۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

نمایشی بنام صلح برای فریب افکار عمومی


محمود عباس با نتانیاهو در آمریکا ملاقات کردند تا برای تسکین افکار عمومی و فریب ملت فلسطین چند ساعتی احوالپرسی نمایند و سپس برای دلمشغولی مردم دیدار بعدی خویش را به چند روز بعد، چند ماه بعد، چند سال بعد و... حواله کنند و مرتب از واژه های بی معنی برای وقت گذرانی استفاده نمایند.

رسانه های گروهی جهان در بوق تبلیغاتی می دمند که پرزیدنت محمود عباس با نخست وزیر اسرائیل به عنوان نمایندگان دو ملت وارد مذاکره برای صلح شده اند. آنها این مذاکرات را گام نخست برای ایجاد دو کشور مستقل بیان می کنند. در این نمایش عوامفریبانه نکاتی هست که باید به آن توجه کرد.

نکته نخست اینکه محمود عباس رئیس جمهور فلسطین نیست. دوره ریاست جمهوری وی در ژانویه سال گذشته به پایان رسیده و ایشان بدون مبنای حقوقی و سیاسی خود را رئیس جمهور فلسطین می نامد و مانند احمدی نژاد جرات ندارد یک انتخابات آزاد در فلسطین برگذار کند. وی به زور بر سر کار باقی مانده است و وکالت مردم را بعهده ندارد. ارکان قدرتش نیروهای پلیس و امنیتی اسرائیل است. پس محمود عباس غاصب را نماینده ملت فلسطین جا زدن از همان ابتداء ماهیت این مذاکرات را نشان می دهد. لقب محمود عباس مانند لقب رفسنجانی است. روزی آیت اﷲ است و روز دیگر شیخ الاسلام. هر وقت می خواهند هندوانه زیر بغل محمود عباس بگذارند وی را پرزیدنت خطاب می کنند و هر وقت بخواهند ارزشش را پائین آورند به وی رئیس دولت خود گردان فلسطین خطاب می کنند که بداند دست نشانده اسرائیل است. این واقعیات نشان می دهد که مسئله برگذار کنندگان این نمایش اساسا حل مسئله فلسطین نیست زیرا در آن صورت باید نماینده واقعی و منتخب مردم فلسطین را بر سر میز مذاکره می آوردند که تصمیمات دو جانبه و یا قرارداد مورد توافق ضمانت اجرائی داشته باشد. قرارداد احتمالی که مورد تائید ملت فلسطین نباشد تنها یک دسیسه برای قتل عام ملت فلسطین، تائید سیاست تجاوزکارانه صهیونیستها و این ادعای تبلیغاتی است که صهیونیستها خواهان "صلح" اند ولی فلسطینیها می خواهند خون بریزند. این سیاست تنها برای حفظ آبروی اسرائیل است که دستش در خون ملتهای منطقه آغشته است و از نظر شورای امنیت سازمان ملل متهمی است که به جنایت علیه بشریت دست زده است. این جنایتکاران 5/1 میلیون انسان را در نوار غزه محاصره کرده و با قلدری به آنها گرسنگی و تشنگی می دهند و همه این مدعیان حمایت از حقوق بشر بر این جنایت سکوت کرده اند. این جنایتکاران به کشتیهای آذوقه که اهداف انسانی آنها بر کسی پوشیده نبود حمله بردند و چندین فعالین حقوق بشر را به قتل رساندند. حال که رژیم صهیونیستی در زیر فشار افکار عمومی قرار گرفته است برای رنگ و رو دادن به این رژیم به برگذاری مذاکرات صلح نیاز است. دولت اوباما نیز به نمایش تبلیغاتی صلح آمیز پس از اینکه برنده جایزه صلح شده است نیاز دارد، زیرا عنقریب انتخابات کنگره در آمریکا شروع می شود و وی می خواهد با این نمایش هم نظر لابی یهودیها را جلب کند و هم نقش خود را در مسئله حل مشکلات خاورمیانه به رخ بکشد. برای وی مهم فقط دست دادن دو طرف در مقابل دوربین تلویزیون با یکدیگر است. وی بیک نمایش تلویزیونی نیاز دارد و نه بیک توافق صلح.

نتانیاهو در مقابل دوربین به محمود عباس گفت که ما هر دو باید به گذشتهای دردناک تن در دهیم. واژه های دیپلماتیک و بی محتوائی که هر روز و هر شب قبل از صرف غذا می توان بر زبان آورد. وی به محمود عباس می گوید شما فلسطینیها باید درد را تحمل کنید و همه آن چیزهائی را که ما تا به حال غصب کرده ایم و می خواهیم باید برسمیت بشناسید و ما در عوض با درد فراوان از غصب باقیمانده سرزمین شما و قتل عام شما موقتا دست بر می داریم. حرف نتانیاهو در واقع این است مال ما مال خودمان و مال شما در آینده مال ما. خنده دار است که کسی به فلسطینیها که قربانی تجاوزند توصیه کند که باید دردهای بیشتری را تحمل کنند. این امریه٬ ماهیت این گفتگوهاست که برای نجات آبروی اسرائیل٬ موفقیت اوباما در انتخابات و تقویت محمود عباس در مقابل مواضع حماس و جنبش خلق برای آزادی فلسطین سرهم بندی شده است. این نمایش که با فشار آمریکا و خواست اسرائیل سرهم بندی شده حتی مورد تائید اتحادیه عرب نیست. اتحادیه مذکور به محمود عباس توصیه کرده است که در آغاز مذاکرات از اسرائیل تضمین بگیرند که آنها مناطق اشغالی بعد از سال 67 را ترک می کنند. برای خالی نبودن عریضه و بها دادن بیک مذاکرات بی وزن و مایه و بی ثمر دولت اوباما حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و ملک عبداﷲ از اردن را نیز همراه محمود عباس به واشنگتن دعوت کرد و مجموعه چهارگانه حل بحران خاورمیانه شامل آمریکا٬ روسیه٬ اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای این دور مذاکرات بی رنگ و رو و بی رونق کف زدند. شکست محتوم این مذاکرات تنها تقویت مواضع حماس و فروپاشی عروسکی بنام محمود عباس است. شکست این مذاکرات نمایشی تقویت موضع ایران در منطقه و افزایش نفوذ ایران است. برگذاری این نمایش نشانه ضعف صهیونیستها و امپریالیستها و درماندگی آنها در منطقه است.

نکته دوم اینکه سخن از مقوله ای به نام صلح٬ چه محلی از اِعراب دارد. کشور فلسطین در اشغال صهیونیستهای اسرائیل بسر می برد. اسرائیل به عنوان یک کشور متجاوز و اشغالگر سرزمینهای بسیاری از ممالک همسایه را به مالکیت خود در آورده است و قوای نظامی خود را در آنها مستقر ساخته است. شرط هر مذاکره صلحی عقبگرد نیروهای اشغالگر است. اشغالگر نمی تواند صلح طلب باشد وگرنه اشغالگری نمی کرد. هم اکنون امپریالیست آمریکا در عراق و افغانستان حضور قدرتمند دارد. دو کشور مذکور را اشغال کرده است و ثروتهای طبیعی این دو کشور را غارت می کند. آیا مسخره نیست اگر آمریکائیها در شرایطی که به ادامه اشغال اصرار دارند خواهان مذاکره و صلح با نمایندگان این ملل باشند. شرط هر صلحی پایان اشغال است و ملت فلسطین و یا هر ملت دیگری حق دارد و باید با اشغالگران تا استقرار آزادی در سراسر کشورش مبارزه کند. آنهم مبارزه ای با تمام امکاناتی که یک ملت برای دفاع از حیثیت، آبرو، غرور و ناموسش در اختیار دارد و صلاح می داند. صهیونیستها نه تنها باید خاک فلسطین را ترک کنند باید به ملت فلسطین برای خسارتی که به آنها وارد کرده اند غرامت بپردازند. شرط هر مذاکره ای باید پایان اشغال باشد. مذاکرات صلح با اشغالگر خیانت ملی است. با اشغالگر باید جنگید و نابودش کرد.

نکته سوم اینکه اسرائیل از صلح سخن نمی گوید آنها از امنیت سخن می گویند و می خواهند که امنیتشان تامین گردد. سخنانی عوامفریبانه و ریاکارانه. آنکس که در منطقه امنیت مردم را بر هم زده است مردم فلسطین نیستند صهیونیستهای اسرائیلی هستند. آنها اگر خواهان امنیت هستند باید سرزمینهای اشغالی را ترک کنند، به ملت فلسطین غرامت دهند، از جنایاتی که علیه بشریت کرده اند عذر خواهی کنند و مسئولین آنرا مجازات نمایند، حقوق مردم فلسطین را به رسمیت بشناسند، از محاصره نوار غزه دست بردارند، در نتایج انتخابات آزاد و دموکراتیک مردم فلسطین مداخله نکنند و دولت مستقل فلسطین را برسمیت شناخته و از ورود رانده شدگان فلسطینی به سرزمینشان ممانعت به عمل نیاورند. کسی که این رفتار را پیشه خود نمی سازد صلح طلب نیست، دروغگو است. امنیت از نظر اسرائیل اشغال سایر مناطق فلسطینی و کشتار قومی است زیرا در آن صورت واژه کشدار امنیت به واقعیت بدل شده است. آن امنیتی که اسرائیل مدعی استقرار آن است حد و مرزی جز نابودی قومی ندارد. وقتی صدام حسین قرارداد سال 1975 را برهم زد و خوزستان را اشغال نمود بتدریج مدعی شد که مرز مشترک میان ایران و عراق سواحل سمت شرقی شط و العرب(اروند رود) نیست زیرا به این ترتیب امنیت شط العرب تامین نمی شود. دولت عراق باید بخش دیگری از خاک ایران را ضمیمه عراق کند تا شط العرب از تیرراس نیروهای ایران خارج شده و امنیتش تامین گردد. واژه تامین امنیت واژه گل و گشادی است که به درک و تعریف طرف غالب بستگی دارد. اسرائیل هیچوقت از هیچ جانب احساس امنیت نمی کند و همین کافی است که برای همیشه متجاوز باشد و 300 عدد بمب اتمی داشته باشد و دیگران را به جنگ، محاصره و تجاوز تهدید کند و امنیتشان را به خطر بیاندازد.

نکته چهارم اینکه دولت اسرائیل تا به امروز از قبول اصل موجودیت دو دولت جداگانه سر باز زده است. اساسا نتانیاهو برای اینکه با این اصل مخالف بوده است به قدرت رسیده است و لذا هرگز نمی تواند این اصل را بپذیرد.

در آنجا نیز که از کشور فلسطین سخن می گوید منظورش "بامبونستان" است. این دولت حق ندارد ارتش و پلیس و قوای قهریه داشته باشد، حق ندارد با هیچ دولت سومی قرارداد منعقد کند، حق ندارد گذرنامه فلسطینی داشته باشد، حق ندارد کشور متحد و یکپارچه داشته باشد و... چنین "دولتی" که دیگر دولت نیست، چنین "کشوری" که دیگر کشور نیست. اعمال دولت صهیونیستی نشان می دهد که آنها به ساختمان آبادی نشینهای یهودی – توجه کنید یهودی و نه اسرائیلی- ادامه می دهند و فلسطینیها را از خانه های خود بیرون می کنند و بر ویرانه آبادیهای فلسطینی آبادیهای یهودی بنا می کنند. چنین وحشیگری مدرن در تاریخ بشریت همتا ندارد. کشوری در جهان با زور و قلدری و در مقابل چشم مردم دنیا به غارت و تجاوز مشغول است و امپریالیست آمریکا از وی حمایت می کند و کسی صدایش در نمی آید. این کشور با این عملیات و با تئوری نژادپرستانه صهیونیستی نه خواهان صلح است، نه خواهان کشور مستقل فلسطینی و نه خواهان همجواری مسالمت آمیز با فلسطینیها و اعراب است. این جنایتکاران هر روز و هر شب ایران را نیز تهدید به تجاوز می کنند و دبیرکل سازمان ملل جرات ندارد اسرائیل را از جنگ طلبی منع کند.

به نقل از گزارش شبکه تلویزیونی المنار می آوریم׃ "شماری از مقامات صهیونیستی با اعلام این مطلب افزودند شروط اسرائیل در خصوص ترتیبات امنیتی در مذاکرات مستقیم با تشکیلات خودگردان فلسطینی آن است که کشور آینده فلسطین خلع سلاح شده باشد و این کشور حق بستن قراردادهای امنیتی با طرف سوم را نخواهد داشت. این منابع تصریح کردند طرف اسرائیلی درخواست خواهد کرد دره اردن و بلندیهای مشرف به آن نیز تحت کنترل اسرائیلی ها باشد".

همچنین ما شاهد آن بوده ایم که همزمان با مذاکرات محمود عباس و نتانیاهو صهیونیستها به توسعه آبادی نشینهای یهودیان ادامه می دهند و برای این مذاکرات تره هم خورد نمی کنند. البته محمود عباس درمانده ناچار است ادامه مذاکرات خود را به توقف ساختمان آبادی نشینهای یهودی وابسته کند چه در غیر این صورت بقدری در فلسطین بی آبرو می شود که ممکن است اطرافیانش از ترس مردم و نفوذ رو به افزایش سازمان حماس کلک وی را بکنند.

مطبوعات اعلام کرده اند که׃ کمیته "توسعه صحرای نقب و الخلیل" وابسته به کابینه رژیم صهیونیستی طرح اسکان سیصد هزار صهیونیست را در نقب و الجلیل تصویب کرده است.

به گزارش مطبوعات׃ "این طرح که سیلوان شالوم، معاون نخست وزیر و وزیر توسعه نقب، آن را به کمیته مذکور ارسال کرده است، روز چهارشنبه به تصویب اعضای کمیته رسید. پایگاه خبری الرساله نت، به نقل از شبکه هفت تلویزیون رژیم صهیونیستی نوشت، این طرح پس از ماهها رایزنی در وزارت توسعه نقب و الجلیل به تصویب رسید.

براساس طرح مذکور، نه تنها صدها هزار یهودی در این مناطق اسکان داده می شوند بلکه از ساکنان شهرک های صهیونیست نشین این مناطق نیز حمایت خواهد شد. در مرحله اول طرح، صد و پنجاه واحد مسکونی جدید احداث خواهد شد و مراحل بعدی طرح نیز بلافاصله با احداث واحدهای جدید پیگیری می شود و به طور کلی با توجه به کمک های مالی در نظر گرفته شده، بیست منطقه مسکونی جدید به مناطق مسکونی یهودیان در نقب و الجلیل افزوده خواهد شد. بودجه طرح جدید صد میلیون شکل (واحد پول رژیم صهیونیستی) برآورد شد که وزارت توسعه نقب و الجلیل به همراه وزارتخانه های مسکن و دارایی آن را تامین می کنند. به گزارش پایگاه خبری الرساله نت، طرح مذکور منطبق با طرح های دوران نخست وزیری آریل شارون است که هدف از آنها ایجاد مناطق مسکونی جدید در نقب و الجلیل و تلاش برای ایجاد تغییر در جغرافیای منطقه به سود یهودیان و اجبار فلسطینیان مقیم اراضی اشغالی هزار و نهصد و چهل و هشت به اخراج از منطقه بوده است. بزرگ ترین شهرک های صهیونیست نشین اراضی اشغالی هزارو نهصد و چهل و هشت در صحرای نقب و الجلیل واقع شده اند".

حال بر اساس گزارش مطبوعات به حال و روز بی سر و ته این مذاکرات نمایشی توجه کنید. آنها می نویسند که در این مذاکرات آقای جرج میچل نماینده ویژه آمریکا در گفتگوهای صلح خاورمیانه شرکت داشته است و وی گزارشی از این مذاکرات را به اطلاع علاقمندان می رساند. ایشان غیبگویانه اعتراف می کند که اختلاف های دو طرف اسرائیلی و فلسطینی بسیار است ولی می توان آن را با حسن نیت و عزم دوطرفه حل و فصل کرد. وی اضافه می کند که محمود عباس و نتانیاهو قصد خود را برای نگریستن به این گفتگوها با حسن نیت و جدی بودن در هدف ابراز کردند. آنها همچنین توافق کردند که برای موفقیت در گفتگوها، این گفتگوها باید سِرّی بماند و با حساسیت با این امر برخورد شود. وی افزود׃

"از این رو آنچه من و آنان می توانیم امروز و در آینده برای شما بازگو کنیم محدود است ولی می توانم به صورت مختصر به برخی موارد که در دیدار سه جانبه مطرح شد اشاره کنم. میچل تصریح کرد محمود عباس و نتانیاهو هر گونه خشونت که غیر نظامیان بی گناه را هدف قرار می دهد محکوم می کنند و تعهد کرده اند تا در کنار هم امنیت را حفظ کنند. آنان بر هدف مشترک خود برای تشکیل دو کشور برای دو ملت و راه حلی که همه مسائل را حل و فصل می کند، به همه ادعاها پایان می دهد و به تشکیل کشور پایدار فلسطین در کنار اسرائیل می انجامد تاکید کرده اند."

این کنفرانس نمایشی در آمریکا کوهی بود که موش زائید. طرفین توافق کرده اند که 15 روز یک بار همدیگر را ملاقات کنند و مذاکره کرده با هم چائی بخورند. محل بعدی مذاکرات در مصر است و تا ظهور حضرت این مذاکرات ادامه دارد.

سخنان جرج میچل بیان سردرگمی، بی دورنمائی و پوچی مذاکرات است. محمود عباس با این نیت در مذاکرات شرکت می کند تا بر سر تسلیم ملت فلسطین با نتانیاهو به توافق برسد٬ آنهم تسلیمی که منجر به تقویت روحیه انقلابی و مقاومت در منطقه حساس خاور میانه نشود.

بسیاری از ممالک عربی با این مذاکرات که با فشار آمریکا بوجود آمده است موافق نیستند. حضور مبارک و ملک عبداﷲ خود نشانه آن است که باید ممالک بیشتری را در روند مذاکره و "صلح" شرکت داد تا آمریکا به اهداف خویش در منطقه برسد. یکی از مهمترین جنبه هائی که نباید از نظر بیفتد حضور فعال ایران در منطقه است. ممالک عربی از ایران هراس دارند و اسرائیل به این هراس دامن می زند. عربستان سعودی همراه با اسرائیل و آمریکا به نزاع مصنوعی میان سنی و شیعه دامن می زند و می خواهد با نزدیکی به سوریه و نفوذ در حماس که یک سازمان سنی مذهب است از دامنه نفوذ ایران بکاهد. سرهم بندی توافقنامه ای میان اسرائیل و فلسطین بطوریکه از نفوذ رادیکالیسم در منطقه بکاهد بکام امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع منطقه است. در این توافقات بُردار ایران نقش مهمی را بازی می کند. شکست در این مذاکرات که بنظر ما به علت ماهیت نژادپرستانه و توسعه طلبانه و تجاوزکارانه صهیونیسم قطعی است به تقویت نیروهای هوادار ایران منجر می شود و کارِ زارِ محمود عباس دست نشانده را زارتر می کند. شکست اوباما از هم اکنون روشن است. دولت متجاوزی که 60 سال به صلح تن در نداده است در دوره اوباما به صلح تن در نمی دهد. ملت فلسطین تنها با قهر انقلابی می تواند اشغالگر را از خاکش بیرون بریزد. در فلسطین آزاد، بدون صهیونیسم، اسلام بنیادگرا، امپریالیسم و ارتجاع عرب، در فلسطین دموکراتیک همه مذاهب می توانند در کنار هم همزیستی داشته و از دولت جدا باشند. این فلسطین دموکراتیک تنها در روند مبارزه انقلابی آبدیده و سَرَند می شود و امکان بقاء دارد. صلح در منطقه فقط با نابودی صهیونیسم امکان پذیر است. مبارزان فلسطینی تنها دست در دست یهودیان انقلابی و کمونیست، دست در دست صلجویان و بشردوستان یهودی قادرند فلسطینی دموکراتیک و آزاد در یک یا دو کشور مستقل٬ همجوار و دوست بنا کنند.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره 127 مهر ماه 1389 برابر اکتبر 2010 ارگان مرکزی حزب کارایران

www.toufan.org

toufan@toufan.org

هیچ نظری موجود نیست: