۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

ریاکاری امپریالیست روسیه


قرار داد کاهش سلاحهای اتمی میان روسیه و آمریکا در ماه اکتبر 2010 در برابر کنگره آمریکا قرار می گیرد و هم روسها و هم آمریکائیها تمایل دارند که کنگره به زیر آن امضاء بگذارد. در باغ سبز نشان دادن دولت روسیه به آمریکا و پشت کردن آنها به ایران در خدمت سیاست جلب نظر نمایندگان کنگره آمریکاست.

از مدتها قبل آمریکائیها از طریق ناتو به حریم مناطق نفوذ روسیه در قفقاز، اروپا و آسیا تجاوز می کردند و روسها را تحت فشار می گذاشتند. در زمانیکه گورباچف در پس پرده با امپریالیستها به توافق رسیده بود تا روسیه را دو دستی تقدیم آنها کند در قرارداد قید کرده بودند که پیمان ناتو نباید خود را به مناطق سابقا تحت نفوذ روسیه گسترش دهد. یکی از سیاستمداران آلمانی در سالگرد فروریختن دیوار برلن و وحدت دو آلمان در پاسخ به این پرسش که چرا علیرغم توافق با روسها اروپا فورا پیمان ناتو را به مناطق تحت نفوذ روسها گسترش داد گفت این درست است که ما مفاد قرارداد را رعایت نکردیم ولی واقعیت این است که در سیاست همیشه باید اینطور رفتار کرد. وقتی ما دیدیم روسها آنقدر ضعیفند که قادر نیستند از توسعه نفوذ ما جلوگیرند حماقت محض بود اگر این کار را نمی کردیم. اعتبار قراردادها متکی بر قدرت است وقتی کشوری فاقد قدرت است پیمانهای با وی نیز پشیزی ارزش ندارند. وقتی ما می توانیم بزنیم و ببریم نباید صبر کنیم. بر این اساس ممالک بالتیک، گرجستان، به زیر سلطه غرب در آمدند و اروپای شرقی پایگاه ناتو شد. جرج بوش می خواست سپر دفاعی موشکی در جمهوری چک و لهستان بر قرار کند و دلیل چنین تصمیمی را خطر ایران ذکر می کرد.

روشن بود که امپریالیستهای غرب به بازار مواد اولیه روسیه نظر دارند و می خواهند هر چه بیشتر این کشور را به اجزاء خویش تجزیه نمایند تا بیشتر بتوانند آنرا کنترل کنند.

دولت روسیه نیز در این مانورها و فشار به آمریکائیها از کارت ایران سود می برد. آنها از ایران حمایت می کردند تا بتوانند از آمریکا در مذاکرات مشترک خود امتیازات بیشتری را کسب کنند. ایران با روسیه در دریای خزر منافع مشترک داشت. ساختمان نیروگاه هسته ای بوشهر که عملا به کابوس بدل شده است در دست شل کن سفت کن روسها قرار داشت. ایران یکی از بازارهای فروش اجناس روسیه در شرایط تحریم جهانی است و این امر منافع فراوانی را برای روسها در پی دارد.

سیاست راهبردی روسها در این مدت همکاری دراز مدت با ایران نبود زمینه چینی برای همکاری دراز مدت با آمریکا بود. اگر روسها در بازی تحریمهای ایران شرکت می کردند برای آن بود که از آمریکائیها امتیازات بیشتری بگیرند در عین اینکه خود را مدافع ایران جلوه دهند.

بتاخیر انداختن براه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر بخاطر بازی پوکری بود که روسها با آمریکائیها و اسرائیلیها می کردند. هم اکنون کرمهای رایانه ای جاسوسی در دستگاههای هدایت نیروگاه اتمی بوشهر لانه کرده است و از براه انداختن آن جلوگیری می کند. بعید بنظر می رسد که روسها از وجود چنین برنامه ای بی خبر بوده باشند. آنها در عین اینکه می توانند راه اندازی نیروگاه بوشهر را به تاخیر بیاندازند و رضایت آمریکا و اسرائیل و انحصارات هسته ای را در جهان جلب کنند می توانند گناه آن را به گردن کرمهای جاسوسی بیندازند. آنچه روشن است این کرم جاسوسی تنها می توانسته از طریق سازمانهای امنیتی ممالک نظیر آمریکا و یا اسرائیل بداخل سیستمهای هدایت کارخانه زیمنس فرستاده شده باشد. یک چنین اقدام خطرناکی نمی تواند بدون موافقت ضمنی روسها صورت گرفته باشد. کاشتن کرم جاسوسی در نیروگاه اتمی که می تواند امنیت یک منطقه را برهم زند با کاشتن چنین کرمی در یک کارخانه ماشین سازی معمولی متفاوت است. در اینجا عمل انجام شده شکستن یک حریم جدید امنیتی است که در زمان صلح همه در حفظ آن می کوشند. اگر قرار باشد ممالک در زمان صلح رعایت این اصول مورد توافق را بانجام نرسانند آنوقت این حق را سایرین نیز پیدا می کنند و برای خود محفوظ می دارند که از این حریم خطرناک بگذرند و نیروگاههای هسته ای سایر ممالک را مورد تهدید قرار دهند. این خطر برای آمریکا و اسرائیل و یا اروپا روشن است. آنها می دانند جواب های هوی است. حمله سایبری به سایتهای هسته ای برای همه طرفهای درگیر ممکن است. اصولی که در اینجا حاکم است همان اصولی است که در مورد استفاده از بمب اتم صدق می کند. یعنی اصل ایجاد ترس متقابل. ایجاد چتر وحشت در دوران جنگ سرد مانع شد تا ماجراجوئی، میدان دار عرصه سیاست شود. همین مسئله در مورد امنیت نیروگاههای هسته ای مطرح است اگر طرفی خود را موظف به حفظ این حرمتها نداند تضمین ندارد که طرف مقابل به این حرمتها احترام بگذارد این است که حمله سایبری به سایت هسته ای ایران مسلما با آگاهی روسها صورت گرفته است و در کادر سیاست تحریمهای ایران و سازش روسیه با آمریکا است.

دولت روسیه در سال 2005 با فروش موشکهای ضد هوائی با برد زیاد اس-300 به تعداد 60 دستگاه به ایران موافقت کرد. بهای این موشکها مجهز به چهار لوله پرتاب و دستگاه هدایت و رادار یک میلیارد دلار بود.

پس از فروش این موشکها که ایران را به یک سامانه قدرتمند دفاع ضد هوائی مجهز می کرد که می توانست از تاسیسات هسته ای ایران در مقابل تجاوزات اسرائیل و آمریکا حفاظت کند دولت اسرائیل با دولت روسیه تماس گرفت و پس از چندین مسافرت متعدد در پس پرده با دادن امتیازاتی به آنها احتمالا در زمینه نفوذ آمریکائیها و اسرائیلیها در قفقاز، روسها را از تحویل این سلاحها به ایران منع کرد. این سلاحها صرفا جنبه دفاعی داشت و تنها از تاسیسات هسته ای ایران حفاظت می کرد. مسکو تا سال 2008 از تحویل این موشکها به ایران خودداری کرد و دلیلش را بدروغ نقص فنی اعلام نمود.

روسها می دانستند که تحویل این سلاحها به ایران دولت جمهوری اسلامی را که یک سیاست تحریک آمیز و ماجراجویانه دارد به رجزخوانی بیشتر وادار کرده و دیگر نمی توان توسن پرمدعائی آنها را مهار کرد. آنها ترجیح می دادند که ایران ضربه پذیر باقی بماند زیرا از یک ایران ضربه پذیر بهتر می توان سواری گرفت و کارتش را در بازی قمار با آمریکا بهتر بکار برد. یک ایران ضربه پذیر باید به روسها امتیاز دهد، باید در مقابل روسها کوتاه بیاید. یک ایران ضربه پذیر ریش آخوندهاش در دست روسهاست و این روسها هستند که ریش آخوندها را می کشند و قیچی می کنند.

حتی روسها که از آب کره می گیرند تا آخرین لحظه ایکه برخلاف منافع ایران به قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل رای دادند بطور ضمنی اشاره کردند که این تحریمها شامل نیروگاه هسته ای بوشهر که سوختش را روسها می دهند و تفاله اش را تحویل می گیرند و قرار داد فروش موشکهای دفاعی اس-300 که در قبل از صدور قطعنامه تحریم امضاء شده است نمی شود. حزب ما همان زمان اعلام کرد که این یک دو دوزه بازی بیش نیست. توفان در شماره 124 نوشت׃ " دولت روسیه که بعد از انتخابات تقلبی در ایران و اعتراضات میلیونی مردم فورا احمدی نژاد را به مسکو دعوت کرد و حمایت خویش را از وی اعلام نمود حال روشن می شود که در حقیقت قصد داشت زهر چشمی از آمریکا بگیرد و سقف درخواستهای خویش را در نزد اوباما افزایش دهد. روسیه مانند همیشه با زد و بند با آمریکا به تعهداتی که نسبت به ایران داشت عمل نکرد. روسیه با ایران پیمانی امضاء کرده بود که به موجب آن به ایران موشکهای روسی اس-300 تحویل دهد. این موشکها صرفا جنبه تدافعی داشته و برای حفاظت از حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران مورد نیاز بود. دولت آمریکا و اسرائیل به دولت روسیه فشار آوردند که از تحویل این سلاحها به ایران خودداری کند. در آن زمان استدلال روسها این بود که ما باید به تعهدات خودمان احترام بگذاریم و قراردادی را که با ایران بسته ایم اجراء کنیم و تاکید می کردند که این موشکها صرفا جنبه دفاعی دارد و امنیت هیچ کشوری را به خطر نمی اندازند. در هنگام تصویب قطعنامه تشدید تحریمها علیه ایران سخنی از تحویل موشکهای اس-300 به ایران مطرح نشد. گرچه در این قطعنامه ورود کالاهائی که در صنایع موشکی به کار می رود به ایران ممنوع اعلام شده ولی دولت روسیه با به نعل و به میخ زدن مدعی شد که چون قرارداد با ایران قبل از تحریم اقتصادی اخیر بسته شده شامل قراردادهای گذشته که اعتبار خویش را حفظ کرده اند نمی شود. ولی اخیرا دولت روسیه حرف خود را پس گرفته و از تحویل سلاحهای به ایران خود داری کرده است. این اقدام روسیه که در همدستی با امپریالیست آمریکا صورت می گیرد گویای آن است که قراردادهای بین المللی چنانچه فشار و زور بدنبالش نباشد ارزش اجرائی ندارد. از این گذشته روسیه با این اظهارات ضد و نقیض خویش راه مصالحه با آمریکا و تحت فشار گذاشتن ایران را باز می گذارد. آنها به حسب وضعیت سیاسی در آینده نزدیک می توانند با اشاره به این گفتار ضد نقیض مدعی شوند که می خواهند موشکهای اس-300 را به ایران تحویل دهند زیرا نفس تحریمها شامل قراردادهای منعقده در قبل از تحریم نمی شود."

دیمیتری مدودوف رئیس جمهور روسیه روز چهارشنبه 31 شهریور طی فرمانی تحویل سیستم های اس-300 تسلیحات زرهی و هواپیما، بالگرد و ناوهای جنگی به ایران را ممنوع کرد. فرمان رئیس جمهور روسیه به دنبال تدابیر مربوط به اجرای قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد، مورخه 9 ژوئن سال 2010 صادر شده است. لغو فروش موشکهای اس-300 در حالی که تمام تشریفات مورد لزوم به وسیله کلیه مقامات و منابع رسمی انجام شده بود و موشکها آماده حمل به مقصد بود متوقف شد. رئیس کمیته امور بین المللی مجلس دومای روسیه، کنستانتین کاساچف گفت׃ "ایران حق دارد به خاطر عدم اجرای قرارداد ادعای خسارت کند. در شرایط حاضر روسیه حداکثر یک میلیارد دلار زیان مالی خواهد دید".

اظهار نظرهای مقامات روسی که از تحویل موشکهای دفاعی اس-300 خودداری می کنند و قرارداد خویش را با ایران بزیر پا می گذارند گویای آن است که آنها با آمریکائیها به توافقات جدیدی رسیده و امتیازات جدیدی به ضرر ایران گرفته اند. عدم تحویل موشکهای دفاعی به ایران میدان تهدیدهای آمریکا و اسرائیل را باز می گذارد که هر روز مدعی شوند گزینه نظامی علیه ایران را روی میز خود دارند. وجود موشکها می توانست از دامنه و تاثیر این تهدیدات بکاهد و مواضع ایران را تقویت کند. حال آنکه ایران باز باید از موضع ضعف به امپریالیستها باج دهد و احمدی نژاد عربده بکشد.

روزنامه های آلمانی این ادعای مسکو را که موجب خرسندی آمریکائی شده است نادرست و ناقض قرارداد توصیف کردند و اضافه نمودند که همه می دانند که دروغ می گویند ولی مهم این است که منافع ما تامین شده است.

البته دولت روسیه که قرارداد با ایران را نقض کرده است و به ایران زور می گوید و بهای موشکها را نیز دریافت داشته است حاضر نیست به ایران خسارت دهد. حتی بهای موشکها را نیز پس نخواهد داد. ایران منفرد و عاجزتر از آن است که با پرچم اسلام ناب محمدی موفق شود حق ملت ایران را بگیرد. حق را تنها می توان با زور گرفت و ایران این زور را ندارد. رژیمی که منافع طبقه حاکم را در سر دارد و نه منافع ملی ایران را برای حفظ منافع گروهی بهر خفتی تن در می دهد.

روسها البته پس از این همه حقه بازی، از کار انداختن نیروگاه هسته ای، عدم تحویل موشکهای دفاعی به ایران هنوز برای اینکه کارت ایران را برای چاپیدن در دست داشته باشند مدعی می شوند׃ رئیس کمیته امور بین المللی مجلس دومای روسیه، کنستانتین کاساچف در مصاحبه ای با تلویزیون "روسیه امروز" در 9 اکتبر 2010 اظهار داشت׃ "ما علیه استفاده از زور در قبال ایران از این کشور حمایت می کنیم".

باین ترتیب به ایران در باغ سبز نشان داده و می گویند باید دم ما را ببینی چون ما با حمله آمریکا به ایران مخالفیم. باز روز از نو و روزی از نو. باز ایران باید برای حفظ منافع یک گروه مافیائی در قدرت از منافع ملی خویش چشم بپوشد. باز باید آلت دست روسها شد.

رژیمی که به ملت خویش تکیه نکند، رژیمی که شکنجه گران و مفسدین فی الارض، دزدها، قاتلین، متجاوزین به حقوق مردم در آن راست راست راه بروند و همه موازین قانونی در آن با پا لگدمال شود، رژیمی که از ملتش بیش از دشمنان ملتش بترسد و بر شالوده دروغ و دغل و ریاکاری مستقر باشد نمی تواند در مقابل امرپیالیستها مقاومت کند. حاکمیت از مردم است و نه از اسلام. کسانیکه می خواهند اسلام را در جهان حاکم کنند تنها به تحریک همسایه های ایران می پردازند و ایران را به انزوا می کشند و ایران منزوی لقمه خوبی برای همه امپریالیستهاست. باین ترتیب رژیم جمهوری اسلامی یکی از مهمترین ممالک حامی خویش را از دست داد و منزوی تر شد.

تجربه روسیه ولی بار دیگر نشان داد که به وعده های امپریالیستها نمی توان دل بست. امپریالیستها فقط زبان زور را می فهمند. اگر زور و عامل فشار به عنوان تضمین اجرای قرارداد وجود نداشته باشد دست ممالک کوچک به جائی نمی رسد.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره 128 آبان ماه 1389 نوامبر 2010، ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه توفان در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org

هیچ نظری موجود نیست: