“ندا“ی ایرانی و “ندا“ی فلسطینی
اهداف پشت پرده دیدار کاسپین ماکان با شیمون پرز
در روزهای اخیر خبرهایی همراه با تصاویر دیدار کاسپین ماکان با شیمون پرز، رئيس جمهوری اسرائیل منتشر شد. براساس این گزارش ها، نامزد „ندا“ آقا سلطان به دعوت تلویزیون کانال دو اسرائیل به این کشور سفر کرده است. البته این نخستین شعبده بازی آقای کاسپین ماکان نبود.
دوره گردی، به نام" کاسپین ماکان" کوزه گدایی را سوداگرانه برداشته و با یاری سرداران گمنام امام زمان در آمریکا و اسرائیل عقده های حقارت خویش را تسکین می دهد. آیا وی در جنبش دموکراتیک مردم ایران دارای شخصیتی بوده و یا هست؟ هرگز! همه ی سابقه “درخشان“ او در این عبارت کوچک خلاصه می شود که در دوره بسیار کوتاه و پر فراز و نشیب آشنائی اش با „ندا“ آقا سلطان نام نامزد „ندا“ را بر خود حمل کرده است و آن هم به پاس جنایتی که رژیم جمهوری اسلامی مرتکب شده است. اگر برای خانواه „ندا“، قتل وی داغ و غم بدنبال داشت، اگر برای مردم ایران و جهان صحنه های تکان دهنده این جنایت به رشد مبارزه ضد رژیمی آنها یاری می رساند، برای "کاسپین ماکان" از تصدق سر رژیم جمهوری اسلامی یک منبع درآمد بیشرمانه شد. " ماکان "باید از "خامنه ای" بیشتر ممنون باشد تا " شیمون پرز". ایشان حتی آنطور که خودش اعتراف می کند آدم سیاسی نبوده و نیست و حتی زمانی که „ندا“ مانند صدها هزار دختر ایرانی برای همدردی با مردم و همبستگی با آنها به خیابان آمد، حضرت آقای کاسپین ماکان با او نبوده و در آن وضعیت خطرناک نامزد و “محبوب“ خویش را که “عاشقانه“ می پرستیده ، رها کرده است.
پس از قتل „ندا“ این آقای قهرمان بیکباره طلبکار از کار در آمده و بوی کباب کاسبکاری به مشامش رسیده که گویا می تواند از این طریق ،بیمه عمری برای خود در خارج دست و پا کند. آنطور که شواهد نشان می دهد این اقدام را نخست با یاری یکی از بستگانش در کانادا که از سلطنت طلبان است به انجام رسانده است. از دنائت و پستی وی همین بس که برای هر سخنرانی “افشاءگرانه“ تقاضای وجه نقد کرده و می کند. وی از همان اوانِ کار به عنوان کارگزار اجانب برای فریب و خریدن سایر فراریان سیاسی ایرانی در ترکیه فعال شده و مسلما اقدامات زشت وی نه نخستین اقدام و نه آخرین اقدام وی خواهد بود. باید دید وی چند نفر را توانسته فریب دهد و به حلقوم اسرائیل بکشاند.
وی مدتی در کانادا توسط همان قوم وخویشش که خود را مدیر برنامه های ماکان معرفی می کند دوره دید و سپس به عنوان سفیر “صلح و دوستی“ راهی جهان شد وبدین ترتیب دست های غیبی سربازان گمنام امامزمان در آمریکا و اسرائیل یک تور تبلیغاتی در ممالک اروپائی و اسرائیل برای وی تهیه دیده اند. کسانی که به افسانه بافی وی در رسانه های گروهی غرب نظر انداخته اند از پوچی گفتار و تهی مغزی وی که تنها باید نقش “ننه من غریبم“ را خوب بازی کند و به تحریک احساسات تنها به نفع عمال بیگانه بپردازد در شگفت مانده اند. این همه وقحاحت و بی حرمتی به جانباختگان راه آزادی در ایران بی نظیر است و امتیازش بنام خودفروختگانی نظیر" کاسپین ماکان" ثبت می شود.
طبیعتا چنین عمل زشتی بهترین اسلحه را بدست رژیم ایران می دهد تا جنبش دموکراتیک و اعتراض مردم ایران را به لجن بکشد و بسیاری از مخالفین این حکومت را به عنوان جاسوسان و عمال اجانب تحت پیگرد قرار دهد. "کاسپین ماکان" به یاری صهیونیست ها و امپریالیست ها بهترین زمینه را برای سرکوب روانی اپوزیسیون ایران فراهم کردو احمدی نژاد و دارو دسته خامنه ای از این خدمت صهیونیست ها و امپریالیست ها بسیار خشنودند.
این کار آقای ماکان در درجه نخست خانواده آقا سلطان را مورد ضربه قرار می دهد و آب به آسیاب دروغی می ریزد که رژیم جمهوری اسلامی از همان بدو ترورها شایع می ساخت که گویا “ندا“ را عمال انگلستان به قتل رسانده و آن را پای رژیم جمهوری اسلامی می نویسند. به همین جهت خانم هاجر رستمی مطلق، مادر “ندا“ اعلام کرد که “نامزد “ندا“ بودن این حق را برای کاسپین ماکان ایجاد نمی کند که به اسرائیل سفر و با شیمون پرز دیدار کند و با سوء استفاده از نام “ندا“، خود را نماینده مردم ایران بخواند.“
به گفته خانم رستمی مطلق، کاسپین ماکان با ایشان تماس تلفنی برقرار کرده و در مورد کارش چنین توضیح داده است: “کاسپین ماکان در این تماس تلفنی به مادر “ندا“ گفته است که هدف او از سفر به اسرائیل و دیدار با شیمون پرز انساندوستانه و برای صلح بوده است.“ (تکیه از توفان)
خانم رستمی مطلق گفت: "من به کاسپین گفتم که اگر “ندا“ شهید نمی شد او را نه به اسرائیل و نه هیچ جای دیگری دعوت نمی کردند و بهتر است بیش از این وجهه خود را خراب نکند. او از دید خودش کار درستی انجام داده است، اما من به او گفتم که اسرائیل جایگاهی بین مردم ایران ندارد و تو با این کار خودت را منفور و وجهه ات را خراب کردی." وی افزود:"نه فقط سفر به اسرائیل، بلکه کاسپین ماکان هر کاری که انجام می دهد و هر جایی که می رود تصمیم شخصی خود اوست و هیچ کسی او را به عنوان نماینده انتخاب نکرده است. او نه نماینده “ندا“، نه نماینده خانواده آقا سلطان و نه نماینده مردم ایران است و کارهای او را به حساب “ندا“ يا خانواده “ندا“ و مردم ایران نگذارید."
خانواده آقا سلطان به این ترتیب با اشاره بدوران کوتاه آشنائی ماکان با “ندا“ حساب خویش را از این عامل صهیونیسم جدا کرده اند.
ولی تصور اشتباهی است اگر کسانی فکر کنند که چنین حادثه ای در ایران اتفاقی است و دستان ناپاکی در جریان کار قرار ندارند.
آقای کاسپین ماکان آنگونه که مدعی است برای انساندوستی و برای صلح به دیدار شیمون پرز رفته است. عوامفریبی و یا حماقت نیز واقعا حدی دارد. آدمهائی نظیر شیمون پرز و دارودسته صهیونیست ها خود صدها “ندا“ ی فلسطینی را هر روز در مقابل چشمان جهان به خون می نشانند و به این جنایت بربرمنشانه افتخار نیز می کنند. هم اکنون بیش از یک میلیون فلسطینی از خرد و کلان در نوار غزه گروگان این جانواران صهیونیست هستند. اینکه آقای کاسپین مدعی شود برای صلح دوستی و انساندوستی بدیدار یک تجاوزگر جنگ طلب و ضد بشر رفته است بسیار مضحک می نماید و از بیشرمی همدستان اسرائیل در ایران سخن می راند. آقای کاسپین ماکان به دست بوسی شیمون پرز رفته است و اگر وی مهره ای برای خدمت به صهیونیست های اسرائیل و دشمنی با منافع ملی ایران نبود، اگر به ابزار ارتجاع و بربریت تبدیل نشده بود شخص شیمون پرز با کمبود وقتش هرگز حاضر نبود حتی یک لحظه هم وقتش را برای یک آدم “معمولی“ تلف کند. کاسپین ماکان در عین حال هوادارانی در خارج از کشور، در میان ایرانیان خودفروخته پیدا کرده است. مشتی جاسوس ایرانی در مدح و ستایش و جسارت وی صفحات زیادی را در اینترنت سیاه می کنند و از سایر ایرانیان دعوت می کند به خیانت وی تاسی جسته و دست بوسی شیمون پرز بشتابند و بر جنایت اسرائیلی ها علیه خلق های منطقه صحه بگذارند.
به نظر حزب کار ایران(توفان) اقدامات ماکان و تلاش سلطنت طلبان از همان درون ایران برای صحنه سازیهای لازم در آینده بازتابی از دو حرکتی می شود که از هم اکنون در میان اپوزیسیون ایران نیز ریشه زده است. برآمد ماکان در تلویزیون اسرائیل و ادعای اینکه وی شیمون پرز را مظهر صلح و دوستی می داند، خوراک تبلیغاتی برای آن نظریات ضد فلسطینی، ضد عراقی، ضد افغانی، ضد لبنانی در ایران است که حتی شعارهای انحرافی خویش را در جریان مبارزه دموکراتیک مردم ایران مطرح کردند. ممکن است فقر عمومی، خودسری و استبداد حاکمیت، فقدان شفافیت در سیاست داخلی و خارجی، دشمنی با ملیت، ایرانیت و ماهیت ارتجاعی مذهبی جمهوری اسلامی زمینه ایجاد انحرافات فراوان باشد که هست، ولی این زمینه هرگز توجیهی برای طرح خواست ها و شعارهای انحرافی نمی تواند باشد. شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران“ بخوبی روشن می کرد که این تفکر انحرافی در پس نام ایران جنایات اسرائیل را توجیه می کند و فقط سرپوشی برای دشمنی اش با جنبش عادلانه فلسطین و لبنان می باشد. پاره ای نیروهای مترقی در ایران پس از توجه باین واقعیت فورا در جهت تصحیح شعارهای انحرافی کوشیدند ولی عوامل اصلی طرح این شعارها به طرح مجدد این شعارها با بیهودگی سماجت کردند. صفحات اینترنتی ضد فلسطینی و ضد عربی با رنگ ننگین و غلیظ ناسیونالیسم ایرانی مدتهاست که که مروج این تفکر ارتجاعی در میان ایرانیان است.
حضور کاسپین ماکان در تلویزیونهای خارج از ایران یک خاصیت مهم داشت و دارد و آن اینکه تضادهای میان نیروهای مذبذب و دودوزه باز و متزلزل را تشدید می کند. آنها که با کلمات بندبازی می کنند و در کنار اسرائیلی ها چاقوهای خویش را تیز می کنند تا هر فلسطینی را به عنوان بنیادگرا و هوادار حماس سر ببرند ناچارند از لاک خویش بیرون آیند و نقابشان را بدور اندازند و نشان دهند که لیبرال به تمام معنا هستند و نه اسرائیل را صهیونیست می شناسند و نه آمریکا را امپریالیست. اگر این کار را نکنند جبر مبارزه و تشدید تضادها همه آنها را به این کار وادار خواهد کرد. نه صهیونیست ها و نه امپریالیست ها از جنایات خود دست بر دار نیستند و نه مبارزه طبقاتی به پایان می رسد. تنها این عناصرند که باید تکلیف خودشان را در مورد عراق، افغانستان، فلسطین، سوریه، تجاوز به ایران، مسئله غنی سازی اورانیوم در ایران و... روشن کنند وگرنه استبدای که آنها به ارمغان خواهند آورد بمراتب سیاهتر از استبداد رژیم جمهوری اسلامی است زیرا آنها زیر چادر مبارزه برای تامین حقوق بشر و آزادی و مدرنیته و رفع حجاب سر همه مخالفین خویش را می برند. کسانیکه حق حیات را به حکومت نرسیده از ملت فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان سلب می کنند، نمی توانند خواهان حق حیات برای ملت ایران باشند، نمی توانند مدافع حقوق بشر و آزادی و دموکراسی باشند. کسانیکه به حکومت نرسیده حقوق مسلم و برسمیت شناخته شده کشور ایران را به عنوان عضوی از اعضای ملل متحد نفی می کنند نمی توانند از همان حقوق در مقابل توسعه طلبی، اخلال، تجاوزگری، قلدری پس نیل به قدرت دفاع کنند.
سفر کاسپین ماکان به اسرائیل عمیق تر از یک سفر توریستی معمولی است. این سفر، سفر بخشی از اپوزیسیون ایران به اسرائیل است. ماکان نماینده غیر رسمی این اپوزیسیون خواهد بود.
حزب کارایران(توفان)
فروردین 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org
اهداف پشت پرده دیدار کاسپین ماکان با شیمون پرز
در روزهای اخیر خبرهایی همراه با تصاویر دیدار کاسپین ماکان با شیمون پرز، رئيس جمهوری اسرائیل منتشر شد. براساس این گزارش ها، نامزد „ندا“ آقا سلطان به دعوت تلویزیون کانال دو اسرائیل به این کشور سفر کرده است. البته این نخستین شعبده بازی آقای کاسپین ماکان نبود.
دوره گردی، به نام" کاسپین ماکان" کوزه گدایی را سوداگرانه برداشته و با یاری سرداران گمنام امام زمان در آمریکا و اسرائیل عقده های حقارت خویش را تسکین می دهد. آیا وی در جنبش دموکراتیک مردم ایران دارای شخصیتی بوده و یا هست؟ هرگز! همه ی سابقه “درخشان“ او در این عبارت کوچک خلاصه می شود که در دوره بسیار کوتاه و پر فراز و نشیب آشنائی اش با „ندا“ آقا سلطان نام نامزد „ندا“ را بر خود حمل کرده است و آن هم به پاس جنایتی که رژیم جمهوری اسلامی مرتکب شده است. اگر برای خانواه „ندا“، قتل وی داغ و غم بدنبال داشت، اگر برای مردم ایران و جهان صحنه های تکان دهنده این جنایت به رشد مبارزه ضد رژیمی آنها یاری می رساند، برای "کاسپین ماکان" از تصدق سر رژیم جمهوری اسلامی یک منبع درآمد بیشرمانه شد. " ماکان "باید از "خامنه ای" بیشتر ممنون باشد تا " شیمون پرز". ایشان حتی آنطور که خودش اعتراف می کند آدم سیاسی نبوده و نیست و حتی زمانی که „ندا“ مانند صدها هزار دختر ایرانی برای همدردی با مردم و همبستگی با آنها به خیابان آمد، حضرت آقای کاسپین ماکان با او نبوده و در آن وضعیت خطرناک نامزد و “محبوب“ خویش را که “عاشقانه“ می پرستیده ، رها کرده است.
پس از قتل „ندا“ این آقای قهرمان بیکباره طلبکار از کار در آمده و بوی کباب کاسبکاری به مشامش رسیده که گویا می تواند از این طریق ،بیمه عمری برای خود در خارج دست و پا کند. آنطور که شواهد نشان می دهد این اقدام را نخست با یاری یکی از بستگانش در کانادا که از سلطنت طلبان است به انجام رسانده است. از دنائت و پستی وی همین بس که برای هر سخنرانی “افشاءگرانه“ تقاضای وجه نقد کرده و می کند. وی از همان اوانِ کار به عنوان کارگزار اجانب برای فریب و خریدن سایر فراریان سیاسی ایرانی در ترکیه فعال شده و مسلما اقدامات زشت وی نه نخستین اقدام و نه آخرین اقدام وی خواهد بود. باید دید وی چند نفر را توانسته فریب دهد و به حلقوم اسرائیل بکشاند.
وی مدتی در کانادا توسط همان قوم وخویشش که خود را مدیر برنامه های ماکان معرفی می کند دوره دید و سپس به عنوان سفیر “صلح و دوستی“ راهی جهان شد وبدین ترتیب دست های غیبی سربازان گمنام امامزمان در آمریکا و اسرائیل یک تور تبلیغاتی در ممالک اروپائی و اسرائیل برای وی تهیه دیده اند. کسانی که به افسانه بافی وی در رسانه های گروهی غرب نظر انداخته اند از پوچی گفتار و تهی مغزی وی که تنها باید نقش “ننه من غریبم“ را خوب بازی کند و به تحریک احساسات تنها به نفع عمال بیگانه بپردازد در شگفت مانده اند. این همه وقحاحت و بی حرمتی به جانباختگان راه آزادی در ایران بی نظیر است و امتیازش بنام خودفروختگانی نظیر" کاسپین ماکان" ثبت می شود.
طبیعتا چنین عمل زشتی بهترین اسلحه را بدست رژیم ایران می دهد تا جنبش دموکراتیک و اعتراض مردم ایران را به لجن بکشد و بسیاری از مخالفین این حکومت را به عنوان جاسوسان و عمال اجانب تحت پیگرد قرار دهد. "کاسپین ماکان" به یاری صهیونیست ها و امپریالیست ها بهترین زمینه را برای سرکوب روانی اپوزیسیون ایران فراهم کردو احمدی نژاد و دارو دسته خامنه ای از این خدمت صهیونیست ها و امپریالیست ها بسیار خشنودند.
این کار آقای ماکان در درجه نخست خانواده آقا سلطان را مورد ضربه قرار می دهد و آب به آسیاب دروغی می ریزد که رژیم جمهوری اسلامی از همان بدو ترورها شایع می ساخت که گویا “ندا“ را عمال انگلستان به قتل رسانده و آن را پای رژیم جمهوری اسلامی می نویسند. به همین جهت خانم هاجر رستمی مطلق، مادر “ندا“ اعلام کرد که “نامزد “ندا“ بودن این حق را برای کاسپین ماکان ایجاد نمی کند که به اسرائیل سفر و با شیمون پرز دیدار کند و با سوء استفاده از نام “ندا“، خود را نماینده مردم ایران بخواند.“
به گفته خانم رستمی مطلق، کاسپین ماکان با ایشان تماس تلفنی برقرار کرده و در مورد کارش چنین توضیح داده است: “کاسپین ماکان در این تماس تلفنی به مادر “ندا“ گفته است که هدف او از سفر به اسرائیل و دیدار با شیمون پرز انساندوستانه و برای صلح بوده است.“ (تکیه از توفان)
خانم رستمی مطلق گفت: "من به کاسپین گفتم که اگر “ندا“ شهید نمی شد او را نه به اسرائیل و نه هیچ جای دیگری دعوت نمی کردند و بهتر است بیش از این وجهه خود را خراب نکند. او از دید خودش کار درستی انجام داده است، اما من به او گفتم که اسرائیل جایگاهی بین مردم ایران ندارد و تو با این کار خودت را منفور و وجهه ات را خراب کردی." وی افزود:"نه فقط سفر به اسرائیل، بلکه کاسپین ماکان هر کاری که انجام می دهد و هر جایی که می رود تصمیم شخصی خود اوست و هیچ کسی او را به عنوان نماینده انتخاب نکرده است. او نه نماینده “ندا“، نه نماینده خانواده آقا سلطان و نه نماینده مردم ایران است و کارهای او را به حساب “ندا“ يا خانواده “ندا“ و مردم ایران نگذارید."
خانواده آقا سلطان به این ترتیب با اشاره بدوران کوتاه آشنائی ماکان با “ندا“ حساب خویش را از این عامل صهیونیسم جدا کرده اند.
ولی تصور اشتباهی است اگر کسانی فکر کنند که چنین حادثه ای در ایران اتفاقی است و دستان ناپاکی در جریان کار قرار ندارند.
آقای کاسپین ماکان آنگونه که مدعی است برای انساندوستی و برای صلح به دیدار شیمون پرز رفته است. عوامفریبی و یا حماقت نیز واقعا حدی دارد. آدمهائی نظیر شیمون پرز و دارودسته صهیونیست ها خود صدها “ندا“ ی فلسطینی را هر روز در مقابل چشمان جهان به خون می نشانند و به این جنایت بربرمنشانه افتخار نیز می کنند. هم اکنون بیش از یک میلیون فلسطینی از خرد و کلان در نوار غزه گروگان این جانواران صهیونیست هستند. اینکه آقای کاسپین مدعی شود برای صلح دوستی و انساندوستی بدیدار یک تجاوزگر جنگ طلب و ضد بشر رفته است بسیار مضحک می نماید و از بیشرمی همدستان اسرائیل در ایران سخن می راند. آقای کاسپین ماکان به دست بوسی شیمون پرز رفته است و اگر وی مهره ای برای خدمت به صهیونیست های اسرائیل و دشمنی با منافع ملی ایران نبود، اگر به ابزار ارتجاع و بربریت تبدیل نشده بود شخص شیمون پرز با کمبود وقتش هرگز حاضر نبود حتی یک لحظه هم وقتش را برای یک آدم “معمولی“ تلف کند. کاسپین ماکان در عین حال هوادارانی در خارج از کشور، در میان ایرانیان خودفروخته پیدا کرده است. مشتی جاسوس ایرانی در مدح و ستایش و جسارت وی صفحات زیادی را در اینترنت سیاه می کنند و از سایر ایرانیان دعوت می کند به خیانت وی تاسی جسته و دست بوسی شیمون پرز بشتابند و بر جنایت اسرائیلی ها علیه خلق های منطقه صحه بگذارند.
به نظر حزب کار ایران(توفان) اقدامات ماکان و تلاش سلطنت طلبان از همان درون ایران برای صحنه سازیهای لازم در آینده بازتابی از دو حرکتی می شود که از هم اکنون در میان اپوزیسیون ایران نیز ریشه زده است. برآمد ماکان در تلویزیون اسرائیل و ادعای اینکه وی شیمون پرز را مظهر صلح و دوستی می داند، خوراک تبلیغاتی برای آن نظریات ضد فلسطینی، ضد عراقی، ضد افغانی، ضد لبنانی در ایران است که حتی شعارهای انحرافی خویش را در جریان مبارزه دموکراتیک مردم ایران مطرح کردند. ممکن است فقر عمومی، خودسری و استبداد حاکمیت، فقدان شفافیت در سیاست داخلی و خارجی، دشمنی با ملیت، ایرانیت و ماهیت ارتجاعی مذهبی جمهوری اسلامی زمینه ایجاد انحرافات فراوان باشد که هست، ولی این زمینه هرگز توجیهی برای طرح خواست ها و شعارهای انحرافی نمی تواند باشد. شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران“ بخوبی روشن می کرد که این تفکر انحرافی در پس نام ایران جنایات اسرائیل را توجیه می کند و فقط سرپوشی برای دشمنی اش با جنبش عادلانه فلسطین و لبنان می باشد. پاره ای نیروهای مترقی در ایران پس از توجه باین واقعیت فورا در جهت تصحیح شعارهای انحرافی کوشیدند ولی عوامل اصلی طرح این شعارها به طرح مجدد این شعارها با بیهودگی سماجت کردند. صفحات اینترنتی ضد فلسطینی و ضد عربی با رنگ ننگین و غلیظ ناسیونالیسم ایرانی مدتهاست که که مروج این تفکر ارتجاعی در میان ایرانیان است.
حضور کاسپین ماکان در تلویزیونهای خارج از ایران یک خاصیت مهم داشت و دارد و آن اینکه تضادهای میان نیروهای مذبذب و دودوزه باز و متزلزل را تشدید می کند. آنها که با کلمات بندبازی می کنند و در کنار اسرائیلی ها چاقوهای خویش را تیز می کنند تا هر فلسطینی را به عنوان بنیادگرا و هوادار حماس سر ببرند ناچارند از لاک خویش بیرون آیند و نقابشان را بدور اندازند و نشان دهند که لیبرال به تمام معنا هستند و نه اسرائیل را صهیونیست می شناسند و نه آمریکا را امپریالیست. اگر این کار را نکنند جبر مبارزه و تشدید تضادها همه آنها را به این کار وادار خواهد کرد. نه صهیونیست ها و نه امپریالیست ها از جنایات خود دست بر دار نیستند و نه مبارزه طبقاتی به پایان می رسد. تنها این عناصرند که باید تکلیف خودشان را در مورد عراق، افغانستان، فلسطین، سوریه، تجاوز به ایران، مسئله غنی سازی اورانیوم در ایران و... روشن کنند وگرنه استبدای که آنها به ارمغان خواهند آورد بمراتب سیاهتر از استبداد رژیم جمهوری اسلامی است زیرا آنها زیر چادر مبارزه برای تامین حقوق بشر و آزادی و مدرنیته و رفع حجاب سر همه مخالفین خویش را می برند. کسانیکه حق حیات را به حکومت نرسیده از ملت فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان سلب می کنند، نمی توانند خواهان حق حیات برای ملت ایران باشند، نمی توانند مدافع حقوق بشر و آزادی و دموکراسی باشند. کسانیکه به حکومت نرسیده حقوق مسلم و برسمیت شناخته شده کشور ایران را به عنوان عضوی از اعضای ملل متحد نفی می کنند نمی توانند از همان حقوق در مقابل توسعه طلبی، اخلال، تجاوزگری، قلدری پس نیل به قدرت دفاع کنند.
سفر کاسپین ماکان به اسرائیل عمیق تر از یک سفر توریستی معمولی است. این سفر، سفر بخشی از اپوزیسیون ایران به اسرائیل است. ماکان نماینده غیر رسمی این اپوزیسیون خواهد بود.
حزب کارایران(توفان)
فروردین 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر