معجزه دین
پیامبر مسیحیان یعنی عیسی مسیح که نتوانست خود را از مرگ نجات دهد دم مسیحیائی داشت و بهر مرده ای فوت می کرد وی جان تازه می یافت و زنده می شد. با وجود وی و قدرت معجزه اش جامعه انسانی جاودان شده بود و به پزشک و دارو نیازی نبود و کسی نیز نباید از پیری می ترسید زیرا پیری آستانه مرگ به حساب نمی آمد و همه مردمان عمر جاودانی داشتند. مشکل وی فقط این بود که نمی توانست به خودش بدمد، به خودش فوت کند، یا فوت نکند. معجزه پیامبر اسلام گویا قرآن است. همان کتابی که جلد دومش توسط خامنه ای در دست تقریر است و جلد اولش را قصد داشت کشیش قبلا گمنام آمریکائی به آتش بکشد. البته کتاب قرآن در زمان وحی به محمد، در سن چهل سالگی هنوز وجود خارجی نداشت چون هنوز اساسا آیه ای نازل نشده بود تا قرآن به صورت کتاب وحی تمام و کمال آماده چاپ شود. پس نمی شود وجود قرآنی را که هنوز وجود نداشت دلیلی برای اثبات پیامبری محمد بدانیم و آنرا از معجزات وی به حساب آوریم. خود پیامبر اسلام نیز از وجود قرآن اطلاع نداشت زیرا نمی دانست پروردگار قصد دارد کدام آیه ها را در چه موقع به وی نازل کند تا در پی جمع آوری آن باشد، قرآن را بعد از مرگ وی، یکی از خلفاء راشدین یعنی خلیفه سوم راشدین عثمان که "پیراهنش" مارکدار و بسیار مشهور است با جمع آوری آیات پراکنده و نقل قولهای محمد در این موارد تدوین کرد. تصاویری از پیامبر اسلام که قرآن را به زیر بغل دارد تصاویر جعلی است و نباید بدان دل بست. زیرا در زمان حضور حضرت جلد اول قرآن هنوز چاپ نشده بود و این تصویر نمی تواند واقعی باشد. اگر خلاصه کنیم معجزه پیامبر اسلام تنها بعد از مرگش معجزه اعلام شد. کشیش آمریکائی که می خواست صدها قرآن را آتش بزند یک لحظه هم فکر نکرد که ممکن است دنیا زیر و رو شود و آسمان به زمین برسد. این اوباما بود که تلفنی وی را از این کار برحذر داشت تا دنیا بر سر آمریکائهیا در افغانستان و پاکستان و عراق و خاور میانه و ممالک اسلامی خراب نشود. اوباما فهمید که از بین بردن حرمت معجزه یک بیماری واگیری است که می تواند گریبان عصای موسی و دم مسیحا را نیز بگیرد.
تا اینجای مطلب جنبه تاریخی و افسانه ای مذاهب بود که برای رهبری مردم و حل مشکلات اجتماعی روز از قدرت معجزات استفاده می کردند. ولی در دنیای امروز با این همه پیشرفت علوم دیگر کسی قادر نیست با ادعای علم کردن یک معجزه بشریت را از چنگال فقر و بی عدالتی نجات دهد. چون اگر چنین پیامبری پیدا شود کافیست در یک سفر ماهواره ای بدور زمین و ارسال پیام همه فهم، همه مشکلات را عملا حل کند و نه آنکه وعده حل آنها را بدهد. پس خوانندگان با خیال راحت بدانند که دیگر معجزه گری در پیدا نخواهد شد که رو دست معجزه گران سنتی بلند شود.
ولی آنها که از این مذاهب پول می خورند و می خواهند سرمایه گذاریهای پیامبران را در بورس مذهب حفظ کنند باید برای حل معضلات کنونی که واقعیت سرسخت مشخص است راه حلی بیابند. آنها در مذاهب روش فتوا را پیدا کرده اند. پیروان مذهبی مشکلی می یابند به یک رهبر مذهبی مورد قبولشان مراجعه می کنند و از وی استفهام مطالب را می طلبند و وی به آنها راه حل نشان می دهد که معمولا پیشنهادات چند پهلو، ذهنی، قابل تفسیر و کلاه شرعی است. پیروان نیز بدون عذاب وجدان و با خیال راحت که مسئولیت همه کارهاشان بعهده فتوای فقیه است به اعمال خود خواسته یا خود ساخته دست می زنند.
خمینی نظرش این بود که برای ما حفظ حکومت اسلامی مهم است. کسب قدرت سیاسی و حفظ قدرت سیاسی از طریق اعمال دیکتاتوری طبقاتی مهم است. وی نظرش بر این بود که ما باید نسبت به مردم دیکتاتوری کنیم ولی نسبت به خودمان دموکرات باشیم. وی مردم را دعوت می کرد بر ضد هم جاسوسی کنند و همدیگر را لو بدهند تا عمر جمهوری اسلامی افزایش یابد، توده ایها و فدائیان اکثریت به این فتوا اقتداء کردند. وی می گفت حتی نماز و روزه و حج و... یعنی "فروعات دین" را می شود زیر پا گذاشت و کافی است که از "مذهب" فقط توحید و نبوت را حفظ کرد. معجزه خمینی کسب قدرت سیاسی بود و اعمال آن، توضیح المسایل وی را که فعلا از بازار جمع آوری شده، نمی شد به عنوان معجزه وی قالب کرد. بر اساس فتوای وی و یا سایر آیت اﷲ ها مجاز بود ارزشهای جدید اخلاقی خلق کرد که با ارزشهای تا به آن روز مورد پذیرش مردم حتی در مغایرت قرار داشته باشد. اگر در اسلام زنای محصنه مستوجب سنگسار است در زندانهای ایران تجاوز به زنان متاهل و یا دختران باکره که با مُهر کافر آنها را حلال می کنند زنای محصنه محسوب نمی شود. اگر در زمان شاه شلاق زدن نامش شکنجه بود در زمان جمهوری اسلامی نام شکنجه را تعزیر می گذارند و هدفش آموزشی و تجدید تربیت است و اعمال آن ایرادی ندارد چون در خدمت اسلام است. جمهوری اسلامی یک آچار چند منظوره که سابقا به آن آچار فرانسه می گفتند چون از فرانسه می آمد پیدا کرده که با پیوست "در خدمت مصالح اسلام" هر کثافتی می تواند پاک پاکیزه جلوه داده شود و ارتکاب به آن جرم نبوده و کسی را آلوده به گناه نکند. با این پیوست و برچسب، جنایتکارانه ترین اعمال قابل توجیه است. این سیاست ماکیاولیستی است که از بدو جمهوری اسلامی حاکم بوده است. همه چیز در خدمت اسلام و همه چیز در خدمت بقاء حکومت، حتی خود اسلام ناب محمدی. برای دارودسته مذهبی اعم از اسلامی یا غیر اسلامی ارزشهای مطلق و قابل احترام وجود ندارد. تنها یک ارزش وجود دارد و آن حفظ جمهوری اسلامی بهر بهاء است. حتی به بهای توهین به اسلام و نقض دستورات مدون اسلامی. به موجب فتوای رهبران اسلامی اگر برای نفوذ در یک سازمان سیاسی ضد رژیم و غیر مذهبی لازم باشد مامور نفوذی مشروبات الکلی بنوشد و اخلاقیات اسلامی را مطلقا به زیر پا بگذارد این کار مجاز است زیرا در خدمت حفظ نظام اسلامی است. نظامی که خود را برگزیده الهی می داند و می خواهد جامعه ای انسانی و سرشار از عدالت و رفاه و اخلاقات ناب اسلامی فراهم کند مشوق زیر پا گذاردن همه معتقدات و اخلاقیات خودش است. چنین نظامی طبیعتا استقرار آن جامعه موهومی ادعائی را هرگز در نظر ندارد، بلکه حامی و حافظ جمهوری واقعی اسلامی کنونی با همه آلودگیها و زشتیهای آن در خدمت مشتی سلطه گر مافیائی است. مذهب وسیله ای در خدمت بقاء سلطه است. مذهب وسیله شستشوی مغزی و تحمیق مردم است. مذهب افیون توده هاست و همیشه همینطور بوده است.
البته این رژیم جمهوری اسلامی نیست که در عمل باید اعتقادات پوچ و غیر واقعی و سنتی کهنه خود را با واقعیات دنیای کنونی وفق دهد و برای توجیه آن از طلسم فتوا استفاده کند، جامعه مذهبی اسرائیل نیز با این مشکل روبرو است.
در آنجا نیز دختران باید از روابط جنسی قبل از رفتن به خانه شوهر پرهیز کنند، گوشت خوک نخورند، گوشتی بخورند که گوشت ذبح یهودی شبیه اسلامی باشد و... حال تکلیف خانم تسیپی لیونی وزیر امور خارجه قبلی آقای ایهود اولمرت چه می شود که در گذشته یک پرستوی موساد بوده و کوله باری از تجربه جنسی مصلحتی بدوش دارد؟
پرستوی های موساد دختران یهودی زیبائی بودند که در سازمانهای جاسوسی اسرائیل آموزش می دیدند با مردان دشمن روابط جنسی برقرار کرده و به اسراری که مورد نیاز دستگاههای جاسوسی اسرائیل بوده است از این طریق دست پیدا کنند. این پرستوها طبیعتا ماموریتهای واحدی نداشتند و سازمان جاسوسی اسرائیل آنها را در هر جا و با هر کس که می خواست بکار می گرفت. این دختران یهودی که ظاهرا به خاطر اعتقادات یهودیشان به اسرائیل رفته و نسبت به دینشان که عامل اصلی هویت آنهاست بیشتر باید پابند باشند براحتی اخلاقیات یهودی را که شبیه اسلام است به زیر پا می گذاشتند و در خدمت منافع جمهوری یهودی اسرائیل از بغل یک مرد به بغل مرد دیگر می رفتند و آنرا در خدمت منافع دولت یهودی اسرائیل به حساب می آوردند. طبیعتا برای اینکه این عده را از نظر روحی آماده کرد که از نظر مذهبی دچار عذاب وجدان نشوند و در روز معاد بتوانند برای تبرئه خویش به اسناد غیر قابل انکار برای رفتن به بهشت استناد کنند، نیاز به چند آیت اﷲ یهودی با نام خاخام است تا با فتواهای به موقع خود خیال این پرستوها را راحت کنند که همخوابگی آنها از نظر مذهبی اشکالی ندارد. این آن حقیقت معجزه ادیان است که می تواند حلبی را به عنوان طلا بفروشد. اگر تا بحال همه معجزات افسانه ای بوده است ولی معجزات این فتواها عریان و حقیقی است و بسیاری آنرا بر روی بدن خود چه در زندان اوین چه در هتلی در پاریس و یا برلن حس می کند.
باور نمی کنید باین خبر روزنامه کلنر شتات آنسایگه در آلمان مورخ 5 اکتبر 2010 توجه کنید׃ "از نظر فتوای مذهبی یک خاخام اسرائیلی روابط جنسی با دشمن داشتن مجاز است. مشروط بر اینکه در خدمت کشور(بخوانید جمهوری یهودی اسرائیل-توفان) باشد". اینکه خط کش اندازه گیری دست کیست تا مشروط بودن عمل را اندازه بگیرد معلوم نیست. این پرستوی اسرائیلی است که بر اساس احساس باطنی و ذهنی خود می تواند متحقق بودن شرط را تفسیر کند. البته کار تنها به فتوی مذهبی پایان نمی پذیرد. یک کارشناس حقوقی یهودی بنام آری شوات مبنی بر خبر روزنامه "یدیوت آهارونوت" اظهار کرده است׃ "اعضاء زن سازمان جاسوسی بخش خارجی موساد حق دارند "تروریستها" را بتور بزنند بخاطر اینکه برای امنیت کشور به اطلاعات مهم دست بیابند.".
اینها معجزات ادیان است که واقعی و قابل رویت و اندازه گیری است. همه دولتها از ادیان برای تحمیق ملتها و بقاء رژیمهای خویش استفاده می کنند. اینکه چه پیرایه ای بر آن می پوشانند مهم نیست مهم نقش مذهب در بیراهه بردن مردم است. این بیماری چند هزارساله که مانند خوره در جوامع وجود دارد تنها با پیشرفت دانش و دامن زدن به مبارزه طبقاتی می تواند مهار شود و تضعیف گردد و سرانجام از بین برود. با چاقو، با زندان، با ممنوعیتها، با تضییقات نمی توان بر ضد جهل مبارزه کرد و بر عکس تاثیرات معکوس دارد. این است که حزب ما همیشه بر نظریات سیاسی تکیه می کند و نه اعتقادات مذهبی و ایدئولوژیک. مبارزه مردم فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان مبارزاتی ملی و ضد امپریالیستی است. این ملتها با هر اعتقادات مذهبی و یا ایدئولوژیکی که دارند برای رهائی ملی کشورشان مبارزه می کنند و امپریالیست را آماج حمله خویش قرار داده اند. با ایدئولوژی آنها با اعتقادات آنها تنها در روند مبارزه سیاسی در راه رهائی ملی می توان مبارزه کرد و زبان آنها را فهمید. با توهین و تحقیر و همدستی با ارتجاع مذهبی امپریالیستی علیه اسلام که تنها توجیهی موذیانه برای سرپوش گذاردن بر حقوق میلیونها مسلمان، تجاوز به کشورهای مسلمان در عرصه جهان از لبنان گرفته تا عراق و افغانستان و ایران و فلسطین و سودان و نیجریه و... است نمی توان بر یک درک عقب مانده چند هزار ساله که ریشه اش در نادانی عمومی است غلبه کرد. شکست چنین سیاست امپریالیستی از هم اکنون روشن است. تجربه حداقل ده سال اخیر نشان می دهد که سیاست مبارزه با "تروریسم" نه تنها "تروریسم" ادعائی امپریالیستها را ازبین نبرده بلکه آنرا به نیروئی قدرتمند در همه جهان برای مقاومت در مقابل سلطه گری امپریالیستها بدل کرده است و این جنبش روز بروز گسترش بیشتری خواهد یافت و بر کمونیستهاست که با فعالیت خویش در رهبری این جنبشها قرار گرفته و نشان دهند تروریستها امپریالیستها و صهیونیستها بوده و هستند و تا آنها پا برجایند نمی توان تروریسم را از بین برد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 128 آبان ماه 1389 نوامبر 2010، ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه توفان در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر