان در سال‌های پس از 1332، متحد با جنبش کارگری، اثبات کردند که
به عنوان نیروی کار آینده، همواره جایگاه خود را در جامعه، در کنار
مزدبگیران و زحمتکشان می‌دانند. تعداد زیاد دانشجویان محروم از تحصیل و
زندانی، نشان از آن دارد که جنبش دانشجویی هیچ‌گاه در مبارزه برای
دست‌یابی به حقوق انسانی جامعه کوتاهی نکرده است و  وظایف خود را در
برابر به دست آوردن خواسته‌های خود و جامعه فراموش نمی‌کند.
کانون مدافعان حقوق کارگر که همواره از مبارزات دانشجویان حمایت کرده و
آن را در راستای آزادی‌خواهی و رفع تبعیض و ستم طبقاتی در جامعه می‌داند،
این روز را گرامی می‌دارد و از همه‌ی آزادیخواهان و برابری‌طلبان ایران و
جهان می‌خواهد از خواسته‌های به حق دانشجویان در استقلال دانشگاه حمایت
کنند.
کانون مدافعان حقوق کارگر- آذر 1392‎
60 سال گذشت

 شصتمین سالروز کشتار دانشجویان ، روز دانشجو را پشت سر میگذاریم. 16 آذر 1332 روزی است که نیکسون جنایتکار، معاون وقت ریاست جمهوری آمریکا پس از کودتای ننگین " سیا" به ایران آمده بود . این امر درشرایطی صورت میگرفت که عمال ...امپریالیسم بر سر کوی و بازار، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه با سلاح گرم و با چوب و چماق و چاقو خفقان می آفریدند و دانشجویان انقلابی و مبارز ناقوس مرگ رژیم بیدادگر کودتا و اربابانش را در دانشگاه بصدا درآوردند.دراین روز سه تن از دانشجویان انقلابی و میهن پرست شریعت رضوی، قندچی وبزرگ نیا قلب جوانشان طعمه رگبار آتشبار دشمن نابکار گشت و خون پاکشان همچون جویباری از دانشگاه سرازیرشد وبا خون زحمتکشان درآمیخت تا پیوسته یاد آورهمبستگی ضد استبدادی، ضد ارتجاعی و
 ضد امپریالیستی دانشجویان و عموم مردم آزادیخواه ایران باشد.
حزب کارایران(توفان) ضمن گرامیداشت این روز تاریخی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه دانشجویان وتمامی استادان اخراجی وبرچیدن فضای پلیسی و تفتیش عقاید دردانشگاههای ایران است.
مرگ براستبداد وامپریالیسم!
گرامی باد خاطره شانزده آذر!
16 آذر 1392

به مناسبت شصت وپنجمین سالگرد حقوق بشر ۱۹۴۸- ۲۰۱۳

چرا حقوق بشر کمونیستی؟


فریدریش انگلس در اثر جاودانی خود “آنتی دورینگ“(بر ضد دورینگ) در باره مقولات تاریخی-اجتماعی نظیر آزادی، برابری و حقوق انسانی بر ضد نظریات آقای دورینگ بپاخاسته و ماهیت تساوی طلبی و حقوق انسانی مورد ادعای بورژوازی را برملا ساخته است وی می نویسد:

همین که در اثر پیشرفت اقتصادیِ جامعه، خواست آزادی از قید و بند فئودالی و ایجاد تساوی حقوق از طریق نابودی ناعدالتیهای فئودالی در دستور روز قرار گرفت، می باید ابعاد وسیعتری می یافت. اگر این تساوی حقوق برای صنعت و تجارت مطرح می شد، می باید برای انبوه دهقانان هم کمال تساوی حقوقی مطرح شود، دهقانانی که در مراحل مختلف وابستگی سرواژ بسر می بردند و قسمت اعظم ساعات کار خود را بدون اجرت برای اربابان محترم فئودال کار می کردند و علاوه بر آن باید به فئودالها و دولت هم باج و خراج می پرداختند. و راه دیگری جز این نبود که لغو امتیازات فئودالی و آزادی اشراف از مالیات و دیگر امتیازات سیاسی اقشار مختلف نیز درخواست گردد. و از آنجا که انسانها در یک حکومت جهانی نظیر امپراتوری روم زندگی نمی کردند، بلکه در نظامی از دولتهای متفاوت و مستقل و در عین حال مرتبط با یکدیگر بسر می بردند، دولتهائیکه در مرحله ای تقریبا یکسان از تکامل سرمایه داری قرار داشتند، بدیهی بود که خواستها خصوصیتی عمومی و فرارونده تر از مرزهای یک دولت یافت و خواست آزادی و تساوی، بعنوان حقوق بشری اعلام شد. در حالیکه خصوصیت ویژه حقوق انسانی در سرمایه داری چنان است که مثلا قانون اساسی آمریکا که نخستین قانونی است که حقوق بشر را به رسمیت می شناسد، در عین حال نیز برده بودن سیاهان آمریکا را هم تائید می کند: امتیازات طبقاتی تحقیر و امتیازات نژادی تقدیس می شود.

برهمگان آشکار است که از لحظه ایکه بورژوازی از لاک پیشه وری فئودالی سر بر می آورد، از هنگامی که طبقه میانه حال قرون وسطی به طبقه ای مدرن تبدیل می شود، همواره و ضرورتا توسط سایه اش یعنی پرولتاریا، تعقیب می شود. و بهمین منوال هم، خواستهای تساوی طلبی بورژوازی با خواستهای تساوی طلبی پرولتاریا همراه است(تکیه از توفان). از لحظه ایکه خواست بورژوازی برای الغاء امتیازات طبقاتی مطرح می گردد، همراه با آن، خواست پرولتاریا برای نابودی خود طبقات مطرح می شود– ابتداء در شکل مذهبی اش با اتکاء به مسیحیت اولیه و سپس با استناد به تئوریهای تساوی طلبی خود بورژوازیپرولتاریا بورژوازی را به بازخواست می کشد که تساوی طلبی نباید فقط ظاهری و در سطح دولت باشد، بلکه باید بطور واقعی و در زمینه های اجتماعی، اقتصادی هم تحقق یابد. و مشخصا از زمانی که بورژوازی فرانسه از زمان انقلاب کبیر، تساوی بورژواها را در صدر مسایل قرار داد، پرولتاریای فرانسه هم قدم به قدم با خواستهای تساوی اجتماعی، اقتصادی به او پاسخ داده است، مساوات بطور عمده به صلای جنگ پرولتاریای فرانسه مبدل شد(تکیه از توفان). 

بدینترتیب خواست مساوات از زبان پرولتاریا معنائی دوگانه دارد(تکیه از توفان). یا – آنطور که مشخصا در اوایل دیده می شود، مثلا در جنگهای دهقانی– واکنشی است طبیعی علیه بی عدالتیهای اجتماعی سر به فلک کشیده، علیه تفاوت عظیم فقرا و اغنیاء، اربابان و برده گان، شکمبارگان و گرسنگان، که در چنین حالتی بیان ساده غریزه انقلابی است و تنها و تنها از این جهت است که حقانیت دارد. و یا اینکه خواسته ایست که از واکنش در مقابل تساوی طلبی بورژوازی بوجود آمده، که در مقابل خواستهای بورژوازی خواسته های کمابیش درست و پیشرفته تری مطرح می کند و از آن بعنوان وسیله تبلیغاتی استفاده می جوید تا کارگران را با ادعای خود سرمایه داران ، علیه سرمایه داران بشوراند.

در این مورد بود و نبود چنین اراده ای به مساوات سرمایه داری وابسته است. در هر مورد، محتوی واقعی خواست تساوی طلبی پرولتاریا، خواست نابودی طبقات است. هرگونه خواست تساوی طلبی که از این خواست فراتر رود، ضرورتا به خواستی میان تهی منجر می شود“.(آنتی دورینگ بخش 10 اخلاق و حقوق-مساوات).

پرولتاریا که مانند سایه بورژوازی را تعقیب می کند نباید دستآوردهای بورژوازی را در عرصه مبارزه دموکراتیک و حقوق بشر و تساوی طلبی و... بدور افکند بلکه باید ماهیت این تساوی طلبی، مشروط و ریاکارانه بودن آنرا نشان دهد. پرولتاریا همواره آگاه است که انسانها زمانی به حقوق انسانی خویش دست پیدا می کنند که طبقات از بین بروند و تازه در چنین جامعه ای حق به مثابه میزانی برای سنجش ناعدالتیهای اجتماعی ضرورت خویش را از دست می دهد. در جائی که نیروئی برای سرکوب سیاسی و ضایع کردن حقوق انسانها و تکیه بر امتیازات طبقاتی موجود نباشد مفهومی به عنوان “حق“ و “حقوق بشر“ نیز ضرورت بقاء خویش را از دست می هد.

باین جهت پرچم مبارزه برای تحقق حقوق بشر در دست پرولتاریا از جنبه تبلیغاتی و افشاء دسیسه ها و دوروئی بورژوازی مهم است. پرولتاریا می داند که مقوله حقوق بشر مقوله ای تاریخی و اجتماعی است و بتدریج با تکامل جوامع بصورت نطفه بوجود آمده، تحول یافته در دوران سرمایه داری بالغ گشته و در دوران امپریالیسم پا به سن گذاشته و در دوران گذار به کمونیسم و جامعه کمونیستی عمرش به پایان رسیده و زایل می گردد. حقوق بشر امری ابدی و جاودانی و مقدس نیست.

بورژوازی امپریالیستی امروزه می خواهد ازحقوق بشر“ که در تناقض کامل با ماهیت تجاوزگرانه امپریالیسم قرار دارد پرچم مبارزه تبلیغاتی خویش را بسازد. در همه جوامع طبقاتی حقوق بشر کمابیش نقض می شود. این نقض حقوق به صورت زندان و شکنجه و اعدام است و یا اشکال نژادپرستانه و ضد خارجی به خود می گیرد. این نقض حقوق بشر به صورت لشگرکشی و آدمکشی با متمدنانه ترین سلاحهای کشتار جمعی است. آدمکشی امپریالیسم در یوگسلاوی، عراق و افغانستان از مصادیق بارز نقض حقوق بشر است. امپریالیسم حق حیات را از بشر می گیرد. امپریالیسم خود را به مقامی می رساند که کلاه داوری را بر فرق خویش گذارده و تعیین می کنند که چه کسی برازنده این حق است و چه کسی نیست. وی تعیین می کند که ناقض حقوق بشر کیست و چه قیافه ای دارد. در دوران امپریالیسم که تصمیمات رنگ جهانی به خود می گیرد این امپریالیسم است که خودش می برد و می دوزد و شتر این خیاط باشی روزی در خانه همه خواهد خوابید. نقض حقوق بشر در ماهیت امپریالیستهاست. امپریالیستها با قدرت توپخانه تبلیغاتی بی نظیر تاریخی خویش، با قدرت عظیم ماشین افکارعمومی سازی خویش پذیرش جنایات امپریالیستهای متمدن و “سکولار“ و مدرن را به امری متعارف و عام بدل می کنند. چنین جنایاتی توسط بورژوازی امر جدیدی نیست. آقای دورینگ در کتاب خویش در نزاع میان دو گروه از انسانها به توجیه چنین اعمال زشتی دست زده و می نویسد:

چنانچه یکی از آنها بر اساس علم و حقیقت و دیگری بر اساس خرافات و پیش داوری عمل کند... در چنین حالتی معمولا باید جریانات مخالف یکدیگر بوجود آیند... و در مرحله معینی از این بی لیاقتی، ناپختگی و شرارت باید تصادماتی رخ دهد... این تنها بچه ها و دیوانگان نیستند که قهر، آخرین حربه علیه آنهاست. خصوصیت دستجات طبیعی و یک طبقه متمدن انسانها می تواند برای تحمیل خواستهای خصمانه و نابجای خود، تبدیل این خواسته به حلقه ای از رابطه اجتماعی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل سازد. اراده بیگانه هم هنوز در اینجا اراده ای متساوی الحقوق است، ولی بعلت نابجا بودن این خواست و عملکرد خصمانه و مضرانه اش، ایجاد فعالیت برای برقراری تعادل را موجب می شود، و اگر در اثر اعمال قهر متحمل رنج شود، در چنین حالتی تنها ثمره ی بیعدالتی اش است که حاصلش می گردد...“

بر این اساس آن نیروئی که خویش را عالم و حقیقت خواه می نماید محق است نیروی دیگری را که خرافاتی بوده و پیشداورانه عمل می کند و بعلت بی لیاقتی و ناپختگی و شرارتش موجبات تصادمات را ایجاد کرده است با اعمال قهر خویش مطیع سازد. این اعمال قهر چنین توجیه می شود که برای ایجاد حلقه ای از رابطه اجتماعی به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل شده است. این اعمال قهر خصمانه ایجاد فعالیتی برای برقراری تعادل است. البته تعادلی که قوای قهریه خواهان آن است.

فریدریش انگلس در همان کتاب با تکیه بر این طرز تلقی می نویسد: ““تساوی کامل“ این دو اراده را از بین برده و اخلاقی بوجود آورد که مطابق آن همه جنایت های دولتهای غارتگر متمدن علیه خلقهای عقب مانده و حتی عملیات مشمئز کننده روسها در ترکستان توجیه پذیر باشد. هنگامیکه ژنرالکافمن    “ در تابستان 1873 بر قبیله جمود از قبایل تاتار شبیخون زد، چادرهایشان را سوزاند و زنان و کودکان را بنحو “مرسوم قفقازی“ آنگونه که دستور بود قطعه قطعه کرد، مدعی شد که به علت خواست نابجا و خصمانه جمودها وبخاطر تبدیل این خواست به حلقه ای از روابط اجتماعی، همه ی این اعمال ضرورتی اجتناب ناپذیر و وسایل بکار برده شده هدفمند بوده و کسیکه هدف را می خواهد باید وسیله را هم بخواهد...“.

خواننده می تواند بجای نام آقای کافمن نام جرج دبلیو بوش را بگذارد و بجای قبیله جمود نام صدام حسین و یا کشور عراق را بکار برد. نظریاتی که انگلس در میان سالهای 1877تا 1878بیان کرده هنوز تازه گی خود را حفظ کرده است.

امروز کشتار و جنایت امپریالیستها “به علت خواست نابجا و خصمانه جمودها و بخاطر تبدیل این خواست به حلقه ای از روابط اجتماعی“، “به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل شده است“. و باین ترتیب اقدامات بازدارنده و سلطه گرای امپریالیستی یعنی “این اعمال قهر خصمانه ایجاد فعالیتی برای برقراری تعادل است“.

بشریت امروز با همان اوضاع گذشته در شکل نوینی روبرو شده است. امپریالیستها می خواهند با تلاش برای ایجاد آن روابط اجتماعی که مورد پسند آنها نیست مبارزه کنند و این کار را ضرورت اجتناب ناپذیر جا زده و جنایات خویش را توجیه می کنند.

از این بحث باید نتیجه گرفت که در شرایط سلطه جهانی امپریالیستی تاثیرات این تبلیغات و اقدامات بسیار گسترده تر و عمیقتر است.

کمونیستها در عین حمایت از حقوق بشر باید مرزبندیهای خویش را با “بشر دوستی“ کاذب بورژوازی و امپریالیستی روشن کنند. هرگز نباید مرز میان این بشردوستی کمونیستی و امپریالیستی مخدوش شود. آنها که در پی مخدوش کردن مرز میان این دو نوع بشر دوستی هستند و عملا نیز مرز میان سازمانهای مترقی بشر دوست و سازمانهای بشر دوست امپریالیست ساخته را می زدایند تلاش دارند در زیر نقاب بشر دوستی همان جنایات کافمن را در ترکستان توجیه کنند. اعمال خشونت و آدمکشی آنها ضرورت تاریخی به حساب آمده و برای برقراری تعادل امپریالیست پسند مناسب است.

کمونیستها باید مبارزه برای حقوق بشر را با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم در دنیای کنونی پیوند زنند. شکنجه از نظر کمونیستها بد و خوب ندارد، حقوق اسرای جنگی و یا حتی جنایتکاران خدشه ناپذیر است. نقض حقوق ملل و تجاوز به عراق و افغانستان و یوگسلاوی ضدیت آشکار با حقوق بشر است و توسط دشمنان بشریت صورت می پذیرد. اشغال سرزمین قدس و تاراندن سه میلیون فلسطینی و نقض حق حیات مستقل آنها ضدیت با بشریت است و باید محکوم شود. نمی شود مطابق تبلیغات صهیونیستها و جاسوسان آنها که اسرائیل را کشور دموکراتیک می خوانند جنایت علیه خلق فلسطین را مورد تائید قرار داد.

حزب ما رهنمودش این است که در همه فعالیتهای مربوط به حمایت از حقوق بشر، باید با طرح شعارهای درست و افشاءگرانه دست ماموران خود فروخته امپریالیستها، ناسیونال شونیستها، خودفروختگان باز شود. باید روشن شود که مدافعین واقعی حقوق بشر چه کسانی هستند و چه کسانی کاسبکارانه در پی آن هستند تا جای ناقضین حقوق بشر را با یکدیگر تعویض کنند. حقوق بشر انتزاعی و مجرد وجود خارجی ندارد.

مبارزه برای تحقق حقوق بشر از مبارزه بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع داخلی می گذرد. حقوق بشر امپریالیستی حقوق بشری است که ابناء بشر را به دسته ای از انسانهای مستحق شکنجه و بی حقوق و وحشی و غیر متمدن، با حجاب و مسلمان و مسلمان سیاسی و یا به دسته دیگری از انسانهای به اصطلاح “لائیک“، “مدرن“، بی حجاب و مسلمان غیر سیاسی، هوادار خصوصی سازی، سازمان تجارت جهانی، جامعه باز ... که شایسته برخورداری از حقوق بشر هستند تقسیم می کند. چنین تفکر بیمارگونه جرج بوشی و یا تونی بلری با تفکر خمینی و لاجوردی فرقی ندارد. و پیروان این دو تفکر نیز هر دو از یک قماشند.

بر رفقای حزبی است که هرگز به دام حمایت از حقوق بشر انتزاعی نیافتند و مرعوب تبلیغات امپریالیستی نشوند. به حمایت از سازمانها و تشکلها و گروههائی نپردازند که سیاست روشنی در مقابل امپریالیسم و صهیونیسم ندارند و همواره مترصدند که سخنان جرج بوشها و اوبا ما ها را نشخوار کنند. حمایت از حقوق بشر نباید تجزیه بردار باشد و آنجا که با نیت شوم این سیاست تعقیب می شود باید نخست به روشنگری و به اصلاح آن دست زد و در صورت مقاومت طراحان آنها باید، با طرحهای مناسب و تدوین شده با روح این مقاله که در دست است ماهیت امپریالیستی و دسیسه چینانه این “بشردوستان“ صهیونیست و آمریکائی را بر ملا ساخت، باید مستقلا با نقض حقوق بشر به مبارزه پرداخت و نشان داد که حقوق بشر مشخص بخشی از حقوق بشر جهانی و جزئی از کل می تواند باشد و تنها در این رابطه قابل تفسیر است. لعنت بر کسانی که با نقاب بشر دوستی برای اسارت بشریت زنجیر می سازند. این شیوه تاریخی طولانی دارد.

حزب کارایران(توفان)۲۰ آذر ۱۳۹۲